3 مشکل در مذاکرات وین باقی مانده/ این رویه عادی و طبیعی نیست
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، دور تازه گفتگوهای وین در حالی شروع شده که صداهای ضد و نقیضی از سوی کشورهای حاضر در مذاکرات به گوش می رسد. دور پنجم مذاکرات وین با سفر مجدد نمایندگان کشورها به این شهر اغاز شد. دوری که برخی از آن به عنوان اخرین دوره یاد می کنند. با اینکه نشانه ها از جلو رفتن چشم گیر مذاکرات غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن حکایت دارد اما مقامات امریکایی اظهارات عجیبی داشته اند. وزیرخارجه امریکا در حالی که کشورش هنوز گامی برای بازگشت به برجام برنداشته می گوید که مطمئن نیست ایران بخواهد یا بتواند به تعهدات خود در برجام بازگردد. این در حالیست که مساله اصلی در مذاکرات مقاومت طرف امریکایی برای برداشته شدن تحریم های ایران به نظر می رسد. اما ایا می توان امیدوار بود که دور پنجم از مذاکرات وین دستاوردی داشته باشد؟
گفتگوی کورش احمدی کارشناس مسائل بین المللی را در ادامه می خوانید؛
خبرهایی از پایان احتمالی مذاکرات در وین به گوش میرسد، آیا کشورها در مسیری قرار دارند که بتوان احتمال اینکه دور پنجم، آخرین دور از مذاکرات باشد را بالا دانست؟
این احتمال وجود دارد. چون پیشرفت های خوبی طی چهار دور گذشته صورت گرفته است. به این شکل که احیای برجام در امتداد خطوط اصلی اولیه آن مورد توافق قرار گرفته است. به این معنی که آمریکا ظاهرا پذیرفته تا تحریم های "ناسازگاربا برجام" مثل تحریم های موضوعی مانند تحریم فولاد، آلومینیم، خودروسازی و مانند اینها و نیز تحریم برخی نهادهای موثر مثل بانک مرکزی و شرکت نفت و شرکت نفتکش و کشتی رانی و ... را بردارد. اساسا بدون برداشتن این تحریم ها بازگشت به برجام بی معنی خواهد بود.
اما آنطور که از سخنان طرف های مختلف بر می آید ظاهرا سه دست مشکل باقی است: یکی اینکه در مورد باقی تحریم ها که از نظر آمریکا در دسته های متفاوتی مانند تحریم های مربوط به تروریسم و حقوق بشر و .... می گنجند اختلاف وجود دارد. مجلس اخیرا طی بیانیه ای تاکید داشت که دسته بندی تحریم ها را اساسا قبول ندارد و همه تحریم ها باید لغو شود. مسئله دیگر این است که ایران دقیقا چگونه به تعهدات خود باز گردد. در این مورد نیز قاعدتا نباید در مورد حداکثر موجودی اورانیوم غنی شده در حد 67 /3 درصد، یعنی 300 کیلو، و شمار سانتریفیوژها و وضعیت نیروگاه اراک و مانند اینها مشکلی وجود داشته باشد. اما مسئله این است که ایران طی یکی دو سال اخیر پیشرفت هایی در حوزه هسته ای مانند ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته و دانش فنی مرتبط با آنها به دست آورده است و اکنون سوال و اختلاف می تواند این باشد که ایران با این سانتریفیوژها و دانش فنی مربوطه چه کند. اصرار آمریکا در دور قبل این بود که برنامه هسته ای ایران به نحوی محدود شود که زمان گریز هسته ای ایران حداقل یک سال باشد. اکنون با این پیشرفت ها ممکن است این زمان گریز به کمتر از یک سال رسیده باشد. ترتیب و توالی اجرای تعهدات نیز مسئله دیگر است. اینکه کدام طرف باید نخست اقدام به انجام تعهدات خود بکند نیز می تواند مسئله بسیار اختلاف برانگیزی باشد. بویژه سیاست داخلی در دو کشور این مسئله را بسیار حساس تر کرده است.
