اخبار عجیب از مدیریت ضرغامی در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری
به گزارش اقتصادنیوز در گزارش این روزنامه آمده است: برخلاف توقعات از آمدن عزتالله ضرغامی به وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری، انتصابات غیرتخصصی و دستکاری در موزه فرش و انتصاب فردی غیرمتخصص بهعنوان مدیریت موزه فرش، روزهای ناامیدکننده و پرحاشیهای را برای وزارت میراث فرهنگی رقم زد.
بعد از این انتصابات عجیب بود که خبری مبنی بر تبدیلشدن هفت حوض مشهور موزه فرش به باغچه، بار دیگر افکار عمومی را به ماجراهای ضرغامی و اطرافیانش حساس کرد. به دنبال این تغییرات مدیریتی و انتصابهای جنجالی وزیر میراث فرهنگی، هفت حوض ورودی موزه فرش ایران با خاک پر شد تا به باغچه تبدیل شود. مدیر جدید موزه فرش که عضو انجمن پیپ و کار اصلیاش تهیه فیلم تبلیغاتی برای توتون در فضای مجازی بوده و خود را «مدیر پروژه چلمن سیزدهم» معرفی میکرد، در اولین اقدام، در بنای ثبت ملی موزه فرش تغییر کاربری ایجاد کرد؛ آنهم بیتوجه به اینکه موزه فرش در سال 96 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و هرگونه دخل و تصرف در آن، غیرقانونی است. تصاویر گلکاری در حوضها انتقادهای زیادی را به دنبال داشته اما سجاد نوروزیان که در ستاد انتخاباتی عزتالله ضرغامی دستیار حوزه کسبوکار در فضای مجازی معرفی شده بود، دلیل این تغییر کاربری را وجود زباله در حوضها عنوان کرده است. در هفتههای اخیر اظهارات عجیب عزتالله ضرغامی درباره مقبره کوروش هم حواشی بسیاری را برای او پدید آورد، تا جایی که او در هفتههای اخیر تنها به دنبال توضیح و تصحیح حرفهایی بود که شاید به دلیل عدم شناخت این حوزه زده بود. 22 مهرماه بود که وزیر میراث فرهنگی در جلسه شورای اداری استان فارس، گفته بود: همهجای استان درخصوص ساختوساز در بخش حریمها دچار مشکل است. امروز مردم شهر پاسارگاد بهخاطر برخی قوانین نمیتوانند ساختمان دوطبقه بسازند، درست کشاورزی کنند، چاه بزنند، دکل بزنند. باید این مشکل را حل کنیم.
از چلمن سیزدهم تا ریاست موزه فرش
پرسروصداترین انتصاب عزتالله ضرغامی، انتصاب سجاد نوروزیان ملقب به چلمن سیزدهم بود که تا پیش از این برای توتون تبلیغات میکرد و با حکم عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به ریاست موزه فرش ایران رسیده بود که بعد از حواشی مربوط به انتصابش به این سمت، با تبدیلکردن حوضهای حیاط این موزه به باغچه بار دیگر خبرساز شد. انتصابی که با هشدار کارشناسان حوزه میراث فرهنگی همراه بود و آنها امیدوار بودند که ضرغامی این اشتباه را اصلاح کند اما مطابق آخرین خبرها فعلا وزارت میراث فرهنگی درحال رفعورجوع تبدیل حوضچه به باغچه است. محمد عبدالعلیپور، مدیر اسبق موزهها و کاخموزههای میراث فرهنگی کشور و کارشناس و پژوهشگر سرمایهگذاری گردشگری و آثار تاریخی، در گفتوگویی با «شرق» با بررسی روند انتصاب ریاست موزهها گفت: «از آنجایی که مدیریت موزهها امری کاملا تخصصی است، علیالقاعده باید افرادی متخصص برای این حوزه انتخاب شوند. آنهایی که اهلیت لازم و تجربه در حوزه مورد نظر دارند، بهترینها برای ریاست یک موزه هستند. شما تاریخچه مختصری درباره موزه فرش میدانید. در این موزه افراد بزرگی ریاست کردهاند. من میتوانم از میان آنها به آقایان حاج حسن و دادگر