موشکها، عامل تغییر استراتژی اسرائیل
به گزارش اقتصادنیوز، در شرایطی که در میانه بحران سوخت در لبنان اعلام ارسال محموله های سوخت از ایران توسط سیدحسن نصرالله به موضوع پرمناقشه ای تبدیل شده، هم زمان با آن نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل طی سفری کم سابقه به شرم الشیخ با عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر دیدار و از جمله در مورد شرایط آتش بس اخیر با حماس اقدام به رایزنی کرد. سنیه الحسینی، استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه رام الله باور دارد چنین تحرکاتی ریشه در تغییر قواعد تعامل میان اسرائیل و دشمنانش دارد. الحسینی با انتشار یادداشتی در وبگاه تحلیلی نشنال اینترست با عنوان «چگونه موشکهای خاورمیانه امنیت اسرائیل را دگرگون کردند» استدلال کرده که این تغییرات ناشی از تحولات در میدان نبرد است که خود باعث دگردیسی در دکترین امنیت اسرائیل شده است.
دکترین امنیتی قدیم؛ برتری کیفی نظامی و تعادل قوای منطقهای دلخواه
از بدو تولد، رژیم صهیونیستی بر دکترین امنیتی متکی بود که بر برتری کیفی نظامی و توانمندی اطلاعاتی فراتر از رقبا بنا شده و آن را قادر به انجام جنگهای سریع و سرنوشتساز موفقیتآمیز در فراسوی مرزهای [جعل شدهاش] میساخت.
این استراتژی در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 نمایان شد، که در طی آن اسرائیل شکست قاطعی را بر مصر، سوریه و اردن وارد کرد. از آن زمان، اسرائیل در رویارویی با همسایگان عرب خود، توانسته برتری کیفی نظامی و تعادل قوای منطقهای دلخواه خود را حفظ کند.
دکترین امنیتی قدیمی اسرائیل با عوامل متعددی که برآمده از شرایط تاسیس و تاریخچه آن، شکل گرفته: محیط خصمانه اسرائیل و همسایگان، فقدان عمق استراتژیک و جمعیت پرشمار عموم کشورهای عربی. اگرچه به لحاظ نظری تغییری در این عوامل به وجود نیامده و اسرائیل همچنان قابلیتهای اصلیاش برای تداوم این دکترین را حفظ کرده، اما دکترین امنیتی اسرائیل -که استراتژی نظامی آن را مشخص میکند- به تدریج دستخوش تغییر شده است.
تغییر در زمین بازی؛ تحول در استراتژی
دشمنان اسرائیل با بهرهگیری از توان موشکی، موازنه قدرت در درگیری با اسرائیل و همچنین نتایج زدوخوردها را تغییر دادهاند. موشک ها با وجود برخورداری از دقت و قابلیتهای تخربی، نسبتاً ارزان هستند، رهگیریشان دشوار است و دسترسی و ساختشان چندان دشوار نیست. در حال حاضر و با چنین شرایطی، دستیابی به یک پیروزی قاطع با ضربهای برقآسا دشوار شده و جنگهای اسرائیل دیگر در مناطقی دور از نواحی پرجمعیتش رخ نمیدهد. جنگ اکتبر 1973 میان اسرائیل و مصر اولین جنگی بود که در آن اسرائیل با تهدید جدی زرادخانه موشکی دشمن مواجه شد و در نهایت مانند گذشته با پیروزی اسرائیل نهایی با ناک اوت کامل به پایان نرسید.
بنابراین، اسرائیل مجبور شد استراتژیهای سیاسی و امنیتی جدیدی را اتخاذ کند که با تحولات ناشی از جنگ اکتبر مطابقت داشته و با دکترین سیاسی خود که بر مدیریت درگیری با فلسطینیها ، لبنانیها و سوریها متمرکز بود، هماهنگ باشد. از نظر سیاسی، اسرائیل تهدیدهای امنیتی ناشی از همسایگان خود را پس از جنگ 1973 یا با حل منازعات از طریق توافقنامههای صلح -که در آن اسرائیل سرزمینهای تحت اشغال را باز پس داده بود- و یا با مدیریت درگیریها از طریق آتشبس و مذاکره -در حالی که همچنان اشغال قلمرو را ادامه میداد- خنثی کرد.
