روایت مرعشی از تغییر کرباسچی /آقای جنتی به تنهایی اختیار ندارد /خاتمی سعه صدر دارد
به گزارش اقتصادنیوز، حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران و فعال سیاسی اصلاح طلب، به بیان نکات مهمی درباره جلسه اخیر جبهه اصلاحات با سید محمد خاتمی، رفتار شورای نگهبان و کناره گیری کرباسچی از دبیرکلی حزب کارگزاران پرداخته است. بخشی از گفتگوی مرعشی را در ادامه می خوانید.
مرعشی: ارز 4200 تومانی رانت، فساد و رفاه را با هم دارد /مردم عصبانی را عصبانی تر نکنید
*اخیرا جبهه اصلاحات یک جلسه ای با آقای خاتمی داشتند، خروجی آن جلسه این بود که اصلاحات بیشتر به دنبال این است که بجای اصلاحات دولت محور به سمت اصلاحات جامعه محور برود. این در صورتش مقداری متفاوت با دیدگاه های حزب کارگزاران است، موضع شما چیست؟
ما به این ها خیلی نمی پردازیم چون این ها حرف هایی است که خیلی با واقع گرایی ما سازگار نیست. من هیچ وقت نتوانستم بفهمم که مثلا اگر کسی می گوید صندوق رای مهم است و باید مردم را تشویق کنیم یا شرایط را به گونه ای فراهم کنیم که مردم بتوانند نمایندگان شایسته ای انتخاب کنند، این یعنی ما جامعه محور نیستیم؟
آقای تاجیک که جامعه محور است کدام مشکل مردم را حل کرده است؟
*به شما می گویند بیشتر دولت محور هستید.
اول از همه، چه کسی دنبال تشکیل دولت نیست؟ یعنی مثلا اگر امروز آقای تاج زاده کاندیدای ریاست جمهوری می شود یعنی می خواهد دولت تشکیل ندهد؟
*اولویت را عوض کردند یا مثلا فردی مثل آقای تاجیک کلا با نظر شما مخالف هستند.
آقای تاجیک الان برای جامعه چکار می کنند؟ آقای تاجیک که جامعه محور است کدام یکی از مشکلات مردم را حل کرده است که با منی که می گویم باید دولت تشکیل شود تا مسائل را حل کنیم، تفاوت دارد؟ همه کسانی که در سیاست قدم می زنند به مردم علاقه دارند، جامعه محورشان است و هدفشان مردم است، همه سیاستمداران دلشان می خواهد مملکت بلند شود، دلشان می خواهد مردم راحت زندگی کنند، دلشان می خواهد برای مردم شغل درست کنند، دلشان می خواهد درآمد درست کنند، دلشان می خواهد ایران سرافراز باشد و ایرانی ها بتوانند سرشان را در دنیا بلند کنند و بگویند ایرانی هستیم، کدام سیاستمداری منهای مردم در عرصه سیاسی حرکت می کند؟ صندوق بدون مردم مگر معنی دارد؟
*شما این حرف ها را در آن جلسه هم زدید؟
اصلا چنین بحثی نبود که من بخواهم صحبت کنم.
برای سیاستمداران بستری غیر از مردم وجود ندارد
*یعنی در آن جلسه این چیزها مطرح نشده است؟
اساسا برای سیاستمداران و برای حیاتشان بستری غیر از مردم وجود ندارد. اینکه دستش به حکومت نمی رسد و او را به حکومت راه نمی دهند، می گویند برویم و یک NGO درست کنیم، خب بروید و درست کنید! چه اشکالی دارد؟ هر کسی هرمقداری که می تواند برود و خدمت کند اگر کسی دستش به حکومت برسد و بتواند دولت تشکیل دهد و سیاست های اصلی کشور را درست کند، کشور را به نرخ رشد اقتصادی 2 رقمی برساند و تورم را کنترل کند، کدام خدمتی بالاتر از این است؟
*آنها نکاتی که شما می گویید را نفی نمی کنند.
من هم گیر کردم و من را در حکومت راه نمی دهند پس می گویم NGO درست می کنم و این ناشی از تنگی قافیه است.
آقای جنتی به تنهایی اختیاری ندارد
*مثلا فرض بفرمایید رفتار شورای نگهبان یک چیز دیگر است، آیا این باعث شده است که بخاطر رفتارهای شورای نگهبان این تصمیم گرفته شود یا خیر؟
بالاخره شورای نگهبان هم جزئی از یک نظام است، آقای جنتی که به تنهایی اختیار ندارد. در یک نظام سیاسی زمانی که قرار نیست انتخابات رقابتی برگزار شود و قرار است دوستانی که انقلابی هستند روی کار بیایند همه ما را حذف می کنند.
