آغاز بزرگترین چالش ژئوپلیتیکی جهان مدرن؟
به گزارش اقتصادنیوز؛ توماس فریدمن (Thomas L. Friedman)، ستون نویس سیاستخارجی نیویورکتایمز در مطلبی با عنوان «درستی تصمیم بایدن همچنان قابل اثبات است» با اشاره به اینکه در خاورمیانه وقتی اتفاقات بزرگی رخ می دهد، همیشه بین «صبح بعد از واقعه» و «فردای پس از صبح بعد از واقعه» تفاوت قائل شوید، تحلیل کرده است که علیرغم نشانههای ناامیدکننده، تحولات درونی و بیرونی افغانستان در ۲۰ سال گذشته و مقتضیات جدید، اجازه نمی دهد که حکمرانی طالبان همانند دهه ۹۰ شکل بگیرد.
توماس فریدمن در این مقاله نوشته است:
سالها بود که مقامات آمریکایی از عبارتی مختصر برای توصیف ماموریت آمریکا در افغانستان استفاده می کردند. همیشه برایم ناراحت کننده بود: ما آنجا هستیم تا ارتش افغانستان را برای مبارزه برای دولت خود آموزش دهیم.
افغانها برای جنگیدن نیاز به آموزش ندارند
به نظر می رسید که این مختصری از هر چیزی که در مأموریت ما اشتباه بوده، باشد - این ایده که افغان ها نمی دانند چگونه بجنگند و فقط با یک دوره دیگر حضور در آموزش ویژه میتواند این کار را انجام دهد. واقعا؟ تصور اینکه شما باید جنگیدن را به افغان ها آموزش دهید مانند این است که فکر کنید صیادان را به جزیرهای در اقیانوس آرام ببرید و آموزش دهید. مردان افغان نحوه جنگیدن را می دانند. آنها مدتهاست با انگلیس ، اتحاد جماهیر شوروی یا آمریکایی ها با یکدیگر می جنگند.
این هرگز در مورد نحوه جنگ متحدان افغان ما نبود. همیشه در مورد اراده آنها برای مبارزه برای دولتهای فاسد حامی آمریکا و غرب بود که ما به آنها در کابل کمک کردیم.
و از ابتدا ، نیروهای کوچکتر طالبان - که هیچ ابرقدرتی آموزش نمی دید - از اراده قوی تری برخوردار بودند و همچنین از این مزیت برخوردار بودند که برای اصول ناسیونالیسم افغان می جنگند: استقلال از بیگانگان و حفظ اسلام بنیادگرا به عنوان اساس دین ، فرهنگ ، حقوق و سیاست. در کشورهای اشغال شده مانند افغانستان ، بسیاری از مردم در واقع مردم خود را به عنوان حاکمان (هرچند وحشتناک) بر خارجی ها (هرچند با نیت خوب) ترجیح می دهند.
مایکل مندلبوم ، کارشناس سیاست خارجی ایالات متحده و نویسنده «شکست ماموریت: آمریکا و جهان پس از جنگ سرد»، گفت: "ما دوباره از افغانستان یاد می گیریم که اگرچه آمریکا می تواند از وقوع اتفاقات بد در خارج جلوگیری کند ، اما نمی تواند اتفاقات خوب را به همراه بیاورد. این باید از داخل یک کشور باشد".
فردای پس از صبح بعد از واقعه
همه اینها به یک سوال اساسی و دردناک منجر می شود: آیا مأموریت ایالات متحده در آنجا یک شکست کامل بود؟
در اینجا من به یکی از قوانین آهنین خود در مورد پوشش خاورمیانه استناد می کنم: وقتی اتفاقات بزرگی رخ می دهد، همیشه بین «صبح بعد از واقعه» و «فردای صبح بعد از واقعه» تفاوت قائل شوید. همه چیزهای واقعاً مهم فردای صبح بعد از واقعه اتفاق می افتد، یعنی زمانی که وزن کامل تاریخ و توازن بی رحم قدرتها خود را نشان می دهند.
و در افغانستان نیز هم برای طالبان و هم برای رئیس جمهور بایدن چنین خواهد بود.
بیایید از طالبان شروع کنیم. امروز ، آنها جشن فوق العاده ای را در صبح بعد از واقعه دارند. آنها به خود می گویند که یک ابرقدرت دیگر را شکست داده اند.
