معرفی هاروارد افراطگرایان اسلامی!
به گزارش اقتصادنیوز در این گزارش آمده است: سیاست خارجی پاکستان سالها تلاش کرده است که استفاده از گروههای افراطی برای دستیابی به منافع ملیاش را رد کند. دستکم از مواضع اعلامی این کشور چنین برمیآید که سیاستهای خود را بر مبنای مبارزه با خشونت و مبارزه با بنیادگرایی متمرکز کرده است. یکی از گروههایی که آبشخور فکری و خواستگاه سیاسی آن طی سالها در کشور پاکستان رشد یافته، جریان موسوم به «حقانی» است. گروهی که هربار طالبان رشد کرده، نامش نیز بر سر زبانها افتاده و هربار کسی تلاش کرده که طالبان را تبرئه کند، حساب این گروه را از طالبان جدا کرده است. اما حقانیها چه کسانی هستند و آیا واقعا تفاوتی میان آنها و طالبان وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، به شناخت دقیقتری نیاز است.
دارالعلوم «حقانیه» مدرسهای مذهبی در شمال غرب کشور پاکستان است. این مدرسه حدود نیم قرن پیش در شهر «اکوره ختک» ایالت «خیبر پختونخوا» بنا نهاده شد. شهر کوچکی که مشهور است در حدود پنج قرن پیش برای چند سال میزبان «اکبرشاه گورکانی» بود.
شاید مدرسه حقانیه به نسبت سایر مدارس دینی آسیای جنوبی، قدمت چندانی نداشته باشد اما حتما یکی از مشهورترین نهادهای دینی در منطقه آسیای جنوبی و غرب آسیاست. البته این مدرسه شهرتش را نه به خاطر بنیادهای علمی و فقهی که به دلیل تأثیراتش در تحولات جنوب آسیا بهخصوص افغانستان به دست آورده است. شبکه حقانی بهعنوان گروهی سیاسیـنظامی که بیشتر در افغانستان فعالیت میکند، از جمله گروههای تحت تأثیر این دارالعلوم است. جلالالدین حقانی، مؤسس این گروه یکی از افرادی است که در دوره حکومت طالبان پیش از سال 2000 بهعنوان وزیر در حکومت طالبان حضور داشت. او با وجود عدم عضویت در هستههای مرکزی طالبان، توانسته بود در حکومت آنها سهیم شود که به نظر میرسد قدرت چانهزنی او با تروریستهای القاعده در گرفتن این سهم بیتأثیر نبوده است. همچنان که القاعده بیشترین فعالیت را در منطقه تحت امر حقانی در وزیرستان شمالی انجام میداد.
پس از مرگ جلالالدین حقانی در حدود سال 2014 که هنوز هم اطلاعات کاملی از آن در دسترس نیست یا احتمالا چند سال پیش از آن، پسرش سراجالدین حقانی کنترل شبکه را در اختیار گرفت. سراجالدین حقانی مسئول حملات تروریستی متعددی بین سالهای 2008 تاکنون شناخته میشود که تنها برخی از آنها را بر عهده گرفته است. دو حمله انتحاری سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ علیه سفارت هند در کابل با ۷۰ کشته و حمله به هتل کنتیننتال کابل در سال 2011 تنها بخشی از رفتارهای این گروه تحت رهبری حقانی پسر بوده است. او هماکنون مانند پدر خود یکی از اعضای حکومت طالبان پس از تحولات اخیر افغانستان است. ارتباط سراجالدین با طالبان در سال 2016 تقویت شد؛ زمانی که به دنبال مرگ «اختر محمد منصور» که بعد از «ملاعمر» رهبری طالبان را بر عهده گرفته بود، بهعنوان معاون «هیبتالله آخندزاده» آخرین رهبر این گروه معرفی شد.
برای فهم بیشتر تأثیر دارالعلوم حقانیه بر طالبان بد نیست بدانیم که ملاعمر و اختر محمد منصور نیز از جمله تحصیلکردگان این نهاد بودهاند. «خلیلالرحمن حقانی» و«انس حقانی» نیز از دیگر چهرههای این شبکه هستند. همچنان که از پسوند نام اعضای شبکه حقانی برمیآید، این افراد بیشترین هویت اعتقادی خود را از مدرسه حقانیه پاکستان کسب میکنند.
دولت پیشین افغانستان عقیده داشت حقانیه مسئول تهدیدات افغانستان است. موضوعی که به بخشی از موضع رسمی دولت افغانستان بدل شده بود. «صدیق صدیقی»، سخنگوی آخرین رئیسجمهوری افغانستان به خبرگزاری فرانسه گفته بود که مدرسههایی مانند دارالعلوم حقانیه «جهادگرایی رادیکال را پرورش داده، طالب تولید کرده و کشور ما را تهدید میکنند». حمایت مالی پاکستان از این گروه نیز از جمله موارد اختلاف دو کشور در سالهای اخیر بوده است.