اشاره کنم. همین اواخر مدیر موزه خانم پریسا بیضایی بودند و به هرکدام از این افراد که نگاه میکنید، آنها سبقهای هم راجع به فرش، هم راجع به مدیریت موزه و هم اطلاعات، تجربه و دانش در این حوزه داشتهاند که کار به آنها سپرده شده». وی افزود: «در دولتهای مختلفی که سر کار آمدند، مدیران متوجه بودند که باید راجع به مدیریت موزهها دقت بیشتری به خرج بدهند و کسانی انتخاب شوند که شأنیت کار حفظ شود. من دقیقا نمیدانم انتصاب اخیر در موزه فرش روی چه روالی انجام شده. موزه فرش ایران از نظر ساختار اداری، زیر نظر اداره کل تشکیلات میراث فرهنگی استان تهران است و قاعدتا این دوستان باید درباره این انتصاب اظهارنظر کنند یا احتمالا اداره کل موزهها درباره این موضوع توضیح بدهد یا درباره این انتخاب توضیح و سؤال پرسیده باشد که اگر نپرسیده چیزی نمیتوان گفت. از طرفی امیدواریم که در نحوه انتصاب مدیر اخیر موزه فرش هم انشاءالله سلسلهمراتب اداری رعایت شده باشد». عبدالعلیپور در ادامه با اشاره به اینکه باید درباره موزه فرش دقیق عمل کرد، گفت: «ما یک سابقه دوهزارو 500ساله در حوزه فرش داریم. خود موزه نیز از لحاظ معماری و هم از لحاظ محتوایی که برایش تعریف شده، بسیار برای ما حائز اهمیت است. اینکه محیط موزه یا بیرون موزه را طراح و معمار موزه چگونه طراحی کرده و با چه نگاهی طراحی کرده، کمتر درباره آن توضیح داده شده و دلیل آن مستتر است. اصلا خیلیها نماد حوضها و نمازخانه در موزه فرش را نمیدانند. گاهی از اوقات ما فکر میکنیم به موزه فرش که میرویم، در ظاهر باید فقط فرشها را ببینیم و به نمای بیرونی ساختمان که معنادار طراحی شده توجه نداشتهایم. شاید برای همین در حوضها گل میکارند، بدون اینکه به سبقه آن نگاه کنند. اینکه حوضی در حیاط موزه که درش وضو گرفته شود و بعد به حوض دیگر برسی و بعد به نمازخانهای بروی که در آنجا احداث شده و هدف معمار چه بوده، از نظر مدیران موزه پنهان بوده. اما اگر بخواهیم بگوییم چرا این حوضهای هفتگانه کمتر معرفی شده جای خود دارد. برای هیچ کس سؤال نیست اصلا چرا این حوضهای هفتگانه به خاطر یک عقبنشینی از داخل فضای موزه به بیرون موزه منتقل شدند و تابهحال هم خوب از آن نگهداری نمیشده و هیچکس هم صدایش در این رابطه در نمیآمده؟ حالا هم همه چیز مثل قبل است؛ ممکن است از سر یک ناآگاهی یا نیت خیرخواهانه حوض تبدیل به یک باغچه شده. میخواهم بگویم صرف پرداختن به این ماجرا که در حوض خاک ریختند مسئله ما نیست، فردا دوباره درش خاک میریزند. الان همه چیز را رها کردهایم و به حوض چسبیدهایم، ما موضوعات مهمتری در موزه فرش مثل مدیریت موزه داریم که بسیار مهم است». مدیر اسبق موزهها و کاخموزههای میراث فرهنگی کشور تصریح کرد: «من نمیگویم تبدیلکردن حوض به باغچه مهم نیست، اما این اشتباه قابل جبران است و ما باید سراغ کارهای غیرقابل جبران برویم. جالب اینجاست که مدتها بود که در این حوضها آب نبود. این ماجرا حسنی داشت؛ این بود که همه فهمیدند عجب! اینجا حوضی بوده که باید درش آب میبوده، حالا در این 40 سال چرا کسی به این ماجرا فکر نکرده بود، بحث دیگری دارد. این همه فیلم و معرفی راجع به موزه فرش وجود دارد و شما هیچ نشانی از این هفت حوض ندیدهاید، اما خوشحالیم این حساسیت افکار عمومی و رسانهها باعث شد که هفت حوض موزه فرش مورد توجه قرار بگیرد».
عبدالعلیپور در پایان خاطرنشان کرد: «اما راجع به مدیران موزهها سلسلهمراتبی وجود دارد که در انتخاب مدیر هم باید این سلسلهمراتب رعایت شود. افرادی باید بهعنوان یک مدیر در موزه انتخاب شوند که در موزه هستند و کار کردند و تخصص داشتهاند و اطلاعات راجع به فرش دارند. پس نتیجه میگیریم انتخاب اخیر انتخابی درست نبوده، اما به نظر میرسد اگر این انتخاب زود جبران شود، میشود جلوی اشتباه را گرفت».
از میراث فرهنگی تا گردشگری
در ابتدای راه عزتالله ضرغامی، در مهرماه سال جاری علی دارابی را به سمت معاونت میراث فرهنگی گمارد و علیاصغر شالبافیان را برای معاونت گردشگری انتخاب کرد؛ اگرچه بسیاری از کارشناسان با انتخاب دارابی به دلیل نداشتن سابقه مرتبط معترض بودند اما امیدوار بودند با آمدن عزتالله ضرغامی تحولات شگرفی در این وزارتخانه اتفاق بیفتد، این همان مسئلهای است که دکتر سعید فلاحفر، کارشناس مرمت و میراث فرهنگی در گفتوگو با «شرق» به آن اشاره کرده و میگوید: «احوال میراث فرهنگی در چند مسئله خلاصه میشود. شما در بدو برخورد با میراث فرهنگی، به لوگویی از سازمان برمیخورید که طراحی استاد احصایی بوده، اما بعدها به زور واژه گردشگری و صنایعدستی را وارد آن کردند، بدون آنکه کمترین اصول زیباییشناسی و گرافیک و امتیاز معنوی طراح را در نظر بگیرند. این خلاصهای از اتفاقاتی است که در سازمان میراث فرهنگی افتاده است. یعنی موضوعاتی را به زور به میراث فرهنگی اضافه کردند؛ بدون آنکه به روابط و ارزشها و جایگاه آن آگاهی داشته باشند». وی افزود: «مسئله این است که سازمان میراث فرهنگی در بدو تأسیس یک سازمان علمی، فرهنگی و هنری بود. گردشگری یک نهاد صنعتی است. در دنیا گردشگری را در حوزه صنعت- فرهنگ دستهبندی میکنند. گردشگری قابل قیاس با میراث فرهنگی بهعنوان یک نهاد علمی و فرهنگی نیست. سازمان میراث فرهنگی فارغ از همه هزینهها یک وظایف ملی و تاریخی دارد، درحالیکه گردشگری به کسب درآمد میاندیشد. این دو مقوله ذاتا یک جنس ندارند و وقتی کنار هم قرار بگیرند، طبیعتا جاهایی یکدیگر را تخریب میکنند. درست است که موضوع اصلی گردشگری میتواند بازدید از ابنیه تاریخی باشد، اما جنسیت و عملکرد و چشماندازهایش با میراث فرهنگی مغایرت دارد». به گفته فلاحفر این ادغام انجامشده با همه حواشی سیاسی و اقتصادیاش که در کشور ما پیش آمد، منجر به این شد که ما نهادی داریم که سوءاستفاده از بناهای تاریخی و حفاظت از بناهای تاریخی زیر یک چتر قرار گرفتهاند و همواره منافع آنها با یکدیگر در تعارض است. در این تعارض آنچه برنده میشود، همیشه گردشگری و درآمد گردشگری و نگاه سیاسی به حوزه میراث فرهنگی بوده است. بنابراین پس از این ادغام بود که همه این مشکلات امروز در حوزه میراث فرهنگی صدچندان خود را نشان داد. چون از طرفی سیاستهای کلی در کشور و مدیرانی که در میراث فرهنگی کار میکنند به سمت کسب