طالبان مانند ۲۰ سال پیش حکومت خواهد کرد؟
اما آیا طالبان به سادگی از همان جایی که 20 سال پیش متوقف شده بودند - پناهگاه القاعده، تحمیل متعصبانه اسلام مبتذل خود و تسلیم و بدرفتاری زنان و دختران- کار را از سر میگیرند؟ آیا طالبان در تلاش برای حمله به اهداف آمریکا و اروپا در خاک خود خواهند بود؟
من نمی دانم. اما تنها این را میدانم که آنها فقط مسئولیت تمام افغانستان را به ارث برده اند. آنها به زودی با فشار زیادی برای ارائه نظم و مشاغل برای افغان ها روبرو خواهند شد. و این امر مستلزم کمک و سرمایه گذاری خارجی از کشورهایی است که آمریکا در آنها تأثیر زیادی دارد، از جمله قطر ، امارات متحده عربی ، عربستان سعودی ، پاکستان و کشورهای اتحادیه اروپا.
با رفتن ایالات متحده ، طالبان نیز باید در حین شنا به تنهایی با کوسه های واقعی - پاکستان ، هند ، چین ، روسیه و ایران - به بقای خود ادامه دهند. آنها ممکن است بخواهند شماره تلفن کاخ سفید را در شماره گیری سریع نگه دارند.
به گزارش واشنگتن پست ، توماس روتیگ در مقاله ای برای مرکز مبارزه با تروریسم در وست پوینت نوشت: "طالبان پس از 2001 ثابت شد که یک سازمان یادگیرنده و بیشتر سیاسی است که غالباً تحت تأثیر عوامل خارجی قرار دارد."
خواهیم دید. علائم اولیه - انواع سوء استفاده های طالبان - امیدوار کننده نیست. اما ما باید مراقب باشیم که چگونه و در صورت کنترل کامل آنها. نقش اصلی طالبان با آمریکا این است که ما در کشور آنها بودیم. ببینیم وقتی می رویم چه اتفاقی می افتد.
و همچنین به یاد داشته باشید: وقتی ایالات متحده در سال 2001 به افغانستان حمله کرد ، آیفون ، فیس بوک و توییتر حتی وجود نداشتند. پلک بزنید تا امروز: افغانستان نه تنها ارتباط بیشتری با جهان دارد ، بلکه از نظر داخلی نیز متصل است. پنهان کردن بدرفتاری های خود با طالبان از جهان یا از دیگر هموطنان افغان ، برای طالبان تقریباً آسان نخواهد بود.
در سال 2001 ، تقریباً هیچ کس در افغانستان تلفن همراه نداشت. بر اساس مطالعه ای که توسط اینترنیوز در سال 2017 انجام شد امروزه بیش از 70 درصد افغان ها تلفن همراه دارند و بسیاری از آنها دارای تلفن های هوشمند مجهز به اینترنت هستند. در حالی که هیچ چیز به طور ذاتی در مورد داشتن یک تلفن وجود ندارد ، اما رسانه های اجتماعی افغانستان "در حال تبلیغ تغییرات هستند ، زیرا به بستری برای محکومیت موارد فساد و بی عدالتی و توجه به دلایلی که هنوز مورد توجه قرار نگرفته اند، تبدیل شده است.
یک گزارش در 7 ژوئیه در مجله تایم در مورد افغانستان اشاره میکند: "هنگامی که نیروهای تحت حمایت ایالات متحده طالبان را از قدرت برکنار کردند ، در سال 2001 ، تقریباً هیچ دختری در مدرسه در سراسر کشور وجود نداشت. امروزه میلیونها و دهها هزار زن در دانشگاه تحصیل می کنند و همه چیز را از پزشکی تا نقاشی مینیاتوری می خوانند. "
شاید فردای صبح بعد از آن ، طالبان فقط همه آنها را به پوشش برقع بازگردانده و کلاسهای درس آنها را ببندند. من نمیتوانم با قطعیت این را بگویم. اما شاید آنها نیز با عدم عقب نشینی همسران و دخترانی روبرو شوند که پیشتر با آنها برخورد نکرده اند - دقیقاً به دلیل بذرهای تغییر اجتماعی، آموزشی و تکنولوژیکی که ایالات متحده در 20 سال گذشته کاشته است.
و اگر همه تحصیلکرده ترین افغانها بخواهند مهاجرت کنند - از جمله کارمندان دولت ، لوله کش ، برقکار ، کارشناسان تعمیر کامپیوتر و مکانیک ماشین - و صبح بعد از صبح بعد از آن ، کشور با گروهی از اراذل و اوباش طالبان که سواد خواندن و نوشتن را ندارند ، فرار می کند. مکان؟ آن وقت آنها چه خواهند کرد؟ به خصوص که این افغانستان از لحاظ محیط زیستی بسیار بیشتر از افغانستان است که طالبان 20 سال پیش بر آن حکومت کردند؟
بر اساس گزارشی که سال گذشته از نشنال جئوگرافیک منتشر شد ، "افغانستان یکی از آسیب پذیرترین کشورهای جهان در برابر تغییرات آب و هوایی است و یکی از کمترین تجهیزات برای رسیدگی به شرایط آینده - از جمله خشکسالی ، سیل ، بهمن ، رانش زمین ، شدید. آب و هوا و جابجایی توده ای- داشتن اقشار تحصیلکرده فعال است.