پس از آغاز خروج مرحلهبهمرحله از شبهجزیره سینا در سال 1974، اسرائیل در سال 1978 قرارداد کمپ دیوید و شش ماه پس از آن پیمان صلح با مصر را امضا کرد و بدین ترتیب تهدید مصر را خنثی کرد. پیش از آن، در سال 1970، اسرائیل به دنبال تلاشهای ملک حسین برای بیرون راندن نیروهای فلسطینی از خاک کشورش، به رابطه خصومتبار با اردن پایان داد. ترتیبات امنیتی متقابل بین اسرائیل و اردن، امنیت و ثبات را برای مرزهای غربی سرزمینهای اشغالی فراهم کرد و با امضای توافق صلح اسرائیل و اردن در سال 1994 روابط میان آنها عادی شد. و با ادامه کنترل اسرائیل بر بلندیهای جولان در پی جنگ 1967، با میانجیگری ایالات متحده، در سال 1974 توافقنامه آتشبس با سوریه امضا شد. این توافق سالهاست که به جبههی سوریهی اسرائیل امنیت میبخشد.
باز شدن جبهههای تازه نبرد
به خلاف روابط نسبتاً کمتنش رژیم صهیونیستی با اکثر همسایگان خود، اشغال دو دههای جنوب لبنان توسط اسرائیل و تاسیس حزب الله در اواخر دهه 1970، جبهه لبنان را تا به امروز باز نگه داشته است. اگرچه اسرائیل در سال 1993 معاهده اسلو را با سازمان آزادیبخش فلسطین امضا کرد، اما استراتژیاش همچنان مبتنی بر چرخهای از مدیریت درگیریهاست، چرا که دائما در حال گسترش شهرکها و سرکوب معترضان در کرانه باختری است. با این حال، در پی عقبنشینی اسرائیل از نوار غزه در سال 2005 و کنترل این محدوده توسط جنبش حماس در سال 2007، جبهه جدیدی در نوار غزه باز شد. علاوه بر این، با وقوع انقلاب موسوم به بهار عربی در سوریه و حمایت ایران از بشار اسد با هدف مقابله با مداخله چندجانبه بین المللی، جبهه سوریه هم بازگشایی شد.
سلاح بازدارنده اساسی
با گسترده شدن و به درازا کشیده شدن تهدیدات علیه جبهه داخلی اسرائیل، زرادخانههای موشکی حماس و حزبالله به یک سلاح بازدارنده مهم تبدیل شده است. با توجه به عادی نشدن چنین تهدیدهایی، زردخانههای موشکی توانایی بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده است. این مسئله تشدید عملکرد حماس و حزب الله و همچنین محدودیت اتخاذ شده توسط اسرائیل را توضیح میدهد.
از آنجا که یک جنگ زمینی فوقالعاده هزینهبر خواهد بود و حملات هوایی هم نمیتواند این زرادخانه ها را به طور کامل از بین ببرد، اسرائیل قادر نیست با از بین بردن زیرساختها و موشکهای حماس و حزب الله به پیروزی قاطع برسد. با توجه به این دشواریها، خطرات و هزینههای سیاسی جنگ طولانی مدت، نبرد زمینی با هر کدام از این جنبشها به هیچ عنوان تضمینی برای موفقیت نخواهد بود.
مدیریت ناموفق درگیریها
اسرائیل با انجام مذاکرات با حزب الله از سال 2013 و حماس در پی درگیریهای 2009 و 2021، برای تضمین امنیت شهرکنشینها همچنان بر استراتژی سازش و آتشبس تکیه میکند. این توازن بر عملیات تلافیجویانه و پیشگیرانه اسرائیل در غزه و لبنان حاکم میشود. با اینکه عملیاتهای اسرائیل به طور معمول سعی در احتراز از تشدید درگیریهای بزرگ دارد، اما برخی حملات محدود اسرائیل هم در نهایت با جنگ دوم لبنان و همچنین درگیریهای گسترده در غزه پایان یافت.
