واکنش شهید بهشتی به مدیری که به دلیل مغایرت با قانون حاضر به اجرای دستورات او نشد!
به گزارش اقتصادنیوز در بخشی از این یادداشت آمده است: از میان یاران امام، آیتالله بهشتی که اولین رئیس قوه قضائیه شده بود، درخشانترین کارنامه را در زمینه عمل به تعالیم نهجالبلاغه و سلوک براساس سیره علوی از خود برجای گذاشت. یک برگ از این کارنامه درخشان، منعکسکننده رفتاری است که او با رئیسکل ثبت اسناد و املاک کشور که خود منصوبش کرده بود، داشت. دکتر سیداحمد هاشمی در این باره گفته است: «در ابتدای مسئولیت، بعضی از دستورهای ایشان در هامش درخواستها و یا به صورت نامههای مستقیم به دستم میرسید که انجامش با ضوابط قانونی تطبیق نمیکرد، در نتیجه پس از مدتی آنها را از سایر نامههای قابل انجام، تفکیک و در داخل پوشه جداگانهای قرار دادم و بالاخره تصمیم گرفتم در ملاقاتی، مراتب را به نحوی به اطلاع ایشان برسانم.
به یاد دارم وقتی که خدمت آیتالله بهشتی رسیدم، با اینکه روحانی محترمی از شهر اصفهان هم میهمان ایشان بودند، طبق عادت و اخلاق حسنه با روی خوش، که همواره در برخورد با کارمندان و همکاران قضایی داشتند، پذیرای من شدند و با احترام از جای برخاستند و مرا کنار صندلی خود نشانده و بعد از کمی احوالپرسی و تعارفات معمول از اوضاع و احوال ثبت جویا شدند که در هر مورد توضیحات لازم را ارائه نمودم. سپس پوشه حاوی دستورهای ایشان را که همراه بود بوسیدم و تقدیم کردم.
سوال فرمودند: این پوشه چیست؟ عرض کردم: این پوشه حاوی تعدادی نامه شامل دستورهای حضرتعالی در هامش درخواست اشخاص و یا مکاتبات مستقیمی است که به اینجانب فرمودهاید ولی متاسفانه به دلیل عدم تطبیق این دستورها با ضوابط و مقررات جاری در سازمان ثبت اسناد غیرقابل انجام است و من متاسفانه از انجام آنها معذور میباشم. لذا از محضر حضرتعالی استدعا دارم با دریافت این نامهها، بنده را هم از مسئولیت سازمان ثبت معاف فرمایید و فردی را جایگزین نمایید که توان انجام این دستورها را داشته باشد.
آیتالله بهشتی که بسیار با دقت به حرفهایم گوش میداد، با کمی تامل رو به میهمان خود کرده و اظهار داشت: آقا میبینید؟ ایشان میگویند از انجام دستورهای شما به دلیل عدم تطبیق با قوانین معذورم و دستورهای شما با قوانین و مقررات منطبق نیست و میفرمایند عذر مرا از مسئولیت ثبت بپذیرید!
من هر لحظه منتظر عکسالعمل شدید ایشان نسبت به عرایضم بودم تا بالاخره ایشان به میهمان حاضر در جلسه دوباره فرمودند: آقا میبینید شخصی را که خود منصوب کردهام به من چه میگوید؟ چگونه اظهار میدارند از انجام دستورهای شما به لحاظ عدم تطبیق با قوانین معذورم؟ آیا از شنیدن چنین پاسخی حظ نمیکنید؟ آیا از این همه جسارت و شجاعت لذت نمیبرید؟ آیا خوب کسی را برای این پست انتخاب نکردهام که صریحاً به لحاظ عدم تطبیق دستورات با ضوابط و مقررات از انجام آن خودداری میکند و این اقدام را به داشتن پست و حفظ مقام ترجیح میدهد؟ آیا این ارزش در مدیران نظام جمهوری اسلامی مایه افتخار نیست؟
سپس آیتالله بهشتی پوشه حاوی نامهها را گوشه میز خویش نهاد و روی به من کرد و گفت: آقای هاشمی، از شما جز اینچنین پاسخی، انتظار نبوده و نیست و اگر جز این انجام میدادید و مجری بیچون و چرای دستورات بودید، مطمئناً من از شما سلب اعتماد میکردم. بر سر کار خود بروید و در راه انجام امور و اجرای قوانین و مقررات ذرهای درنگ و کوتاهی نکنید، چون اساس نظام جمهوری اسلامی بر اجرای قوانین و مقررات شرعی و موضوعه «قانونمداری» استوار گشته است، نه بر بیقانونی و هرج و مرج.» (مجله قضاوت – شماره 35)
این خاطره زیبا، که یادآور حضور بدون تبعیض امیرالمومنین در دادگاه بررسی شکایت یک یهودی از حاکم اسلامی است و یادآور تمام رفتارهائی است که آن حضرت تا آخرین لحظه عمر حتی در توصیهاش به امام حسن علیهالسلام برای رفتار عادلانه با قاتل خود داشت، رمز جاذبهای بود که انقلاب اسلامی با برخورداری از آن توانسته بود قلبهای آحاد مردم را تسخیر کند. با همین جاذبه بود که ملت ایران در دفاع مقدس درخشید و بر تحریمها و فشارهای سیاسی و بمبارانهای تبلیغاتی دشمنان چیره شد.
اینکه جاذبه پیامبر اکرم و پیشوایان دینی که راه پیامبر را ادامه دادند هرگز رو به کاستی نمیگذارد، به دلیل سلوک عادلانه و مردمی آنها در سرتاسر عمرشان است. مسئولان نظام جمهوری اسلامی در صدر انقلاب چون پایشان را جای پای پیامبر و علی گذاشتند و وعده دادند که راه آنها را خواهند رفت، توانستند اعتماد مردم را جلب کنند. امروز اگر مسئولان آن جاذبه و آن اعتماد مردمی را میخواهند باید همچون شهید مظلوم آیتالله بهشتی، سلوک امیرالمومنین را پیشه و به شعارهائی که میدهند عمل کنند.
در آستانه سالروز میلاد مسعود امیرالمومنین علیهالسلام اعتراف کنیم که با سیره امیرالمومنین فاصله گرفتهایم و مشکل امروز ما همین است. اگر این واقعیت را بپذیریم، به این نتیجه خواهیم رسید که راه نجات اینست که به خُلق علوی برگردیم.