راهکار رفع بزرگترین نقص برجام
به گزارش اقتصادنیوز؛ تأکید ایران بر ۲ مطالبه «ارائه تضمین عدم تکرار نقض عهد آمریکا» و «راستی آزمایی رفع تحریمها» از جمله موضوعات چالشبرانگیز در طول ۸ دور مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی برای احیای برجام بوده است. اصرار تهران ریشه در تجربه اجرای برجام بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ و سپس خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ از این توافق دارد.
اگرچه درخواستهای ایران در وهله اول توسط طرف غربی غیرممکن خوانده شد، اما به نظر میرسد رسیدن به توافق، در گرو نشان دادن حسن نیت دو طرف با اقدامات اطمینانسازی است که خود راه را برای انعطافپذیری طرفین نیز باز خواهد کرد.
ابوالقاسم بینات پژوهشگر فوق دکترا در مرکز علوم و امور بینالملل بلفر دانشگاه هاروارد در مطلبی برای نشنال اینترست تحلیل کرد که «نجات توافق هسته ای ایران مستلزم متعادلسازی آن است». آقای بینات که پایان نامه دکترای او در مورد سیاست گذاری هسته ای ایران در دانشگاه سیراکوز یک پژوهش تحلیلی مرجع تلقی میشود در این مطلب نوشته است: طرفین به جای اصرار بر اینکه برجام به شکل اصلی خود بازگردانده شود و طبق متن آن اجرا شود، باید به دنبال جبران عدم تعادل توافق در زمینه سازوکارهای اجرایی و ارائه منافع اقتصادی آن باشند.
ضرورت اطمینان از پایداری توافق
وی در این مقاله میافزاید: به طور فزاینده ای آشکار شده است که احیای برنامه جامع اقدام مشترک یا توافق هسته ای ایران بدون اطمینان از دوام آن بسیار چالش برانگیز است. چندین سال پس از خروج دونالد ترامپ از برجام و شروع به دنبال کمپین فشار حداکثری علیه ایران و تلافی تهران با تسریع و گسترش برنامه هستهای خود، سیاستگذاران در واشنگتن و تهران باید اطمینان حاصل کنند که توافق پس از احیاء، برای تمام دوران خود به قوت خود باقی میماند.
در حالی که برخی از سیاستمداران خواستار تشدید فشار اقتصادی و تهدیدات نظامی علیه ایران برای مطابقت با اهداف ایالات متحده هستند، این ابزارها ثابت کردهاند که غیرمولد هستند و به طور خطرناکی تشدید میشوند. بلکه بهترین راه حل در تقویت برجام به گونه ای است که امکان خروج از سوی طرفین را به حداقل برساند.
عدم توازن برجام و بازداندگی یکسویه
بر کسی پوشیده نیست که مکانیسمهای اجرایی برجام و هزینهها و منافع کلی آن مخدوش شدهاند، اما آنچه کمتر شناخته شده است این است که عدم تعادل درونی برجام، منافع ایالات متحده و اهداف منع اشاعه هستهای را تضعیف میکند.
بارزترین جلوه این عدم تعادل، شکست توافق در ایجاد بازدارندگی حقوقی و سیاسی متقابل بین ایران و ایالات متحده در رابطه با نقض توافق یا خروج کامل از آن است. در عوض، برجام بازدارندگی یک طرفهای را علیه ایران ایجاد کرد و با تهدید به بازگشت تحریمهای چندجانبه و یکجانبه علیه ایران و ارجاع خودکار آن به شورای امنیت سازمان ملل، در صورت نقض توافق یا خروج از آن، اقدام میکند.
برخلاف ایران، ایالات متحده و سایر طرفهای برجام با هیچ مانع حقوقی یا سیاسی برای خروج از توافق یا عدم پایبندی به آن مواجه نبودند. به این ترتیب، تنها عامل بازدارنده احتمالی در برابر خروج از سوی ایالات متحده و سایر اعضا، اقدامات هستهای یکجانبه ایران خارج از برجام برای افزایش هزینههای عدم پایبندی به این طرفها بود.
عدم تقارن برگشتپذیری تعهدات
با این حال، اختلاف قدرت قابل توجه بین ایران و ایالات متحده و عدم اطمینان در مورد ظرفیت سیاسی و فنی تهران برای توسل به این اقدامات، فضایی را برای اشتباه محاسباتی باقی گذاشت و بازدارندگی یکجانبه ایران را تضعیف کرد. این شرایط با آنچه من به عنوان «عدم تقارن برگشت پذیری تعهدات» یاد کردم -سهولت و سرعت نسبی که واشنگتن ممکن است تحریم های خود را در مقابل فرآیند بسیار سختتر و کُندتری که تهران برای بازسازی امکانات هسته ای برچیده شده خود نیاز دارد- ترکیب شد.
وضعیتی که به نفع هیچکس نیست
همانطور که تحولات چند سال گذشته گواه آن است، این وضعیت به وضوح به نفع هیچ یک از شرکت کنندگان برجام نیست، مقامات دولت بایدن بارها خروج دولت ترامپ را به عنوان یک اشتباه استراتژیک و به عنوان یکی از بدترین تصمیمات سیاست خارجی واشنگتن در دهه گذشته محکوم کرده اند. جامعه بینالملل نیز که زمانی عمدتاً نسبت به برجام بیتفاوت بود، اکنون اکثراً متقاعد شده است که احیای این توافق و بازگشت به پایبندی همه طرفها به نفع صلح و امنیت منطقه است.
