دیپلماسی هستهای و آینده اقتصاد
به عبارت دیگر، مذاکرات وین دسامبر ۲۰۲۱ را باید ادامه دیپلماسی هستهای دولت روحانی و همچنین بخش مکمل برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دانست. چنین رویکردی به مفهوم آن است که ایران و همچنین بخش قابل توجهی از کشورهایی که دیپلماسی هستهای را آغاز کردند از آمادگی لازم برای انعطافپذیری دیپلماتیک در جهت رسیدن به اهداف موردنظر برخوردارند.
ایران به این موضوع توجه دارد که مذاکرات هستهای را در چارچوب پایان دادن یا کاهش تحریمهای اقتصادی پیگیری کند. انگاره ایران معطوف به این نگرش است که نادیده گرفتن تعهدات برجامی واکنشی مشروع و اجتنابناپذیر در برابر خروج آمریکا از برجام و نادیده گرفتن حقوق اقتصادی ایران بوده است. انجام چنین اقدامی بهعنوان ضرورتی اجتنابناپذیر محسوب میشد.
در معادله سیاست بینالملل اقدام متقابل و کنش براساس معادله تهدید در برابر تهدید میتواند موازنه منطقهای و راهبردی مطلوب را فراهم آورد. بنابراین در فضای موجود مذاکرات ایران و کشورهای اروپایی، چین، روسیه و نقشیابی رابرت مالی بهعنوان نماینده ویژه امور ایران از این جهت اهمیت دارد که تمام این بازیگران از اراده لازم برای نیل به توافق برخوردارند. وقتی که اراده دیپلماتیک وجود داشته باشد، طبیعی است که در آن شرایط کشورها از سازوکارهای مربوط به مساعی جمیله و حسن نیت برای رسیدن به اهداف موردنظر برخوردار میشوند.هرگاه کشورها محور اصلی کنش دیپلماتیک خودشان را براساس حسن نیت و مساعی جمیله قرار دهند، در آن شرایط زمینه نیل به توافق وجود دارد؛ اما باید به این موضوع توجه داشت که هرگونه توافقی نیازمند چانهزنی و پیگیری حداکثر مطلوبیتها در جهت تحقق اهداف خواهد بود. مطلوبیت ایران کاملا مشخص است؛ پایان دادن به تحریمها، فعال شدن فضای سوئیفت مالی و بانکی و همچنین نقشیابی ایران در اقتصاد منطقهای انرژی بهعنوان اصلیترین انگارههای دیپلماتیک جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
به همین دلیل است که در اولین دور مذاکرات تیم دیپلماتیک ایران افرادی از وزارت نفت، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی مشارکت کردند. مشارکت این افراد را نمیتوان به مثابه سیاهی لشکر دانست، بلکه نمادی از مشارکت بازیگرانی محسوب میشود که هر یک از آنها میتواند نقشی محدود در روند دیپلماسی هستهای ایفا کنند و زمینه راستیآزمایی کنترل پایان یافتن تحریمها را منعکس میسازد. در این شرایط نکته اساسی آن است که چگونه میتوان زمینههای لازم برای تحقق اهداف متقابل کشورها را فراهم آورد.
اگر انگاره عمومی ما آن باشد که رسیدن به اهداف در کوتاهمدت و بدون وقفه در دیپلماسی و مذاکرات هستهای حاصل میشود نگاه نادرستی خواهد بود، هرگونه دیپلماسی و توافق از طریق سازوکارهای دیپلماتیک نیازمند بهرهگیری از ابزارها و سازوکارهای متعددی خواهد بود. چانهزنی در جهت بهینهسازی اهداف یکی از این شاخصها محسوب میشود. در فضای چانهزنی طبیعی است که هر بازیگری نسبت به رویکرد طرف مقابل اعتراضهای جدیای را به انجام میرساند؛ حتی ممکن است میز مذاکره را ترک کند یا آنکه به توافقهای قبلی بیتوجهی نشان دهد.
