پیش به سوی کودتای ۲۰۲۴ ترامپ!
به گزارش اقتصادنیوز راس دوتهات، ستوننویس شناخته شده روزنامه نیویورکتایمز در مقالهای با عنوان «آیا ما محکوم به کودتای ۲۰۲۴ ترامپ هستیم؟» مقاله پیشین خود با عنوان «۳ راه مهار ترامپ» را تکمیل کرده و نوشته است:
«من در ستون آخر هفته گذشته در مورد ۳ راهی نوشتم که ممکن است از طریق آنها بتوان مانع غرق شدن کشور در بحران توسط دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۴ شد، که در این راستا او باید هم شکست خود و هم تلاش خود را برای ابطال نتایج را بازتولید کند: اول، از طریق ترمیمهای اساسی انتخاباتی که توسط مترقیان مورد پیگیری قرار گرفته است؛ دوم، از طریق سیاست رایج دولت بایدن برای عادیسازی که شاید مانع از تصرف مجلس یا سنا توسط جمهوریخواهان شود؛ یا سوم، از طریق اقدامات مقامات جمهوری خواه که سر خود را پایین نگه داشته و با ترامپ قطع رابطه نمی کنند، اما اگر ترامپ مانند سال 2020 شکست دوباره خود را به تلاش مجدد برای کودتا تبدیل کند، ممکن است از ادامه همکاری و همدستی با وی خودداری کنند.
آنجا خاطرنشان کردم از آنجایی که تغییرات اساسی در انتخابات رخ نمی دهد، نگرش مترقی به یک منبع ناامیدی تبدیل میشود. اما این یادداشت به درستی بیان نمی کند که چگونه بسیاری از مترقیان، ناامید شده و بر مبنای فرضیهای رفتار میکنند که ترامپ (یا برای مثال ، یک نامزد دیگر جمهوری خواه) واقعا موفق به پیروزی در انتخابات میشود، و آن را نه فقط به عنوان یک احتمال، بلکه به عنوان گزینه محتمل نتیجه انتخابات 2024 و مقصدی که احتمالاً بدون تغییر غیرمنتظرهای ، به سوی آن خواهیم رفت، مطرح میکنند.
مثلاً جی روزن، منتقد مطبوعاتی از دانشگاه نیویورک ، اخیراً در توییتی در مورد سناریویی که مجالس قانونگذاری ایالتی ، مجلس نمایندگان و سنا به سادگی مانند ریاست جمهوری به جمهوریخواهان سپرده میشوند، گفته است: «این جایی است که می رویم و در حال حاضر هیچ چشمانداز امیدوارکنندهای نیست که بتوان آن را متوقف کرد».
یا در پاسخ به ستون من، ستون نویس Nation جیت هیر اظهار داشت که هیچ یک از سه رویکرد جلوگیری از بحران قابل قبول به نظر نمی رسد. وی نوشت: «به طور خلاصه ، همه ما می توانیم فاجعهای را که در پیش است مشاهده کنیم. اما هیچ روش روشنی برای جلوگیری از آن وجود ندارد».
۲ دیدگاه در میان دموکراتها
این بدبینی، به نوعی، گسترش مباحثی است که در طول دوره ریاست جمهوری ترامپ در مورد میزان تهدیدی که منش استبدادی وی برای دموکراسی ایجاد کرده است، جریان داشت. من بعنوان صدایی از طیف کمتر هشدار دهنده، فکر نمیکنم در مورد محدودیتهای عملی در مسیر سلطهجویی و قدرتطلبی ترامپ اشتباه کرده باشم: با وجود تمام جنون های ترامپ پس از انتخابات، او هرگز به جلب حمایت نهادی نزدیک نشد، از دادگاه ها یا فرمانداران جمهوری خواه مورد پشتیبانی قرار نگرفت، یا حتی برای آغاز پروسهای جهت ابطال نتایج نتوانست میچ مککانل را راضی کند. 6 ژانویه یک فاجعه هجوآمیز بود، اما بیهودگی کشنده آن ضعف ترامپ را بیش از قدرت غیرلیبرالی به نمایش گذاشت.
با این اوصاف، برای من آسان است که ببینم چرا هشدار دهندهها احساس می کردند حق با آنهاست. با توجه به خود خشونت حادثه، زمان طولانی بیهودهای که تخیلات ترامپ گسترش می یابد، و میزان گسترش و جدیت اعتقاد جمهوری خواهان عادی در روایت خود درباره تقلب انتخاباتی، و همچنین از آنجا که به احتمال زیاد ترامپ در انتخابات بعدی نامزد جمهوری خواه خواهد بود، ارزش آن را دارد که سناریوهای هشداردهنده را جدی بگیریم، چراکه در صورت بروز، وضعیت بعدی، به مراتب بدتر خواهد بود.
اما جدی گرفتن آنها به معنای برخورد با آنها به عنوان نوعی عذاب خاص نیست. در حال حاضر، ترقیخواهان هشداردهنده آمادهسازی برای کودتای جمهوری خواهان در سال 2024 را در هر کجا که چشمشان میافتد، می بینند: در کنارهگیری لیز چنی از رهبری مجلس، در امتناع جمهوری خواهان سنا از همراهی با تحقیق در 6 ژانویه، در مقررات مصوب جدید در آیین نامه رأیگیری، در اقدامی مانند ممیزی انتخاباتی در آریزونا، در تلاشهای قانونگذاران ایالاتی مانند جورجیا و تگزاس برای ایجاد محدودیتهایی برای رأیدهندگان و دیگر اقداماتی که هم منعکس کننده پارانویا در جناح راست هستند و هم تغذیهکننده آن.