رابرت مالی گفته که برای بازگشت به برجام کارهای زیادی باید انجام شود و بلینکن هم به تازگی ایران را تلویحا مقصر طول کشیدن مذاکرات دانسته، مشکل در گفتگوهای وین چیست و چرا در حالی که برخی از مذاکره کنندگان مانند اولیانوف اوضاع را خوب توصیف میکردند، آمریکایی ها حرف های تازه ای می زنند؟
مطالبی که در پاسخ به سوال قبلی گفتم و بر پایه مسائل عینی موجود و طبیعت مسائل مورد مذاکره و نیز اظهارات طرف های مختلف قرار دارد، می تواند تا حدودی توضیح دهنده شرایط موجود باشد. صحبت های مقامات اروپایی و آمریکایی نیز گویای مطلب است. آقای عراقچی هم در سخنان خود ضمن تاکید بر پیشرفت های مهم اما از باقی ماندن برخی مسائل اساسی سخن گفته است . با توجه به اینکه در مذاکرات راجع به مسائلی با ابعاد مختلف، معمولا هیات ها مسائل سخت تر را به آخر کار موکول می کنند، همچنان باید با واقع بینی به قضایا نگریست. اینکه چرا سفیر روسیه نزد آژانس از ابتدا در سطح رسانه ها خیلی فعال بوده و همواره مواضع بسیار مثبت و توام با خوش بینی مطرح می کرده، یکی از سوالات در این روند مذاکراتی است. قطعا این رویه عادی و طبیعی نیست.
چقدر احتمال دارد که گفتگوها کماکان و حتی تا بعد از انتخابات ایران به طول بی انجامد؟
انتخابات ایران را نمی توان فاکتور مهمی در این مذاکرات به شمار آورد. رسما و عملا نهادهای بالادستی مثل شورای امنیت ملی در مورد این مذاکرات تصمیم می گیرند. مذاکرات قطع نظر از این انتخابات می تواند قبل از آن به نتیجه برسد یا بعد از آن نیز ادامه داشته باشد. اجرا توافقات احتمالی در هر حال به بعد از دولت کنونی کشیده خواهد شد. فراموش نکنیم که بین توافق نهایی در برجام در 94 و شروع اجرای توافقات 6 ماه فاصله افتاد.
موانع پیش روی دولت بایدن برای بازگشت به توافق هسته ای کدامند و تا چه اندازه جدی به نظر میرسند؟ آیا تیم وزارت خارجه آمریکا توان و انگیزه لازم برای برداشتن این موانع را دارد؟
مهمترین مشکلی که دولت بایدن برای بازگشت به برجام پیش رو دارد، مشکل مخالفت جمهوریخواهان و شماری از دمکرات ها است. کنگره سازوکارهایی دارد یا می تواند ایجاد کند که دولت بایدن را در ارتباط با برجام سخت به زحمت بیاندازد. بویژه اگر محتوای توافق به گونه ای نباشد که اکثریت بزرگ دمکرات ها را راضی کند، شماری از آنها می توانند با پیوست به جمهوریخواهان برخی موانع جدی برای نهایی شدن توافق و احیای برجام ایجاد کنند. در سال 94 تعداد 4 سناتور دمکرات به جمهوریخواهان پیوستند و علیه برجام رای دادند. اما این تعداد به همراه 54 سناتور جمهوریخواه چون به 60 نفر نرسید، دمکرات ها توانستند با فلی باستر (نوعی آبستراکسیون) مانع رد برجام توسط کنگره شوند. اگر شمار مخالفین دمکرات برجام به 10 سناتور می رسید آنها می توانستند علاوه بر رد برجام مانع وتوی مصوبه کنگره در مخالفت با برجام نیز بشوند و مانع نهایی شدن برجام شوند. در نتیجه دولت بایدن سعی دارد توافق برای احیایی برجام را به گونه تنظیم کند که بتواند بیشترین اعضای دمکرات را در کنار خود نگه دارد.