۳ دلیل آمریکا برای پرهیز از جنگ مستقیم نظامی با ایران
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، دنیل دی پتریس، روزنامهنگار برجسته و عضو موسسه اولویتهای دفاعی (یک اندیشکده سیاستخارجی در واشنگتن دیسی که مروج واقعگرایی و خویشتنداری بیشتر در سیاست خارجی ایالات متحده است) در مقالهای برای مجله اسپکتیتور با عنوان «دیپلماسی بایدن در قبال ایران در حال فروپاشی است» هشدار داد که «این امر بدان معنا نیست که ما باید گزینه نظامی که یک اقدام احمقانه است را انتخاب کنیم.»
در حالی که مذاکرهکنندگان آمریکایی و ایرانی در وین به تعامل ادامه میدهند، سیاستگذاران در واشنگتن در حال بحث در مورد مسیر اقدام صحیح در صورت فروپاشی دیپلماسی هستهای هستند.
از زمانی که مذاکرات بین ایالات متحده و ایران در اواخر نوامبر پس از یک وقفه پنج ماهه از سر گرفته شد، دولت بایدن بارها به همتایان ایرانی خود گفته است که صبر واشنگتن برای دیپلماسی نامحدود نیست. در هفتههای بعد، مقامات آمریکایی از موضع سختگیرانه ایران، از جمله پافشاری این کشور بر راستیآزمایی لغو تحریمها قبل از اینکه تهران پیشرفتهای هستهای خود را معکوس کند، ناامید شدهاند.
به گفته وزارت امور خارجه، دور کنونی مذاکرات، که هشتمین دور از ماه آوریل است، در حال پیشرفت اندک به سوی یک راه حل مورد توافق طرفین است.
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در یک نشست خبری در 28 دسامبر ادعا کرد: «ایران در بهترین حالت، به کندی در مذاکرات قدم برمیدارد و در عین حال تشدید گامهای هستهای خود را تسریع کرده است». جیک سالیوان مشاور امنیت ملی به خبرنگاران گفت که مذاکرات ممکن است در عرض چند هفته به پایان برسد.
در میان حرکت اندک در وین، ایجاد یک جایگزین مناسب برای مسیر دیپلماتیک به طور فزایندهای نقطه کانونی بحث است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، طی یک برنامه تلویزیونی در ماه اکتبر اعلام کرد که «هر گزینهای روی میز است»، اصطلاح کلاسیک کمربند* (Beltway) برای استفاده از نیروی نظامی. در واقع، پنتاگون کاخ سفید را در مورد برنامههای نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای مطلع کرده است.
Beltway: اصطلاحی آمریکایی برای توصیف موضوعات کلان و حائز اهمیت برای مقامات دولت فدرال ایالات متحده، لابیگران و رسانههای زنجیرهای که آنها را پوشش میدهند، به کار میرود.
لئون پانتا، وزیر دفاع سابق و دیوید پترائوس، مدیر سابق سیا (و دیگران) بیانیه مشترکی منتشر کردند که در آن به دولت بایدن توصیه کردند حملات هوایی به زمینی را که در هر نظامی ضروری است، شبیه سازی کند. عمل. آنها می نویسند: «بدون متقاعد کردن ایران، اگر در مسیر فعلی خود باقی بماند، عواقب سختی متحمل خواهد شد»، «دلیل کمی برای امید به موفقیت دیپلماسی وجود دارد».
۳ دلیل برای پرهیز از جنگ مستقیم با ایران
با این حال، سؤال این نیست که آیا ایالات متحده می تواند تأسیسات هسته ای ایران را بمباران کند یا خیر، بلکه این است که آیا باید این کار را انجام دهد یا خیر.
و واقعیت ها به یک نتیجه اجتناب ناپذیر اشاره می کنند: نه، نباید.