برعکس، آنچه که من می بینم بیشتر در تداوم با دینامیک سیاسی جمهوریخواهان قبل از ۶ ژانویه است. رهبری جمهوری خواه همچنان آنچه را که در طول دوره ریاست جمهوری ترامپ انجام داد، انجام می دهد و سعی دارد در مورد مسائلی غیر از جرایم، افراط و جنایات احتمالی وی صحبت کند. این تمایل به تغییر موضوع است که نشان میدهد چرا چنی جایگاه خود را از دست داد و چرا طرح کمیسیون 6 ژانویه در سنا متوقف شد. همچنین به همین دلیل ترامپ از استیضاح خود در سال 2019 و رسواییهای بیشماری که در طول چهار سال حضور خود رقم زد، جان سالم به در برد. اما در سال 2020 میلادی، تمایل جمهوری خواهان برای تغییر موضوع ، به تمایلی برای ایجاد بحران قانون اساسی در راستای سرقت انتخابات از جو بایدن تبدیل نشد. پس چرا تصور می کنیم که این تمایل ناگهان در سال 2024 محقق می شود؟
خوب ، از آنجا که اکنون همه چیز متفاوت است ، برخی از مترقیان می گویند، زیرا جمهوری خواهان به طور ضمنی خود را به عدم مشروعیت ریاست جمهوری بایدن متعهد کردهاند و اکنون پایگاه حزب برای تقاضای آنچه در سال 2024، برَد رفنسپرگر و رهبران مجالس ایالتی و دادگاهها از قبول آن در سال 2020 خودداری کردند، آماده شده است.
شاید اینگونه باشد. اما یادآور میشوم که در حال حاضر پایگاه حزب جمهوری خواه در مقایسه با آنچه دموکرات ها در قبال پیروزی سال ۲۰۱۷ ترامپ انجام دادند، مقاومت چندانی به خرج نمیدهند. به نظر نمیرسد محافظه کاران، ریاست جمهوری بایدن را واقعا نامشروع تلقی کنند و بیشتر آنها با به رسمیت شناختن ریاستجمهوری بایدن، پرداختن به موضوعات مورد علاقه خود را ترجیح می دهند. به همین دلیل است که جمهوری خواهان کنگره در برخورد با نامزدهای کابینه بایدن به طور معمول احساس راحتی می کنند، درگیر مذاکرات طولانی در مورد هزینههای زیرساختها، کار در راهروهای کنگره بر روی یک لایحه بزرگ برای بودجه علمی و به طور کلی بازگرداندن نه یک دوره طلایی دو حزبی، بلکه حداقل وضعیت موجود در اواخر دوران اوباما هستند.
در همین حال ، در سطح ایالتی ، لایحه های مورد حمایت جمهوری خواهان که با ادعای مقابله با تقلب انتخاباتی طرح میشوند، بدیهی است که تا حدی برای پارانویای محافظه کارانه متفاوت است. در حال حاضر ، طرحهایی مانند حسابرسی آریزونا اصولاً محافظه کاران اصلی را بر علیه یکدیگر تقسیم کرده است به جای اینکه نوعی موج مانند تیپارتی راه اندازی کند. این نوع موج چیزی است که امروز هر کس نگران بحران در سال 2024 است باید بدنبال آن باشد. بدون شک بسیاری از نامزدهای مقدماتی جمهوری خواهان در چرخه انتخابات بعدی با مضامین مورد علاقه ترامپ شرکت خواهند کرد. بدون شک چند چهره دیگر همچون مارجوری تیلور گرین و مت گائتز در سال 2022 به کنگره افزوده خواهند شد. اما سوال اصلی این است که آیا ترامپ و متحدانش تا کی قادر به فرافکنی خواهند بود؟ صدای وی به مرور تضعیف خواهد شد. نه با یک جرقه مانند رفنسپرگر یا جمهوری خواهان معدود مجلس که به استیضاح ترامپ رأی دادند، بلکه با افزایش قابل توجه تعداد مقاماتی که کمپین #توقف_سرقت را صرفاً با بیعملی محکوم کردند؛ از جمله رهبران جمهوری خواه در ایالات میشیگان ، پنسیلوانیا و آریزونا.
همین پویایی در مورد جمهوری خواهان واشنگتن اعمال می شود. در ماه فوریه ، هفت سناتور جمهوری خواه در دومین دادگاه استیضاح ترامپ رای مثبت دادند. همین چند هفته پیش ، 35 جمهوریخواه مجلس از او سرپیچی کردند و به تحقیق در 6 ژانویه رأی دادند. همچنین به خاطر داشته باشید که در صورت مسابقه برگشت بایدن-ترامپ در سال 2024 ، بایدن و نه ترامپ از اختیارات ریاست جمهوری برخوردار خواهند شد. کمالا هریس ، و نه مایک پنس ، ریاست شمارش انتخابات را بر عهده خواهند داشت. و ترامپ چهار سال پیرتر خواهد بود.
همه اینها باز هم، نگرانی ها را غیر منطقی نمی کند، بلکه باعث می شود که نگرش همه ما محکوم به نابودی بسیار زودرس به نظر برسد. و من میتوانم برای حزب دموکراتی که مشکل فوری آن بسیار عادی تر است، تذکری داشته باشم: محبوبیت ایدهها و رهبران حزب در چرخه انتخابات اخیر به اندازهای که فعالانش تصور می کردند، نبود. و بنابراین چنین وضعیتی در صورت ادامه در آینده آسیب پذیری به دنبال دارد و این پاداشی برای ترامپ و جمهوریخواهان است.»