امری مهم تر از انتخابات و صندوق رای در سیاست وجود ندارد
*پس در اینجا انتخابات چه معنایی پیدا می کند؟
اگر حذف می کنند آیا به این معنی است که بگوییم انتخابات مهم نیست؟ انتخابات مهم است. امری مهم تر از انتخابات و صندوق رای در سیاست وجود ندارد چون نمی گذارند ما تایید صلاحیت شویم آیا به این معنا است که بگوییم انتخابات مهم نیست؟ اگر انتخابات مهم نبود اصولگرایانی که دو قوه دیگر را داشتند انقدر زور نمی زدند تا قوه سوم را بگیرند.
*منظور من این نیست که انتخابات مهم نیست.
اگر در انتخابات شما را راه ندادند بروید و با مردم زندگی کنید.
*پس شما آن رویکرد را قبول دارید؟
این ها اهم فی الاهم است، شما اگر می توانید دولت تشکیل دهید می روید و دولت تشکیل می دهید، اگر نمی توانید دولت تشکیل دهید یک بنگاه درست می کنید، بنگاه اقتصادی، بنگاه فرهنگی، NGO و زندگیتان را می کنید و طبیعی است. این حرف ها ندارد که جامعه محور و صندوق محور و دولت محور ... هر سیاستمداری که در صحنه است مردم محور است، جامعه محور است و اولویت هر سیاستمداری تشکیل دولت است. اگر زورش نرسید دولت تشکیل دهد کار کوچکتری می کند.
*این رویکردی که الان از آن صحبت می شود شما چقدر آن را ناشی از این می دانید که پایگاه رای اصلاح طلبان دچار آسیب شده است (فارغ از عملکرد آقای روحانی).
مردم ایران تحت تاثیر تجربه هایشان متفرق شدند. زمانی بود که مردم یکپارچه به انتخابات اهمیت می دادند و می گفتند انتخابات مهم است اما الان بخشی از مردم می گویند انتخابات مهم نیست و این ها تایید صلاحیت نمی کنند، رد می کنند و محدود می کنند.
*آن بخشی که رای نمی دهند به نظر می رسد بیشتر سمت جبهه اصلاحات هستند.
روشن است. بخش انقلابی تکلیفشان معلوم است، آنها مقلد رهبری هستند و تقویت رهبری و تقویت نظام را وظیفه شان می دادند و اصلا فرقی ندارد که در لیست چه کسی است و چه کسی نیست، این لیست را برای رضای خدا رای می دهند و اعتقادی پای قضیه هستند. طرفداران ما مثل شما لیبرال هستند و اگر ببینند رأیشان برای کشور مفید است رای می دهند. مردمی که به ما رای می دادند چند گروه هستند؛ یک گروه می گویند شما که تایید صلاحیت نمی شوید، یک گروه می گویند اگر تایید صلاحیت شدید و دولت تشکیل دادید نمی گذارند شما کار کنید، یک گروه می گویند بگذارید دست خودشان باشد تا کارهای کشور راه بیفتد.
راه حلی جز انتخابات نداریم
*یعنی می گویید گروهی وجود ندارد که بگویند شما ناکارآمد بودید؟
بله، آن هم یک گروه است. الان افکار عمومی که تحت تاثیر جبهه اصلاحات بوده است، حدی از واقعیات را بیان می کنند و ما نمی توانیم بگوییم حرف هایی که مردم می زنند واقعی نیست ولی راه حلی جز انتخابات ندارد.
آقای خاتمی هیچ وقت نخواسته ملت در او ذوب شوند
*شما در مصاحبه اخیرتان اشاره کردید که در واقع به آقای خاتمی احترام می گذارید ولی می خواهید اصالت حزب کارگزاران را حفظ کنید. این اصالت چیست؟
این همان است که آقای خاتمی می خواهند، آقای خاتمی هیچ وقت از هیچکس نخواسته است که ملت در آقای خاتمی ذوب شوند. تفاوت مشی آقای خاتمی با بقیه می تواند این باشد که ایشان علاقه مند نیست که دیگران در او ذوب شوند. هر کسی اصالت خودش را دارد، آقای خاتمی اصالت خودشان را دارند، ما اصالت خودمان را داریم.
*آن اختلاف نظر کجا است؟
اختلاف نظر نیست، اصالت است. اصالت غیر از اختلاف نظر است.