امروز، حتی در حالی که اعضای سابق و فعلی کابینه اسرائیل همچنان برجام را به عنوان توافقی خطرناک تقبیح میکنند، بسیاری از مقامات ارشد امنیتی سابق و فعلی اسرائیل تشخیص میدهند که خروج آمریکا از برجام یک اشتباه بزرگ بود که امنیت اسرائیل را تضعیف کرده و به همین دلیل از تلاش دولت بایدن برای پیوستن مجدد به توافق حمایت کرده اند.
روش ترکیبی برای اصلاح عدم توازن برجام
آقای بینات معتقد است که اصلاح این مخمصه و به حداقل رساندن احتمال شکست مجدد برجام مستلزم ایجاد بازدارندگی حقوقی و سیاسی متقابل در آن است. هرگونه رویه حقوقی و سیاسی که نقض و خروج از توافق را پرهزینه و دست و پا گیر کند، می تواند به این هدف کمک کند.
افزودن بیشتر بازیگران داخلی و بین المللی وتو که با تصمیم خروج مؤثر میشود، یکی از این مکانیسم هاست. این می تواند به شکل یک فرآیند فرسایشی بررسی داخلی دقیق در چارچوب برجام و نیاز به مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد و/یا نهاد قانونگذار ملی طرفهای مربوطه برای تکمیل تصمیم خروج باشد.
در حالی که این مکانیسمها میتوانند با ایجاد موانع حقوقی و سیاسی در برابر خروج از توافق، به قفل شدن تعهدات طرفها در برجام کمک کنند، ابداع یک طرح غرامت مالی بینالمللی برای طرفهایی که در نتیجه خروج یک عضو، متحمل ضرر اقتصادی میشوند، میتواند هزینههای خروج را افزایش و مزایا [و احتمال] خروج را کاهش دهد.
مسلماً، هیچ یک از این مکانیسمها بازدارندگی ایمن در برابر خروج ایالات متحده در آینده ایجاد نمیکند، اما ترکیبی از چنین رویههای قانونی و سیاسی، یک طرح جبران مالی، و تهدید قابلاعتماد گسترش شدیدتر توان هستهای ایران، شانس این سناریو را به حداقل میرساند.
اقدامات مغایر با روح برجام
در حالی که فقدان بازدارندگی متقابل حقوقی و سیاسی بزرگترین تهدید برای احیا و دوام برجام باقی مانده است، هر موضوع دیگری که منافع اقتصادی واقعی این توافق را برای طرفین کاهش دهد، با تضعیف حمایت مردم و نخبگان از توافق چالشی مشابه برای آن ایجاد می کند.
سوابق اجرای برجام از سال 2016 تا 2018 نشان میدهد که ایران به دلیل محدودیتهای مستمر آمریکا بر معاملات دلاری ایران و خطرات عبور از میدان مین تحریمهای باقیمانده آمریکا برای بانکها و شرکتهای خارجی، قادر به دسترسی کامل به سیستم مالی بینالمللی نبوده است.
در حالی که اعمال این محدودیتها مغایر با مفاد برجام نبود، با روح این توافق که اجازه میداد ایران آزادانه در تجارت بینالملل شرکت کند در ازای ارائه تضمینهای عینی مبنی بر اینکه برنامه هستهایاش هرگز به اهداف نظامی منحرف نخواهد شد، مغایر بود.
به همین ترتیب، اعمال تحریمهای جدید علیه ایران برای مقاصد غیرهستهای تا زمانی که آثار لغو تحریمهای مرتبط با هستهای را خنثی نکند، توسط برجام منع نشده است.
با توجه به سایر زمینههای مناقشه بین تهران و واشنگتن، قابل درک است که دولت ایالات متحده نمیخواهد از سلاح تحریمی علیه ایران با توجه به ارزش این اهرم و عملکرد سیاسی آن برای جلب رضایت گروههای ذینفع داخلی و در راستای خدمت اهداف نمادین و لفظی خود دست بکشد. اما این الزامات باید در مقابل هدف بسیار مهمتر منع اشاعه هستهای در قبال ایران متعادل شود. اما هرگونه تحریم جدیدی که منافع اقتصادی توافق برای ایران را از بین ببرد، خطر تضعیف حمایت از برجام در داخل ایران را نیز در پی دارد و در نتیجه به اهداف گستردهتر منع اشاعه هستهای آسیب می رساند.
خطرات احیای برجام بدون متوازنسازی
طرفین باید به جای اصرار بر بازگرداندن برجام به شکل اصلی خود و اجرای آن بر اساس متن و مفاد آن، به دنبال جبران عدم تعادل توافق در زمینه سازوکارهای اجرایی و ارائه منافع اقتصادی آن باشند.
ناتوانی در رسیدگی به این کمبودهای مهم، احتمالاً راه را برای ایران با قابلیت هستهای بسیار پیشرفتهتر و بدون محدودیت که از وضعیت آستانه هستهای برخوردار است، یا یک درگیری نظامی فاجعه بار که پتانسیل درگیر کردن کل منطقه خاورمیانه و فراتر از آن را دارد، هموار میکند.