اولاً، عملیات نظامی که برنامه هستهای ایران را هدف قرار میدهد، آنطور که طرفداران ادعا میکنند آسان نخواهد بود. همانطور که همکارم چاک پنا هفته گذشته نوشت، ایران انگیزههای اتمی خود را در یک ساختمان نگهداری نمی کند. زیرساخت های هسته ای آن در سراسر کشور پراکنده شده است، با تأسیسات بسیار مستحکم، که برخی از آنها در اعماق زمین مدفون شده اند. سیستمهای پیشرفتهی پدافند هوایی که این تأسیسات را احاطه کردهاند، باید خنثی شوند، مانند سایر سامانههای تسلیحاتی نظامی ایران که میتوان از آنها برای تهدید هواپیماهای آمریکایی استفاده کرد.
ایالات متحده همچنین نمی تواند احتمال از دست دادن برخی از هواپیماها در طول عملیات یا اسیر شدن نیروهای نظامی خود را منع کند. تلفات غیرنظامی محتمل است، و شما می توانید شرط بندی کنید که ایران در مقابل این تلفات از حداکثر توان نرم و سخت خود استفاده میکند.
ثانیاً، حمله نظامی معضل هسته ای ایران را حل نمی کند. در بهترین حالت، گزینه نظامی برنامه ایران را در کوتاه مدت تا میان مدت به تاخیر می اندازد. باور اینکه دولت ایران مستقیماً بترسد و از آرزوهای هسته ای خود پس از یک حمله دست بکشد، کاملاً اشتباه است که جمهوری اسلامی چگونه عمل کرده است.
تاکتیکهای فشار قبلی علیه تهران، از جمله خرابکاری و حملات سایبری، موفق شدهاند سانتریفیوژها را نابود کنند و کار هستهای تهران را پیچیده کنند - اما فقط برای مدتی. بطور قابل پیش بینی، تهران در نهایت از آسیب نجات یافت، سانتریفیوژهای باکیفیت بیشتری نصب کرد و اساسا تعهد خود را برای اجرای یک برنامه غنی سازی درجه یک، دو چندان کرد. زمانی که پدرخوانده برنامه هسته ای ایران، [شهید] محسن فخری زاده، در نوامبر 2020 ترور شد، ایران نه با خمیدن به گوشه ای، بلکه با افزایش غنی سازی تا 20 درصد و محروم کردن آژانس از فیلم های دوربین خود با ظرافتی سرسختانه به آن پاسخ داد.
سوم و مهمتر از همه، هر گونه عملیات نظامی، هر چند به خوبی برنامه ریزی شده باشد، منجر به انتقام جویی علیه نیروها و دارایی های نظامی ایالات متحده در خاورمیانه میشود، مانند آنچه در حمله موشکی بالستیک ایران در ژانویه 2020 به تأسیسات آمریکایی در عراق رخ داد که مثل پیادهروی در پارک به نظر می رسید.
احتمالا غیرقابل انکار است که ایران در یک نبرد متعارف علیه ایالات متحده متحمل آسیب جدی خواهد شده است. نیروی هوایی ایران به روز نشده، نیروی زمینی آن از دهه 1980 جنگی نداشته، و بودجه نظامی کلی آن تقریباً نصف هزینهای است که نیروی دریایی ایالات متحده در گذشته برای تدارکات سال گذشته خود هزینه کرده است)، زرادخانه موشکی مهیب آن (بزرگترین در خاورمیانه) و مجموعه ای چشمگیر از نیروهای نیابتی در منطقه باعث تلفات جانی قابل توجهی میشود.
و سپس ایالات متحده ممکن است مجبور به انتقام گیری شود که منجر به گسترش آتش در سراسر منطقه و فراتر از آن میشود.
مذاکرات جاری در وین بهترین [و واقعاً تنها] گزینه برای بازگرداندن برنامه هستهای ایران در یک چارچوب معین است.
گزینه نظامی یک کار احمقانه است، گزینهای که هزینههای آن از یک سو، ایرانی مصممتر برای بازسازی و تسریع کار هستهایاش است، و از آن سو شروع جنگ دیگری است که ایالات متحده هیچ علاقهای به آن ندارد.