در سال 2016 دولت پاکستان بهصورت رسمی 300 میلیون کلدار (واحد پول در غزنی) معادل 2.8 میلیون دلار به این مدرسه کمک کرد. کمکی که هرچند مورد انتقاد فعالان ضدتروریسم قرار گرفت اما دولت پاکستان آن را وسیلهای برای تأثیرگذاری در این مدرسه میدانست. به گفته حکومت محلی ایالت خیبرپشتونخوا هدف از اختصاص این پول برای این مدرسه، آوردن آن در زیر چتر نظام آموزشی رسمی پاکستان است. «عمران خان»، نخستوزیر پاکستان هم از پولپاشی دولتش در دفاع از این مدرسه عنوان کرده بود: طلبههای این مدرسه اگر منزوی شوند، همواره بهعنوان یک تهدید باقی میمانند.
ظاهرا اضافهشدن ریاضی، کامپیوتر، زبان انگلیسی و بدمینتون به برنامههای این مدرسه بخشی از چشمانداز دولت پاکستان برای حل حقانیه در نظام آموزشی رسمی خود است. اما اظهارات مدیران این مدرسه چندان شباهتی به اهداف چندمیلیون دلاری پاکستان ندارد.
مدیران مدرسه بارها اعلام کردهاند که به فارغالتحصیلان خود افتخار میکنند و از حضور افراد این مدرسه در دولت طالبان و شبکه حقانی خوشحالاند. همچنان که «یوسف شاه» مسئول مدرسه حقانیه حدود یک سال پیش از بهقدرترسیدن دوباره طالبان گفته بود: افتخار میکنیم که رهبران طالبان، شاگردان ما بودند. او که خود فرزند «سمیعالحق» متصدی پیشین این مدرسه و مشهور به پدر معنوی طالبان است، از جمله منتقدان دولت قبلی افغانستان بود. «راشد الحق سامی» معاون مدرسه حقانیه در پاکستان نیز گفته بود از اینکه طلاب این مدرسه حاکمان فعلی افغانستان هستند، احساس افتخار میکند.
حقانیها پس از بهقدرترسیدن دوباره طالبان در حکومت این گروه شریک شدهاند. «عبدالباقی حقانی» وزیر آموزش عالی طالبان است و «امیرخان متقی» سرپرستی وزارت خارجه طالبان را بر عهده دارد. «سراجالدین حقانی» نیز وزارت داخله این گروه را بر عهده گرفته است. با این وصف طالبان نهتنها دولت فراگیر تشکیل نداد بلکه از خشنترین تروریستها برای اداره افغانستان استفاده کرد.
کارخانه تروریسم، دانشگاه جهاد، زادگاه طالبان و مدرسه افراطگرایان برخی از القاب این نهاد آموزشی است. عمده افراد این مدرسه پشتون هستند، نسبتهای فامیلی دارند و با گروههایی مانند القاعده و طالبان پاکستان ارتباط دارند. این مدرسه بیش از آنکه نهادی علمی و فقهی باشد، یک دستگاه تربیتی است. همچنان که «هاروارد» تربیت نخبگان سیاسی آمریکا را بر عهده دارد، «دارالعلوم حقانیه» نیز رهبرانی بنیادگرا و خشن برای طالبان تربیت میکند. تربیتیافتگان مشهوری که هرکدامشان اکنون یکی از چهرههای تاریخ خشونت و بنیادگرایی محسوب میشوند.
حالا این مدرسه که فارغالتحصیلان آن در اوج قدرت قرار گرفتهاند، قرار است برای سرزمین تاریخی افغانستان نسخه بپیچد. در «اکوره ختک» شهری که روزگاری میزبان «اکبرشاه» پادشاه فارسیدوست هندوستان بود و در 60 کیلومتری «پیشاور» زادگاه ادیب پیشاوری و شهر شاهنامهخوانهای سالهای دور قرار دارد، نیروهایی برای طالبان تربیت میشوند که انگار قرار است در افغانستان فارسیزدایی کنند. طالبانی که تا همین حالا نشان داده است تمایلی به حفظ هویت افغانستان ندارد و تمامیتخواهیاش منحصر به سیاست نمیشود. اینجاست که طالبان کنونی را نباید صرفا تهدیدی علیه امنیت منطقه تلقی کرد بلکه باید آن را آغاز نزاعی فرهنگی برای دو سوی افغانستان دانست.