پلن B برجام: این چیزی نیست که بایدن میخواهد
به گزارش اقتصادنیوز، در حالی که مقرر شده هیئتی به نمایندگی از جمهوری اسلامی با سفر به بروکسل به رایزنی با مقامات اتحادیه اروپا پیرامون چگونگی ادامه مذاکرات احیای برجام بپردازند، به نظر میرسد که روز به روز امیدها نسبت به بازگشت به توافق هستهای از سوی طرفین کمرنگتر میشود. از جمله در روزهای اخیر روزنامه واشینگتنپست با انتشار یادداشتی ضمن اذعان به اینکه برجام مرده است دولت بایدن را فراخوانده بود که هر چه زودتر تدبیری برای طرح جایگزین برجام بیاندیشد.
در همین زمینه نیز رکسانا فرمانفرمائیان با انتشار یادداشتی در پایگاه اینترنتی رسپانسیبل استیتکرفت با عنوان «آیا توافق هستهای قدیمی ایران نابود شده است؟» استدلال کرده که مزایای بازگشت به برجام از سوی هر دو طرف بیش از پیش رنگ باخته و نباید امید چندانی به احیای آن بست. با این حال، او با یادآوری مخاطرات طرحهای جایگزینی که مسیری غیر از دیپلماسی را پیشنهاد میکنند، دولت بایدن را دعوت به در پیش گرفتن ابتکارات دیپلماتیک جدیدی کرده است.
تغییر شرایط بازی
آیا توافق هستهای با ایران از قبل محکوم به مرگ بود؟ مشکلات بر سر احیای آن حاکی از آن است که پاسخ به این پرسش احتمالا مثبت است.
به نظر میرسد از موقعی که جو بایدن اعلام کرد احیای برجام در اولویت دولت او قرار دارد، این مسئله واقعا از چنین جایگاهی نزد او برخوردار بوده است. با این حال تاخیرها و وقت کشیهای آمریکا و ایران مذاکرات را دچار مشکل کرده است و اکنون هر دو طرف به شکل ضمنی و یا به صراحت اظهار داشتهاند که زمان مورد نیاز برای احیای توافق رو به پایان است. شرایط آنقدر تغییر کرده که شاید هیچ دلیل قانع کنندهای برای بازگشت ایالات متحده یا ایران به میز مذاکره وجود نداشته باشد.
هر دو طرف با این پرسش مواجهند که حتی در صورت احیای برجام، پیشرفتی در کار هر یک از آنها به وجود خواهد آمد؟ آیا احیای برجام برای هر دو طرف ارزشمند است؟
توافقی محکوم به مرگ
به موازات آنکه ایران برنامه غنیسازی هستهای خود را گسترش میدهد، تحریمهای فلجکننده ایالاتمتحده توانمندیهای تجاری و مالی ایران را با محدودیت مواجه میکند، و بدین ترتیب دستیابی به یک توافق تجدیدنظرشده بعیدتر به نظر میرسد. حتی پس از وقفهی چهار ماهه مذاکرات غیرمستقیم میان دو طرف –که آخرین نشست آن در ماه ژوئن انجام شد و پیشنویسی هم برای توافق بر سر نکات مهم اصلی تهیه شد- بازگشت به میز مذاکرات در وین هم مشکلتر شده است.
پس این پرسش به وجود میآید که دقیقاً چه خبر است؟ آنچه واضح است این است که نسخه قدیمی برجام مرده است و آنچه دو طرف بر سر آن چانه می زنند یک توافق جدید در لباس قدیمی است که باید واقعیتهایی را که هر دو دولتِ بایدن و رئیسی در سال اول خود با آن روبرو هستند، مد نظر قرار دهد. هر دو برنامههای داخلی بسیار متفاوتی نسبت به کسانی که عهدهدار مذاکرات اولیه بودهاند، در پیش گرفتهاند. و مسائل حوزه بینالمللی نیز نسبت به زمان انعقاد توافق اولیه به طور قابل توجهی تغییر کرده است. بایدن مصر است که به یک توافق «طولانیتر و قویتر» دست یابد که بر موشکهای بالستیک ایران نیز محدودیت اعمال کند. اما تهران هیچ اعتنایی بدان ندارد. بنابراین این یک توافقی قدیمی با جرحوتعدیلهای جدید است و هیچ یک از دو طرف انگیزه خاصی برای توافق قدیمی ندارند.
کاهش مزایا و انگیزههای سیاسی
از نگاه بایدن، مزایای سیاسی دستیابی به یک توافق جدید با ایران کاهش یافته است. از یک سو، او پیش از این با خروج از افغانستان یکی از وعدههای انتخاباتیاش در حوزه سیاست خارجی را تحقق بخشیده است. هر چند این موفقیتی بیشائبه نبود، و ضمن آنکه وجههای ناخوشایند از او را به نمایش گذاشت، هزینه زیادی را در حوزه داخلی به او تحمیل کرد. با این حال، نمی توان او را به خاطر عمل به وعده انتخاباتیاش متهم کرد –و البته این بدان معناست که او برای تحقق یکی دیگر از وعدههایش، مانند توافق با ایران که دچار پیچیدگیهای زیادی است، کمتر تحت فشار قرار میگیرد.