تیم بایدن چه در سر دارد؟
در مورد تیم بایدن، تصور فردای بدتری از صبح بعد از واقعه در کابل سخت است. عدم موفقیت در ایجاد یک محیط امنیتی مناسب و روند گذار، که در آن افغانهایی که جان خود را در این دو دهه برای همکاری با ما به خطر انداختهاند وحشتناک و غیرقابل توضیح است.
اما در نهایت ، تیم بایدن بر اساس نحوه عملکردش در فردای صبح بعد از واقعه قضاوت می شود. بایدن ادعا کرد - ادعایی که تیم ترامپ آن را به اشتراک گذاشت - آمریکا در خارج از افغانستان ایمن تر بود و بهتر می توانست با هر گونه تهدید تروریستی مقابله کند تا زمانیکه با تمام هزینههای مردمی، انرژی و تمرکز لازم بخواهیم در آنجا بمانیم.
تیم بایدن اساساً گفت که روش قدیمی تلاش برای ایمن سازی آمریکا از تروریست های خاورمیانه از طریق اشغال و ملتسازی جواب نمی دهد و راه بهتری نیز وجود دارد. باید به ما بگوید این راه چیست و فردای صبح بعد از واقعه ثابت شود.
چالش بزرگ ژئوپلتیک جهان مدرن
ما در آغاز مواجهه با یکی از بزرگترین چالشهای ژئوپلیتیکی هستیم که تاریخ جهان مدرن به خود دیده است. اینکه در حال حاضر تعداد زیادی از کشورها - لیبی ، لبنان ، یمن ، افغانستان ، سومالی - وجود دارند که قدرت های بزرگ استعماری را که زمانی آنها را تحت کنترل داشتند (و نظم و بی نظمی را به ارمغان آورده بودند) بیرون راندهاند، اما اکنون در اداره خود نیز آشکارا شکست خورده اند. چه باید کرد؟
هنگامی که رئیس جمهور فرانسه ، امانوئل مکرون ، در ژوئیه 2020 به لبنان سفر کرد ، در بدو ورود به او نامهای تقدیمی شد که توسط 50 هزار لبنانی امضا شد و از فرانسه خواست تا لبنان را تحت کنترل خود درآورد ، زیرا دولت لبنان ناتوانی کامل در تامین امنیت و مدیریت کشور دارد.
من شک دارم که آخرین طوماری باشد که از این دست خواهیم دید.
پلورالیسم، ضرورت دوران بیسابقه تاریخ
در 20 سال گذشته ، آمریکا سعی کرد با ارتقاء پلورالیسم جنسیتی، پلورالیسم مذهبی، پلورالیسم آموزشی، پلورالیسم رسانهای و در نهایت پلورالیسم سیاسی، از افغانستان در مقابل تروریسم دفاع کند. این رویکرد اشتباه نبود. چراکه ما در حال ورود به دورانی بی سابقه در تاریخ بشریت هستیم که با دو تغییر اقلیم همزمان و بسیار چالشبرانگیز مواجه است: یکی در حال و هوای فناوری، و دیگری در آب و هوای جهان.
بدون چنین پلورالیسمی، نه افغانستان و نه هیچ یک از این کشورهای شکست خورده دیگر (یا حتی آمریکا، اما این برای بحث دیگری است) نمیتوانند خود را با وضعیت جاری و آتی قرن 21 تطبیق دهند.
اما این نظریه متکی بر وجود افغانهای کافی بود که مایل بودند برای چنین پلورالیسمی، بیشتر امضا جمع کنند. بسیاری بودند. اما تعداد زیادی نبودند. بنابراین بایدن تصمیم گرفت که ما باید این تلاش را متوقف کنیم، افغانستان را ترک کنیم و استراتژی دفاعی خود را دوباره تنظیم کنیم.
دعا می کنم حق با او باشد. اما او در نهایت نه بر اساس وضعیت کنونی در صبح بعد از واقعه، که بر اساس آنچه فردای صبح بعد از واقعه، اتفاق میافتد، قضاوت خواهد شد.