ورشکستگی آبی خوزستان
به گزارش اقتصادنیوز، اعتراضات اخیر در خوزستان، مسئله بحران آب در ایران را به صورت جدیتر وارد حوزه عمومی و سیاستگذاری کرده است. پرسش از ریشههای به وجود آمدن این بحران، نقش مهمی در نحوه مواجهه با این مسئله دارد. کاوه مدنی، کارشناس برجسته در امور مدیریت منابع آبی و محیط زیست با انتشار یادداشتی در روزنامه گاردین با عنوان «سیاستگذاران باید تقصیر خود را در بحران آب به عهده بگیرند» تاکید دارد که توجه افراطی بر ریشههای اقلیمی این بحران نه تنها امری گمراه کننده، بلکه پیامدهای زیانباری دارد.
مسئلهای مسبوق به سابقه
بحران و ورشکستگی آبی ایران اخیرا خبرساز شده و اعتراضات پرهیاهویی را در استان خوزستان برانگیخته است که توجه رسانههای بینالمللی را نیز به خود جلب کرده است. اما مسئله مذکور در کشور نه جدید است و نه بینظیر. خشکشدن رودخانهها، محوشدن دریاچهها، کوچکشدن تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، فروچالهها، بیابانزایی، فرسایش خاک، طوفانهای گرد و غبار و ریزگردها، آلودگی هوا، مسئله پسماند، از بین رفتن تنوع زیستی، جنگل زدایی و آتشسوزیهای مدام از دیگر نشانههای شناخته شده تخریب محیطزیست ایران است.
خوزستان، در جنوب غربی ایران، به دلیل منابع غنی نفت و گاز در سطح جهان شناخته شده است. اما سهم این استان ثروتمند در توسعه ایران تنها به واسطه درآمد نفتوگازش نیست. خوزستان در مقایسه با دیگر نقاط کشور از نظر آب نیز منطقهای غنی محسوب میشود. اما ورود آب به رودخانههای بزرگ این منطقه توسط سدهای عظیم و غولآسا برای ذخیره آب جهت مصارف کشاورزی، صنعتی و خانگی و تولید برق آبی محدود شده است. مقادیر قابل توجهی آب نیز از سرشاخههای این رودخانه به مناطق خشک در مرکز ایران منتقل شده است.
دستکاری بیش از حد در محیط طبیعی در راستای اهداف اقتصادی، اکوسیستم خوزستان را به نقطه شکست رسانده است. این استانِ از نظرِ آبی ورشکسته، دیگر نمی تواند نیازهای کشاورزان، صنایع، شهرها و روستاها و اکوسیستمهای شکننده تالابهایی را تامین کند که پس از خشک شدن به منابع گرد و غبار و ریزگردها تبدیل میشوند و خوزستانیهای مظلوم را با طوفانهای ریزگردی مجازات میکنند.
خالی کردن حسابجاری و پسانداز منابع آبی
آنچه امروز خوزستان -و البته بقیه ایران- تجربه میکنند امری دور از انتظار نبوده است. هنگامی که حسابجاری خود را (آبهای سطحی) خالی میکنید و تهِ حساب پس انداز خود (آبهای زیرزمینی) را هم در میآورید، با طلبکاران زیادی (صاحبان حقوق آب یا حقابه) روبرو میشوید که توانایی اجابت خواستههایشان را ندارید. در این حالت شما ورشکسته شدهاید و نارضایتی مدعیان میتواند مایهی دردسر و درگیریهای بزرگی شود.
به بیانی دیگر، میزان آبی که در ایران از آن استفاده شده، بیش از میزان آب شیرین تجدیدپذیر در اکثر مناطق کشور برای سالهای متمادی بوده است. بسیاری از کارشناسان، سالها در مورد خطراتی که این وضعیت امنیت ملی را تهدید خواهد کرد، هشدار دادهاند. با این حال، این یکی از لحظات نادری است که آرزو میکنم کاش همه این پیشبینیها در مورد کشورم اشتباه بود.
خشکسالی بزرگ امسال، پس از دو سالِ ترسالی بیش از حد رخ داده که مخازن را پر کرده و به تالابها جان بخشیده بود. اما سوءمدیریت منابع آب و عدم آمادگی برای مواجهه با شرایط خشکسالی احتمالی در سالهای بعدی، موجب قطع آب آشامیدنی، قطع برق، اختلال در تخصیص آب کشاورزی و از بین رفتن تالابها شد -و همه اینها بر معیشت مردم این محدوده تأثیر و خشم آنها را برانگیخت.