واقعیت آن است که به هر اندازه دیپلماسی از حساسیت بیشتری برخوردار باشد طبیعی است که چالش بین کارگزاران و طرفهای مقابل بیشتر خواهد شد. به این ترتیب میتوان به این جمعبندی رسید که مذاکرات دسامبر ۲۰۲۱ از این جهت اهمیت دارد که تمام کشورها و طرفهای شرکتکننده در دیپلماسی هستهای و مذاکرات چندجانبه از انگیزه، اراده و آمادگی لازم برای تحقق اهدافی از جمله نیل به توافق متوازن برخوردارند. در این شرایط و فضا ایران از قدرت لازم برای مذاکره و تعیین شروط دیپلماتیک برخوردار است و این امر میتواند پشتوانه کنش تاکتیکی ایران باشد. تجربه نشان داده است که اقدامات ایذایی و عملیات تروریستی اسرائیل تاکنون نه تنها اراده راهبردی ایران در ارتباط با قدرتسازی برای تحقق اهداف دیپلماتیک را متزلزل نکرده، بلکه زمینه برای تحرک، اعتماد به نفس و تلاش بیشتر در جهت قدرتسازی را فراهم ساخته است. ایران در فضای موجود نیازمند مذاکره برای تحقق اهداف یعنی پایان دادن به تحریمها است. ایالاتمتحده، کشورهای اروپایی، روسیه و چین نیز اهداف مشترکی را در جهت کنترل قابلیتهای هستهای ایران پیگیری میکنند. آنان درصددند تا قابلیت هستهای ایران را در وضعیت سال ۲۰۱۵ قرار دهند. بنابراین طبیعی به نظر میرسد که وضعیت ۲۰۱۵ میتواند نقطه زینی و تعادلی برای کنش بازیگران و تنظیم اهداف ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در آینده محسوب میشود.
نتیجه: در نهایت میتوان به این موضوع اشاره داشت که اولا دیپلماسی هستهای ایران و کشورهای اروپایی، روسیه، چین و ایالاتمتحده براساس نشانههایی از اراده ساختاری در جهت تحقق اهداف متقابل و چندجانبه برخوردار است.
نکته دوم آنکه اینگونه مذاکرات مبتنی بر اراده رهبران، مقامات و ساختار سیاسی کشورهای عضو برای نیل به نتیجه متوازن برای تحقق اهداف متقابل کشورها خواهد بود.
نکته سوم آنکه ضرورتهای مصالحه یعنی بازی با اهداف متقابل سازنده یکی از ویژگیهای اصلی تفکر راهبردی ایران است و آقای رئیسی از آغاز پیروزی انتخاباتی تاکنون همواره بر ضرورت تداوم برجام در چارچوب حقوق اجتماعی و راهبردی ایران تاکید داشته است و نکته آخر آنکه ایران به این موضوع واقف است که پایان یافتن تحریمها زمینه کنترل بخشی از تهدیدات بینالمللی و چالشهای داخلی را بهوجود میآورد. هر کشوری بعد از سالها تحریمهای شکننده و فلجکننده نیازمند رسیدن به وضعیتی است که از تنفس راهبردی برای تحقق اهداف خود بهرهمند شود. در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد که ایران از آمادگی و ابتکار لازم برای نیل به توافق سازنده برخوردار است. در چنین شرایطی روسیه، چین، اتحادیه اروپا، کشورهای تروئیکای اروپایی و همچنین ایالاتمتحده باید نقش موثر و سازندهای برای تحقق چنین اهدافی را ایفا کند. نکته جالب توجه آن است که اولیانوف در روند مذاکرات هستهای ایران و کشورهای موردنظر در وین نقش هماهنگکننده مثبت و موثری داشته است. اولیانوف اولا زمینه تداوم دیپلماسی هستهای را فراهم آورده است. ثانیا از الگوهای متعادلکننده در جهت نزدیکسازی اهداف دیپلماتیک، اقتصادی و راهبردی کشورها بهره گرفته است و این امر میتواند در میانمدت نتایج مطلوبی را برای ایران و کشورهایی فراهم آورد که برنامه جامع اقدام مشترک را شکل دادهاند. طبیعی است که تحقق این امر و پایداری توافق صرفا در شرایطی حاصل میشود که ایران زمینههای بازدارندگی برای حداقلسازی ضریب بازگشتپذیری تحریمها را بهوجود آورد. به هر اندازه ایران بازدارندگی بیشتری را در دستور کار قرار دهد، طبیعی است که از نتایج و مطلوبیتهای بیشتری نیز بهرهمند میشود.
منبع: دنیای اقتصاد