آقای خاتمی هم دموکرات است هم سعه صدر دارد
*شما اختلاف نظری با آقای عارف داشتید که شما از آن با عنوان دعوای طلبگی یاد کردید. همین دعوای طلبگی را با آقای خاتمی نداشتید؟
ما آقای خاتمی را آدم دموکرات و با سعه صدری می دانیم، خود آقای خاتمی هم ادعا ندارد که دیگران باید در او ذوب شوند تا آدم به درد بخوری شوند. ایشان دوست دارد همه احزاب و همه شخصیت ها اصالت خودشان را داشته باشند ولی در مسائل ملی بتوانند باهم هم جهت شوند و تفاهم داشته باشند و مسائل مهم کشور را حل کنند.
درمورد اتفاقات اخیری که در حزب کارگزاران اتفاق افتاد، بعضی ها می گفتند آقای کرباسچی کاندیدا نشدند و گفتند چون ناراضی بودند و دلخوری هایی وجود داشت، روایت درست و صادقانه چه بود؟
روایت درست که قابل گفتن نیست. به هر حال آقای کرباسچی 25 سال دبیر کل ما بودند، رئیس لایق و شایسته ای هم بودند و از روزی که دبیر کل شدند دوران محکومیتی که از نظر ما ناحق بود را طی می کردند. در تمام این 25 سال که دبیر کل بودند همیشه به اتفاق آرای شورای مرکزی ایشان دبیر کل حزب می شدند.
افکار داخلی حزب مایل به تغییر مدیریت حزب بودند
*چه شد که این اتفاق آرا شکسته شد؟
خود ایشان کاندیدا نشدند و به اتفاق آرا من رای آوردم.
*دلیل اینکه ایشان نیامدند ... مثلا اختلافاتی که با جبهه اصلاحات داشتند بود؟
حزب ما تا سال 92 به لحاظ عضوگیری محدود بود و تقریبا 15 نفری که بودیم کسانی بودند که از اول جزء موسسان حزب بودند، از سال 92 با توافقی که بین شورای مرکزی و آقای کرباسچی شد حزب گسترش پیدا کرد و افکار عمومی داخلی حزب علاقه مند به تغییر مدیریت حزب بود.
*دلیل این تغییر چه بود؟ آیا دلیل آن مواضع آقای کرباسچی بود؟
خیر، بالاخره دوستان می گفتند خوب است که یک تجربیات جدیدی هم در حزب اتفاق بیفتد و من اصرار داشتم که دبیر کل نشوم ولی غیر از من چون رای دو سوم می خواست بعید بود که برای دوستان دیگر بشود دو سوم آرا را کسب کرد.
*این اتفاق ممکن است که از نفوذ آقای کرباسچی یا از حمایت های ایشان از حزب کم کند؟
ایشان همچنان عضو حزب هستند و توسط شورای مرکزی دبیر کمیته سیاسی انتخاب شدند و امیدوار هستیم که انشاالله همچنان در خدمت ایشان در حزب باشیم.
*این اتفاقات تقریبا با توقف انتشار روزنامه سازندگی همزمان بود و این شائبه به وجود آمد که ایشان دلخوری دارد.
ایشان رسما اعلام کردند که بخاطر کمبود کاغذ و حجم زیاد بدهی به چاپخانه نتوانستند چاپ کنند و ما دنبال این هستیم که اسپانسری مثل دنیای اقتصاد را بگیریم تا روزنامه مان را چاپ کنیم. آقای کرباسچی این را اعلام کردند ولی به نظر من اگر همزمان با تغییر دبیر کل نمی شد بهتر بود.
*شما گفته بودید با دبیر کلی شما یک تغییرات محسوسی در حزب کارگزاران اتفاق می افتد.
من چنین ادعایی نداشتم. مشی من این است که بر اساس معدل نظرات شورای مرکزی حرکت کنم و من یک هماهنگ کننده هستم، اصل کار را بدنه حزب انجام می دهد و من سعی می کنم که هماهنگ کننده خوبی باشم.
*زمانی که شما سخنگو بودید طبیعتا مواضعتان فرق داشت و تعبیری داشتید که آقای کرباسچی موتور افراد را پایین می آورد و من ناچار هستم با ایشان تقسیم کار کنم، الان این تقسیم کار عوض می شود، آیا مواضع شما مثل آقای کرباسچی می شود یا خیر؟
حزب هنوز سخنگو تعیین نکرده است.
*مواضع شما به آقای کرباسچی نزدیک می شود؟
من همیشه مواضع خودم را دارم و همیشه از رهنمودهای آقای کرباسچی استفاده کردم ولی بالاخره هر کسی مواضع خودش را دارد.