مملکت، بدون گلبول سفید و اعصاب درد
اما شرح مفصلش اینکه:بیماری عفونی که سراغ آدمیزاد بیاید، گلبولهای سفید به عنوان بخشی از نظام ایمنی بدن به عاملان بیماری – مثل ویروسها – واکنش نشان میدهند. بدن تب میکند و نشانههای دیگر بروز میدهد. جایی از بدن هم که آسیب ببیند – ضربه بخورد یا بریده شود – درد میگیرد تا فرد را نسبت به خطر آگاه کند. بدنی که گلبول سفید و اعصاب درد نداشته باشد، زود از پا در میآید. حق اعتراض، و اختیار و توان انجام دادن و عملی کردن اعتراض به شیوه مؤثر هم برای جامعه درست عین گلبول سفید و اعصاب درد میماند. حق اعتراض و عملی شدن آن است که نشان میدهد آنچه در حال بروز است، خوشایند جامعه نیست، بیماری وارد جامعه شده و نارضایتی و آسیب خلق میکند. جامعه بدون حق اعتراض و فاقد قدرت عملی کردن این حق، درست مانند بیماری که گلبول سفید ندارد تا به ویروس واکنش نشان دهد و بدن تب کند، ظاهراً بیسر و صدا، زیر بار مسائل از پا درمیآید.
ویروسی که سد گلبول سفید نباشد و تیغی که اعصاب درد سوزش برش آنرا به فرد نرسانند، کار خودشان را میکنند و بدن نابود میشود. سیاستمدار، مدیر یا صاحبمنصبی هم که کار اشتباه میکند و کسی را جلوگیریکننده نبیند، اولاً به کار اشتباهش ادامه میدهد و کم کم امر بر او مشتبه میشود که کارش هم درست است.
انباشته و حلنشده باقی ماندن مسائل ایران امروز – از خوزستان تا هر جای دیگری – تا اندازه زیادی محصول تعریف نشدن حق اعتراض مؤثر و عملی نشدن آن است. بوروکراتها و تکنوکراتها تصمیم گرفتند فلان اراضی را زیر کشت ببرند، کارشناسان مخالف بودند،محیطزیستیها اعتراض داشتند و مردم عادی به گرفتن زمینهایشان رضایت نداشتند، اما اعتراض تعریفشده نبود، صدایی شنیده نشد و کار غلط انجام شد.
کارشناسان فنی و محیطزیستیها به جایابی نادرست سد معترض بودند، اما سازوکاری برای اعتراض مسالمتآمیز نبود، زورشان هم به جایی نرسید. سد ساخته شد و ماند روی دست سرزمین ایران. کارشناسان، طرفداران محیطزیست و مردم عادی به شیوه اکتشافات معدنی، ساخت جاده، احداث خط انتقال آب و ... اعتراض دارند، اما هیچ سازوکاری برای اعتراض مؤثر تعریف نشده است. کار غلط در فقدان اعتراض مردم پیش میرود، کسی پاسخ نمیدهد، بیاعتمادی افزایش مییابد و سرخوردگی و نارضایتی بیشتر میشود.
امروز اکثریتی از جامعه به طرح ارائهشده به مجلس برای محدود کردن دسترسی به فضای اینترنت (که البته اسمش را گذاشتهاند طرح صیانت) معترض است. منافع کسبوکارها، شرکتهای بخش خصوصی، متخصصان فناوری اطلاعات و حتی مردم عادی که دلخوشیشان در این فضای اجتماعی همین اینترنت است، تهدید میشود اما هیچ سازوکاری برای اعتراض مؤثر تعریف نشده است.
سیاست و جامعهای که اجازه بدهد اعتراض در زمان و مکان مناسب صورت گیرد، مسائلش راهحل پیدا میکنند و مسائل چنان روی هم انباشته نمیشوند که به نقطه بحرانی برسند. جامعه و سیاستی هم که راه اعتراض مؤثر را تعریف نکند و فقط در حرف از «حق مردم» سخن بگوید، آنقدر اشتباه میکند و اشتباهاتش بر روی هم تلنبار میشود که وضعیتی بحرانی پیدا میکند.
یک سؤال بسیار حیاتی برای ایران امروز و آینده این است که «مردم ا گر بخواهند اعتراض مؤثر به قانون، تصمیم، رویه، رویکرد، آدم، مقام یا رخدادی داشته باشند، واقعاً – نه روی کاغذ – چه امکانی برای عملی کردن اعتراض خود دارند؟» و تا وقتی پاسخی قانعکننده و قابل تحقق به این سؤال داده نشود، اشتباهات حکمرانی، مدیریتی و فردی؛ روندهای فسادزا، مخرب محیطزیست و باعث فرسایش تمدنی؛ و نارضایتی اجتماعی ناشی از این روندها ادامه خواهد داشت.
جامعه بدون حق اعتراض مؤثر مثل بدن بدون گلبول سفید و اعصاب میماند که زنده نمیماند.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده