محور اصلی استراتژی برجامی دولت رئیسی
به گزارش اقتصادنیوز، با وجود آنکه مقامات سیاست خارجه دولت جمهوری اسلامی آخر ماه نوامبر را به عنوان تاریخ آغاز مذاکرات برای احیای برجام اعلام کردهاند، با این وجود مسئله نتیجهبخش بودن این گفتوگوها در حال حاضر با علامت سئوال بزرگی مواجه است.
روح الله فقیهی، تحلیلگر امور بینالملل با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا ایران برای پیوستن مجدد به مذاکرات هسته ای مردد بود؟ از تندروها بپرسید» در نشریه نشنال اینترست استدلال کرده که ثمربخش بودن این مذاکرات در گرو فهم دلایل دیر پیوستن دولت رئیسی به مذاکرات است. او به دولت بایدن توصیه کرده که چنانچه برای احیای برجام مصمم است، باید تاثیر تعیین کننده سیاست داخلی ایران را در نظر بگیرد.
پایان یک تردید
بسیاری از ناظران در ایران و خارج از کشور به واسطه تردید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، نسبت به از سرگیری مذاکرات برای احیای توافق هسته ای 2015، که در ماه ژوئن به دلیل انتخابات ریاست جمهوری ایران متوقف شد، ناامید شده بودند. با این حال، به نظر می رسد که این تردیدها به پایان رسیده و ایران اعلام کرده که در 29 نوامبر مجدداً به مذاکرات خواهد پیوست.
ریشه های یک تردید
تردید رئیسی ریشه در این واقعیت دارد که برجام توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق، که نماد شاخص دولت مورد حمایت اصلاح طلبان حسن روحانی بود، مذاکره و امضا شد. از همان ابتدای کار، تندروها برجام را بی اعتبار و تضعیف و آن را سندی خیانت آمیز خواندند و روحانی را به دلیل «تسلیم فشارهای غربی شدن» سرزنش کردند.
با این حال، در واقعیت، تندروها بر این باور بودند که برجام و اثرات عمده اقتصادی مثبت آن، محبوبیت اصلاح طلبان را در میان مردم افزایش و در نتیجه راه آنها را برای یک دهه دیگر حضور در قدرت هموار می سازد.
بنابراین، خروج یکجانبه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از این توافق، به نوعی تندروهای ایران را از شکست حتمی نجات داد. اکنون روحانی و ظریف تضعیف شده بودند و تندروها آنقدر جسارت پیدا کرده بودند که ادعا کنند همه پیشبینیها و استدلالهایشان علیه برجام به اثبات رسیده است.
یک خطای قابل اجتناب
در انتخابات ریاست جمهوری 2021، رئیسیِ محافظه کار، در رقابتی تقریبا آسان با تعدادی دیگر از تندروها، پیروز این رقابت شد. با این حال، در شرایطی که در طی مبارزات انتخاباتی موفقیت او قطعی به نظر می رسید، در حین مناظره ها مرتکب یک خطای قابل اجتناب شد و از عزم خود برای پایبندی به تعهدات ایران در چارچوب برجام سخن گفت.
در واقع او با بیان چنین اظهاراتی به نوعی تلاش کرد تا مردم ایران و رای دهندگان اصلاح طلب را به گونه ای تحریک نکند که به تنها کاندیداهای باقی مانده -هر چند ضعیف- اصلاح طلب رای دهند. اما در مقابل این مسئله خشم بخش مهمی از تندروها را برانگیخت که عمدتاً پشت سر سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد سابق که دشمن سرسخت برجام است، سنگر گرفته بودند.
ترمیم مواضع
از این رو، بخشی از پایگاه تندروی رئیسیِ محافظه کار علیه او شدند و نسبت به رویکرد دولت او در حوزه سیاست خارجی بدبین شدند. پس از انتخابات برای جلوگیری از انتقادات بیشتر، دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی رویه سخت تری را دنبال کرد. در همین راستا، رئیسی در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود با رد قاطعانه هرگونه ملاقات با جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای احیای برجام، موضع تقریبا تندی را اتخاذ کرد.
با این حال، برخلاف رئیسی، بقیه دستگاه های سیاسی جمهوری اسلامی خواهان از سرگیری مذاکرات بودند. اما رئیسی مصمم بود با نمایش عدم انعطاف در مذاکرات برای احیای برجام، مانند روحانی و ظریف مورد انتقاد قرار نگیرد. بدین ترتیب، از نظر رئیسی، تصمیم برای بازگشت سریع به مذاکرات هم تراز با تأیید سیاست ظریف و مسیر اصلاح طلبی است و به معنای خوار کردن تندروهایی که بارها وزیر امور خارجه سابق مورد حمله قرار دادند و به حاشیه بردن پایگاه سیاسی خودش است.
محور اصلی استراتژی برجامی رئیسی
بدین ترتیب، برای کاستن از پیامدهای سیاسی بازگشت ایران به برجام، دولت رئیسی در این زمینه مخاطبان داخلی را هدف قرار داد، نه ایالات متحده و دیگر طرف های توافق را. تأخیر طولانی در پیوستن مجدد به مذاکرات، محور اصلی این استراتژی بوده است.
در ابتدا تیم سیاست خارجی رئیسی به سرپرستی حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه و علی باقری کنی معاون سیاسی او، بارها اعلام کردند که تنها به مذاکراتی می پیوندند که مثمر ثمر باشد. در واقع این تلاشی بود برای بی اعتبار کردن و رد نتایج شش دور مذاکرات ظریف و دولت روحانی در وین.
سپس به مدت بیش از دو ماه تیم رئیسی اعلام کرد که در حال بررسی نتایج دورهای پیشین مذاکرات است و «به زودی» نتیجه را اعلام خواهد کرد. این کار به نوعی به ایرانیان داخل کشور و حامیان دولت این پیام را ارسال می کرد که رئیسی به اندازه دولت قبلی مشتاق و امتیازبده نیست.
به دنبال توافقی دیگر؟
اما پس از مدتی، باقری کنی به جای پیوستن مجدد به مذاکرات، بدون ذکر دلایلی روشن، ملاقات هایی با نماینده اتحادیه اروپا در تهران و بروکسل ترتیب داد. این نیز تلاشی برای نشان دادن صلابت رئیسی و تمایز دولت وی از روحانی بود. این واقعیت با بی میلی باقری کنی از ذکر نام برجام همراه است؛ گویی صرف مرتبط کردن دولت رئیسی با دولت قبلی هم امری غیرقابل قبول است. در عوض، زمانی که باقری کنی در مورد مذاکرات صحبت می کند، گویی به دنبال یک توافق جدید است - دقیقاً همان تصوری که می خواهد بین ایرانیان و تندروها القا کند.
در راستای چنین طرحی، امیرعبداللهیان اعلام کرده که تهران قصد ندارد از نقطه ای مذاکرات را آغاز کند که مذاکرات وین در آن نقطه متوقف شده بود؛ و این علیرغم خواسته روسیه و سایر امضاکنندگان برجام مبنی بر آغاز مذاکرات از نقطه معلق شده در ماه ژوئن است. هدف از این موضع این است که به تندروهای داخلی اطمینان دهد که دولت رئیسی راهی را که روحانی و ظریف پیش برده اند، ادامه نخواهد داد. علاوه بر این، اظهارات امیرعبدالهیان -هم جهت با برنامه های باقری کنی- به دنبال القای این مسئله به ایرانیان است که هرگونه احیای برجام از طریق توافق جدیدی صورت خواهد گرفت که تنها تیم سیاست خارجی رئیسی مسئول آن است و ربطی به میراث روحانی و ظریف ندارد.
سخت تر شدن کار؛ بازی دو سر باخت
با این حال، دولت تندرو رئیسی با توسل به چنین حرکات انعطاف ناپذیری کار را برای خود دشوارتر می کند. به عنوان مثال، امیرعبداللهیان اعلام کرده که برجام باید به نقطه تحریم های قبل از ترامپ بازگردد، و این در حالی است که دولت بایدن تمایلی به لغو تعدادی از تحریم های اعمال شده در دوره ترامپ -از جمله تحریم های حقوق بشری- نداشته است.
همچنین باقری کنی تاکید کرده که تهران خواهان تضمین معتبری مبنی بر عدم خروج مجدد آمریکا از توافق است. تیم رئیسی همچنین اعلام کرده که برای راستیآزمایی لغو تحریمها توسط آمریکا به یک دوره زمانی مشخص نیاز دارد. برخی افراد نزدیک به دولت رئیسی پیش از این اعلام کرده بودند که روند راستیآزمایی سه تا شش ماه طول میکشد. لازم به یادآوری است که درخواست ضمانت از سوی ظریف و تیم روحانی نیز پیگیری شد، اما با توجه به اینکه بعید است که در توانایی طرف آمریکایی باشد، دولت رئیسی اعتبار خود را برای حل این موضوع به خطر انداخته است.
بنابراین، هر گونه عقب نشینی از این خطوط قرمز یا نشان دادن انعطاف پذیری برای رئیسی و تیمش بسیار پرهزینه خواهد بود، زیرا پایگاه تندرو آنها امید خود را از دست داده و در برابر آنها قرار خواهند گرفت. در عین حال، اصلاحطلبان ایرانی از این فرصت استفاده میکنند و به مردم میگویند که تندروها مانع از توافق شده و مردم را در دوره روحانی متضرر کردند تا بعداً احیای برجام به آنها نسبت داده شود.
قدرت تعیین کننده سیاست داخلی در آینده مذاکرات
رئیسی کار سختی در پیش دارد: اگر به وین برود و راه روحانی را با امضای قرارداد ادامه دهد، مطمئناً مورد حمله قرار خواهد گرفت. با این حال، اگر به توافق نرسد، وضعیت وخیم اقتصادی ایران بدتر میشود و خشم ایرانیان را برمیانگیزد. علاوه بر این، استدلال اصلاح طلبان مبنی بر بی تجربه بودن تندروهای ایران در سیاست خارجی نزد مردم ثابت خواهد شد.
با این وجود، هرگونه توافق احتمالی برای احیای برجام مستلزم آن است که هم تهران و هم واشنگتن کمی انعطاف نشان دهند. تیم رئیسی به گرفتن امتیاز از ایالات متحده نیاز دارد تا احیای برجام را از دید تندروهای ایرانی معتبر سازد. بنابراین، اگر بایدن واقعا مصمم به احیای برجام است، باید تاثیر تعیین کننده سیاست داخلی ایران را در نظر بگیرد.