دکترین امنیتی جدید؛ کارزار بین جنگها
اسرائیل در واکنش به بازگشایی جبهه سوریه استراتژی امنیتی جدیدی اتخاذ کرده است. هدف این استراتژی استفاده از حملات پیشگیرانه برای جلوگیری از ایجاد زیرساختهای نظامی سوریه و ایجاد تأخیر در شروع جنگهای گسترده است. پس از بازگشایی جبهه سوریه در سال 2015، ارتش اسرائیل با انتشار دکترین امنیتی جدید خود از اصطلاح «کارزار بین جنگها» رونمایی کرد. حملات پیشگیرانه برای دکترین امنیتی اسرائیل چیز جدیدی نیست، زیرا اغلب به بهانههایی چون «قصد فلسطین برای حمله علیه اسرائیل» علیه اهداف فلسطینی مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال، در حال حاضر اسرائیل با تمرکز بر جبهه سوریه، از حملات پیشگیرانه برای هدف قرار دادن ایران و متحدانش در منطقه استفاده میکند و اهداف خاص نظامی را هدف قرار می دهد.
آخرین درگیری بین حزبالله و اسرائیل در ماه اگوست گذشته در مرز لبنان در شرایطی صورت گرفت که اسرائیل به دنبال تغییر قواعد تعامل با حزبالله با بهرهگیری از شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی در لبنان است. در این زمان، برای اولین بار از سال 2013، در پاسخ به شلیک موشک به سرزمینهای اشغالی، اسرائیل اقدام به حمله هوایی کرد. با این حال، حزب الله با پرتاب نوزده موشک به اسرائیل و حفظ تعادل بازدارندگی بین دو طرف در جبهه لبنان، تحرکات اسرائیل را تضعیف کرد. با توجه به عدم تمایل دو طرف برای تبدیل عملیات متقابل به یک جنگ گسترده، هم اسرائیل و هم حزبالله از وارد آوردن خسارتهای بزرگ انسانی یا مادی به طرف دیگر اجتناب کردند.
تغییر در قواعد تعامل
حال میتوان معنای اظهارات سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، را در تاکید بر حرکت یک کشتی سوخت ایرانی به لبنان درک کنیم. پس از آنکه نفت ایران بدون مواجهه با دردسر به سوریه رسید، حزبالله لبنان هم در پی دسترسی به نفت ایران است. این اولین بار نیست که حزبالله سعی میکند قواعد تعامل با اسرائیل را تغییر دهد. حزبالله در اوایل سپتامبر 2019، هنگامی که در واکنش به کشته شدن دو نفر از اعضای خود در حملهای در نزدیکی دمشق، یک خودروی نظامی اسرائیلی را در طرف مقابل مرز لبنان منهدم کرد، اراده خود را برای تغییر قواعد تعامل با اسرائیل نشان داد. در واقع پاسخ حزبالله معمولی نبود، زیرا این گروه به طور سنتی به حملات اسرائیل در خارج از لبنان و دور از جبهه لبنان پاسخ نداده است.
حدود قواعد تعامل میان اسرائیل و حماس نیز تا پیش از این در چارچوب حملات متقابل در داخل غزه و نوار غزه تعیین میشد. اما حماس در ماه می گذشته، هنگامی که به دنبال حمله اسرائیل به مسجدالاقصی در بیتالمقدس تهدید به ایجاد درگیریهای جدید کرد، در واقع تلاش داشت تا این قواعد را تغییر دهد. اما فشارهای اسرائیل بر حماس در پی جنگ اخیر، مشابه آنچه در گذشته اعمال میشد، از این چارچوب محاسبه شده فراتر نرفته است. اسرائیل با اعمال محدودیتهایی بر حماس در غزه و همچنین دسترسی این گروه به کمکهای بینالمللی، در تلاش است تا بیشترین مزایای ممکن را در چارچوب فرآیندهای چانهزنی بین حماس و مصر به دست آورد. از سوی دیگر، و در چارچوب موازنه بازدارندگی، حماس پس از تلاشهای ناموفق مصر برای میانجیگری برای آتشبسی که شرایط زندگی در غزه را تسهیل میکند، برای بهبود شرایط آتش بس تشدید می کند. اگرچه طرفهای اسرائیلی و فلسطینی بر عدم تمایل خود برای ورود به دور جدید جنگ تأکید کردهاند، اما وقوع جنگ بزرگ دیگری همچنان بسیار محتمل است، به ویژه پس از فرار اخیر اسرای فلسطینی.