اگرچه بازگشت به توافق هستهای و لغو تحریمها برای بسیاری از دموکراتها بدیهی به نظر میرسد، اما جمهوریخواهان بایدن را متهم میکنند که در قبال ایران مسامحه میکند ، که این میتواند در انتخابات میاندورهای هزینه سیاسی غیرمنتظرهای را به بایدن تحمیل کند.
از نگاه رئیسی، لغو جزئی تحریمها از حفظ وضع موجود بدتر است، به ویژه اگر تغییر در ریاستجمهوری آینده آمریکا منجر به بازگرداندن مجموعهای کامل از تحریمها شود. رفع موقتی تحریمها اقتصاد کشور را بار دیگر دچار بیثباتی میکند. به خصوص که ایران در سه سال گذشته -از زمانی که ترامپ کارزار فشار حداکثری خود را عملیاتی کرده- از نظر اقتصادی با تحریمها سازگار شده و طبق آمارها امسال اقتصاد این کشور شاهد رشد شش درصدی بوده است.
تحریمها موجب وابستگی کمتر این کشور به نفت شده و تجارت بیشتری با همسایگان شرقیاش را رقم زده است. اگر چه مزایای عضویت ایران در سازمان شانگهای در بلندمدت ثمربخش خواهد بود، اما میتواند به نوعی تغییردهنده بازی باشد. پیش از این تمرکز ایران متوجه غرب و پیشرفتهای تکنولوژیکی آن بود، اما اکنون شاهد تغییر نگرش و نگاه به شرق هستیم و در این میان چین و هند به عنوان بازارهای خوب و با رشد سریع فناوری به نظر میآیند.
علاوه بر این، در تهران اطمینانی وجود ندارد که احیای توافق باعث بازگشت شرکتهای بینالمللی به تهران شود. حتی اجرای توافق قبلی و رفع تحریمها هرگز منجر به سرمایهگذاریهای خارجی و یا مشارکت شرکتهای بینالمللی -بدان گونه که مذاکرهکنندگان پیشبینی کرده بودند- نشد. این بار، بانکها و شرکتها از پیش به صراحت اعلام کردهاند که در این زمینه تعهدی نمیدهند، چرا که بازگشت تحریمهای جدید بسیار محتمل به نظر میآید.
تحول در مختصات بینالمللی؛ حرکت سریع به سوی گریز هستهای
به لحاظ بینالمللی نیز شرایط برای ایالات متحده و ایران تغییر کرده است. بایدن با دو معضل روبرو است. اول، سرعت بالای پیشرفت در غنیسازی اورانیوم توسط ایران –که ادعا میشود به طرز خطرناکی به سطح تسلیحات نزدیک شده و بر اساس برآورد برخی از کارشناسان آمریکایی، فاصله گریز هستهای را به کمتر از یک ماه کاهش داده است. این بدان معناست که دانش و فنآوری ایران به صورت قابل توجهی پیشرفت کرده و در این زمینه قابل بازگشت نیست.
بنابراین مذاکرات جدید نمیتواند از همان جایی که متوقف شده بود آغاز شود، اما انتصاب اخیر علی باقری برای هدایت تیم مذاکرهکننده در وین حاکی از این است که تهران تمایل چندانی به صرف نظر کردن از این امتیاز ندارد. علاوه بر این، از نگاه دولت بایدن، بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی، که جزء لاینفک این توافق هستند، به دلیل افزایش ظرفیت غنیسازی ایران باید سفت وسختتر شود. اما در حال حاضر بازرسیهای آژانس از سایت های ایرانی با چالش مواجه شده، چرا که ایران در چند ماه گذشته دسترسی بازرسان را به این سایتها را با محدودیت مواجه کرده است. در حال حاضر، این امر آغاز مذاکرات را با مشکل دیگری مواجه میکند-زیرا ایران از شرایط اولیه برجام فراتر رفته و با این اقدامات ارزشمندی توافق را زیر سئوال برده است.
کارزار ویرانگر
دومین معضلی که بایدن با آن مواجه است مسئله اسرائیل است که طی یک سال گذشته یک کازار مخفیانه و در عین حال بسیار خرابکارانه در راستای ضربه به برنامه هستهای ایران به راه انداخته است. اسرائیل که با اختلال در روند برنامه هستهای ایران این کشور را وادار به هوشیاری امنیتی دائمی کرده، تصور میکند که رویکردی پایدار و موثر را در پیش گرفته است. با این حال، این امر نه تنها ایران، بلکه مذاکرات هستهای را نیز تحت فشار قرار میدهد، زیرا به شک و تردید عمیق ایران نسبت به انگیزههای آمریکا دامن زده و وضعیت را از آنی که هست سختتر کرده است.