اعتراضات خوزستان همچنین بر مسئله عدالت اجتماعی هم متمرکز بود. جمعیت عرب این منطقه نارضایتی شدید خود را از آنچه که به زعم آنها تبعیض سیستماتیک یا عمدی خوانده میشود، ابراز کرده که و منجر به توسعهنیافتگی در استان ثروتمندشان شده است. ضمن آنکه خوزستانیها میپرسند که چرا، در حالی که خودشان از تشنگی رنج میبرند، باید آب «آنها» به مناطق دیگر منتقل شود.
ثمرات توسعه ناپایدار
مسلم است که این مشکلات یک شبه بوجود نیامده، بلکه در طی چندین دهه توسعه ناپایدار، ریشه در برنامهریزیهای ضعیف، فقدان آیندهنگری و مدیریت ناکارآمد محیطزیست داشته است. مشکل مزمنی در این مقیاس، راه حل سریع ندارد. بنابراین، مانند گذشته، دولت در حالی که امیدوار است مشکلات به زودی با اندکی بارندگی از بین بروند، عمدتا بر مدیریت اعتراضات، ماستمالی و راهحلهای کوتاهمدت -مانند جبران خسارت کشاورزان و ایجاد اطمینان نسبت به تحویل منظم آب آشامیدنی- و همچنین ارائه یک سری وعده اکتفا خواهد کرد.
بسیاری میپرسند که تغییرات آبوهوایی در پدید آمدن چنین وضعیتی تا چه حد نقش دارد. باید دانست تغییرات آبوهوایی، امری واقعی است و اقدام فوری برای مواجهه با آن ضروری است. من منکر تغییرات اقلیمی نیستم، اما به شدت نگران پیامدهای ناخواسته ناشی از تاکید مداوم بر نقش تغییرات آبوهوایی در پدید آمدن حوادث ناگوار و وخیم هستم.
مسلما تغییرات آبوهوایی ایران را گرمتر و خشکتر میکند. مضاف بر آنکه دفعات و شدت رویدادهای شدیدی چون سالهای خشکسالی را افزایش میدهد. بنابراین این مسئله میتواند در قامت یک کاتالیزور نقش داشته باشد، اما مسلما نباید آن را به عنوان یکی از عوامل اصلی در بروز مشکل به مردم فروخته شود.
نیت خیر، ثمره زیانبار
کارشناسان حوزه تغییرات اقلیمی تمایل دارند علل رویدادهای شدید طبیعی مانند آتشسوزیهای گسترده در ایالات متحده و کانادا، سیل در اروپا و چین و یا خشکسالی در خوزستان را شبیه هم بیانگارند. ما این کار را در خدمت یک دلیل خیر انجام میدهیم: جلب توجه تصمیمگیرندگان در مورد یک مشکل وجودی. اما این کار میتواند هم گمراهکننده باشد و هم زیانبار.
واقعیت این است که ایران حتی بدون در نظر گرفتن تغییرات اقلیمی جهانی هم در اثر تغییراتی با عامل انسانی تجربه میکرد. تکیه افراطی بر نظریههای اقلیمی میتواند مبدل به عطیهای به تصمیمگیرندگانی شود که نمیخواهند مسئولیت تصمیمات بد و اشتباه خود را بپذیرند. آنها به شما خواهند گفت که [با توجه با این شرایط] نمیتوانند کار زیادی انجام دهند. در حالی که آنها به متعلق به یک کشور در حال توسعه هستند، به شما متذکر میشوند که آنها قربانی یک فاجعه جهانی هستند که توسط کشورهای صنعتی پیشرفته ایجاد شده است.
حتی در صورتی که [به فرض محال] تغییرات آبوهوایی متوقف شود و ایران میزان انتشار کربن کنونی خود را 100 درصد کاهش دهد، ورشکستگی آب و بسیاری از مشکلات زیستمحیطی دیگر دفعتا حل نمیشود. این سخن بدان معنا نیست که ما باید از مبارزه در راه مسائل اقلیمی دست بکشیم. اما در کنار آن مبارزه جهانی، باید به خاطر داشته باشیم که تصمیمگیرندگان محلی هم مسئول اشتباهات اجتنابناپذیر در حوزه مدیریت محیط زیست هستند که منجر به تخریب و رنجی میشود که ما اکنون در ایران شاهد آن هستیم.