یک پیشنهاد دلسوزانه به زاکانی
حتی به صورتی جدلآمیز تأکید کرده بودم که کارگزاران دولت جدید هر چه تندروتر باشند بهتر! در واقع منظورم از این حرف این بود که حضور تندروها در مناصب بروکراتیک چه بسا سبب غلبۀ منطق و عقلانیتِ نهفته در ذات بروکراسی بر ذهنیت وهمگرای آنها شود و به سوی واقعبینی سوقشان دهد.
اغلب اوهامِ سیاسی به علت دوری از کارِ عملی و اجرایی و ناآشنایی با محدودیتها، دردسرها و چالشهای روزمرۀ آن شکل میگیرد. این قبیل اوهام بدبختانه با بحث و استدلال بر طرف نمیشود و فقط سختی و سنگینی و مشقتِ کارِ اجرایی قادر به بر طرف کردن پارهای از آنها است.
به همین دلیل من با انتخاب علیرضا زاکانی به عنوان شهردار تهران مخالف نیستم. از قضا بر این باورم که بهترین جا برای او همین شهرداری است تا آزمایش خود را به عینه پس دهد. میدانم که دوستان به این نگاه خرده خواهند گرفت که مگر مناصب مختلف کشور، میدانِ آزمون و خطاست که لازم باشد آنها را در اختیار تندروها و افراد متوهم گذاشت تا به امید احتمالِ واقعگرا شدنشان بخت خود را بیازمایند و با سرنوشت مردم بازی کنند؟
پاسخ من به این اشکال البته که یک نه بزرگ و قاطع است! به طور حتم در هیچ نقطهای از جهان این کار را نمیکنند. اما متأسفانه کشور ما با دیگر نقاط جهان فرق دارد! در اینجا بر خلاف دیگر جاها، به دلیل نوع ساختار قدرت، برخی افراد اگر سمت اجرایی نگیرند، بیکار نمیمانند و یا در بخش خصوصی مشغول به کار نمیشوند. آنها به هر حال صاحبِ منصبی بالا از نوع غیراجرایی آن خواهند شد که علاوه بر تأثیرگذاری جدی بر روند امور، آنها را از دید و نظارت عمومی نیز دور میکند. به نظرم از بین این دو حالت، پیامدهای مورد نخست زیان کمتری دارد.
با این همه، آقای زاکانی در همین ابتدای کارش با حواشی بسیاری روبرو شده است. ظاهراً او با نوع برخوردهای خود، جمع بسیاری از فعالان حوزههای مختلف اجتماعی را از خود رنجانده است. بنابراین عملکرد او زیر ذرهبین است و هر خطایش بازتاب رسانهای گستردهای پیدا میکند.
هر مدیر اجرایی که چنین وضعیتی پیدا کند حتی به فرض سطحی از کفایت، تصویری موفق از خود به جا نخواهد گذاشت. بدین ترتیب به نظرم اگر زاکانی از سمت شهرداری کناره بگیرد به نفع شخص خودش خواهد بود گرچه جایگزین احتمالی او به نظرم بهتر از وی از کار در نخواهد آمد!
منبع: کانال تلگرامی نویسنده