تهران اعتقاد دارد ایالات متحده و شرکای بینالمللی اش در صورت تمایل میتوانند اقدامات اسرائیل را متوقف کنند. در اوایل ماه جاری تهران اظهار داشت اگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی میخواهد بازرسیهایش در ایران را از سر بگیرد، باید «حملات تروریستی» علیه مراکز فناوری این کشور را به طور علنی محکوم کند. ژنرال امیر کوخاوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، با صراحتی که کمتر دیده شده، در پاسخ به پرسشی گفته هدف قرار دادن برنامه هستهای ایران ادامه خواهد یافت و در واقع بهبود خواهد یافت.
علیرغم نظر دولت بایدن مبنی بر اینکه مذاکره، و نه قدرت سخت، راه صحیح حل این مسئله است، اما عدم محدودیت در برابر اقدامات اسرائیل حاکی از آن است که واشینگتن از آنچه که به نظر میرسد، پایبندی کمتری نسبت به مذاکرات وین دارد -به ویژه اینکه بایدن به اسرائیل اطمینان داده که در صورت شکست در مذاکرات، اقدامات دیگر علیه ایران در پیش خواهد گرفت.
امنیت منطقهای در دست بررسی
برای رئیسجمهور ایران نیز محیط بینالمللی تغییر کرده است. با کاهش نیروهای واشینگتن در افغانستان و عراق، دینامیک استراتژیک منطقه تغییر کرده است. در حال حاضر تهران در حال مذاکرات مستقیم جدی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی درباره امنیت منطقهای و جنگ در یمن است. تجارت در سراسر خلیجفارس نیز افزایش یافته است. این احتمال وجود دارد که اگر این مذاکرات اولیه به ثمر برسد، مسائل دیگری از جمله امنیت منطقهای، معضلات موشکی و حتی نیروهای تحت حمایت ایران نیز در ادامه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
با توجه به اینکه به طور فزاینده ای کشورهای ثروتمند خلیج فارس نسبت به حمایت نظامی ایالات متحده برای تامین امنیتشان دلسرد شده اند، انگیزههای قوی در میان رهبران آنها برای پذیرش مسئولیت همسایگی خود وجود دارد. این امر انگیزه تهران را برای دستیابی به توافق جدید با واشینگتن کاهش میدهد.
احتمال بالا گرفتن تنشها با آژانس
چنین دلایل بیشماری باعث شده در شرایطی که طرفین چشم انداز روشنی برای موفقیت دور بعدی مذاکرات در وین نمیبینند، به نوعی از آن پا پس بکشند. به علاوه، احتمالا طی دو ماه آینده تنش مداوم میان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران به بالاترین حد خود میرسد و این باعث میشود آژانس به طور رسمی ایران را مورد سانسور قرار دهد و ممکن است حتی پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. هر کدام از این وضعیتها مذاکرات آتی را با مشکل مواجه خواهد کرد و حتی ممکن است منجر به بازگرداندن تحریمهای اتحادیه اروپا و احتمالاً تحریمهای سازمان ملل متحد میشود.
پلن بی: این چیزی نیست که بایدن میخواهد
در این شرایط آیا برای ایران و یا ایالات متحده پلن بی وجود دارد؟ در حال حاضر اسرائیل به دنبال پلن بی است: مرگ هزاران نفر در راستای کاهش توان هستهای ایرا که احتمالاً حتی موجب بیثباتی در خود همین رژیم هم میشود. اما برای طرف ایرانی، فشارهای خارجی –البته به جز حملات گسترده به این کشور- میتواند پیامدهای سیاسی غیرقابل پیشبینی داشته باشد: موجب برانگیختن مردم شده و شور ملیگرایی و میهنپرستی را برانگیزد و توجه بخش بزرگی از سرخوردگان از وضعیت کنونی به خود جلب کند و موجب بسیج آنها شود.
این آن چیزی نیست که بایدن میخواهد. با افزایش درگیریهای نظامی در خلیج فارس، ناآرامیهای رو به فزونی اجتماعی، گرایشات گریز از مرکز بیشتر منطقهای و حملات تروریستی فرامرزی، همگی وخامت گسترده امنیت و ثبات در مجاورت ایران را اجتنابناپذیر نمیکند. با توجه به تمرکز بیشتر او روی چالش چین، درگیریهای ویرانگر در خاورمیانه نوعی انحراف ناخواسته در مسیر او خواهد بود. با این حال، تنها راهحل این مسئله مذاکره بر سر توافقی جدید با ایران است که بدان پایبند بماند.