درآمد بیشتر و استفادههای ایدئولوژیک از میراث فرهنگی کشور میروند و از آن طرف پایگاههای کارشناسی و اساسی میراث فرهنگی دغدغههایشان دفاع و نگهداری از میراث فرهنگی شده؛ فارغ از اینکه راجع به ارزشهای ایدئولوژیک میراث فرهنگی یا تاریخی قضاوت کنند. درحالحاضر تعارضی به وجود آمده که میراث فرهنگی زیر سایه قدرتهای سیاسی، اقتصادی و گردشگری قرار گرفته است. در چند سال گذشته این موضوع به اوج خود رسید. او در پایان خاطرنشان کرد: «انتخاب وزیر جدید میراث فرهنگی با آنکه در روزهای ابتدایی برای کارشناسان قدیمی میراث فرهنگی امید به وجود آورد که وزیر جدید شاید بعد از سالها نگاه بهتری به موضوع میراث فرهنگی داشته باشد، بلافاصله نشان داد که خیلی گرایشی به میراث فرهنگی ندارد و عزمش را برای درآمدزایی در حوزه گردشگری جزم کرده است. طبیعتا این نگاه به مجموعهای که میراث فرهنگی عنصر اصلی آن بوده و حالا به حاشیه رفته، آسیب جبرانناپذیری خواهد زد و اوج آن انتصاباتی است که آقای ضرغامی انجام دادند و عملا با انتصاباتشان به بدنه کارشناسان میراث فرهنگی اعلام کردند که خواستههایشان چیزهای دیگری است».
دیگر شگفتزده نمیشویم
وضعیت ایران با وجود داشتن سرمایههای بسیار قوی در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری خوب نیست. عدم رسیدگی به میراث فرهنگی، موفقنبودن در جذب توریست و همچنین کرونا به بحرانهای وزارتخانه تازهتأسیس میراث فرهنگی که در دوره قبل نیز در محاق بود، افزوده است. اما ضرغامی هم مانند دیگر اسلاف اصولگرا، سفرهای استانی را به مدیریت از دفتر و همچنین سروساماندادن به حوزه میراث فرهنگی ترجیح داده است. اظهارنظرها بیجا و همچنین رسیدگی به اموری که ربطی به میراث فرهنگی ندارد (مثل کمآبی و مشکلات کشاورزان در پاسارگاد) بیشتر در نظر ضرغامی جلوه میکند یا لااقل دربارهشان صحبت میکند، هرچند او در توضیحاتش سعی کرد که سخنان قبلیاش را رفعورجوع کند و گفت عدهای به دنبال اهداف سیاسی هستند اما نه انتخاب چلمن سیزدهم قابل پذیرش است و نه انتصابات صداوسیمایی در وزارتخانه میراث فرهنگی. تا جایی که سیدمحمد بهشتی، کارشناس میراث فرهنگی در گفتوگویی با «شرق» با بیان اینکه ما مدتهاست که از میراث فرهنگی و چه سازمان و چه وزارتخانه هیچ توقعی نداریم و از هیچ چیزی متعجب نمیشویم، گفت: «آن اوایل که دولت جدید مستقر شده بود، در برابر اتفاقاتی که میافتاد، شگفتزده میشدیم اما الان مدتی است دیگر شگفتزده نمیشویم. از انتصابات شگفتزده نمیشویم و توقعی نداریم اما مطمئنیم این دوستان نمیتوانند صدمات جدی به میراث فرهنگی وارد کنند؛ چراکه موضوع میراث فرهنگی از سرمایه اجتماعی برخوردار است. شاهدش همین که با اتفاقاتی مثل اتفاقات اخیر در این حوزه، موج نارضایتی در جامعه بلند میشود که نمیشود نادیده گرفت. تنها نقطه اتکا برای حفظ میراث فرهنگی همین سرمایه اجتماعی است»