مخالفت تندروها با دانشگاه و دانشجو
مانند هر ساختار سیاسی دیگری، انقلاب اسلامی ایران نیز برای دستیابی به اهداف خود نیازمند سیستمهای آموزشی ویژهای بود که از بطن آن بتواند اهدافش را محقق کند. اما از یکطرف برخی گروههای افراطی با اصل دانشگاهها و فعالیتهای دانشجویی مخالفت میکردند و از سوی دیگر، تعدادی از گروهکهای تندرو نیز از فضای دانشگاهی برای فعالیتهای تند و ضد مردمی بهره میبردند. واقع آن است که آموزش عمومی، عالی و تحصیلات تکمیلی و تحقیقات از عوامل مهم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی است و نیازمند مشارکت هر چه آگاهانهتر مردم است. به دلیل حضور و تحرک گروهکها در دانشگاهها و ایجاد محیط پرالتهاب و گسترش فعالیتهای سیاسی و مخالفتها علیه مسیر تثبیت انقلاب، سرانجام اوایل پیروزی انقلاب دانشگاهها تعطیل و بخشی از اساتید و دانشجویان خواستار انقلاب فرهنگی شدند.
بخشی از این تصمیم برآمده از تحرکاتی بود که گروههای افراطی در دانشگاهها صورت میدادند. نهایتا با تایید امام و شورای انقلاب، ستاد انقلاب فرهنگی در سال 59 تلاش برای اصلاح نظام آموزش کشور را آغاز کرد. فارغ از اتفاقات مربوطه، تاسیس مدارس و دانشگاههای غیردولتی که یکی از بسترهای مهم مشارکت اقشار جامعه و آموزش به شمار میرود محل بحث موافقان و مخالفان قرار گرفت و اینجا بود که سیاست افراطی غالب شد و هیچ مجوز جدیدی برای ایجاد مدارس غیردولتی که سابقه ایجاد آن به پیش از انقلاب باز میگردند، صادر نشد و اغلب مدارس این حوزه دچار تعطیلی 10 ساله گردید و البته در آن برهه اجازه آموزش عالی غیردولتی هم داده نمیشد.
لذا باتوجه به اینکه دانشگاههای دولتی پاسخگوی تمامی متقاضیان ادامه تحصیل در کشور نبودند، عده زیادی که توان مالی ادامه تحصیل در خارج از کشور را نداشتند، از ورود به دانشگاه باز میماندند. اما این روند تداوم پیدا نکرد و مدارس غیردولتی از سال ۱۳۶۸ با عنوان «غیرانتفاعی» به نظام آموزشی ایران بازگشتند. مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۷، آییننامه اجرایی قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی و در تیر ماه ۱۳۶۷ طرح تشکیل مدارس غیرانتفاعی را تصویب کرد و اولین مدارس غیرانتفاعی پس از انقلاب از سال تحصیلی ۶9-۶8 فعالیت خود را آغاز کردند که تا به امروز ادامه دارد. شورای انقلاب فرهنگی در سال 64 کلیات آییننامه تاسیس موسسات آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی را تصویب کرد ولی این مصوبه تا اجرا شود سالها طول کشید. طی این سالها تاسیس و توسعه مدارس و دانشگاههای غیردولتی با مخالفت برخی جریانات خاص روبهرو شد.
بخشی از مخالفان در بیان علت مخالفت خود به عدم کیفیت آموزش در این موسسات اشاره میکردند. بخش دیگری از مخالفان بر این عقیده بوده و هستند که فعالیت مدارس و دانشگاههای غیرانتفاعی خلاف آنچه تصور میشود بار مالی چندانی از دوش دولت برنمیدارد و زمینه ایجاد و گسترش رویکردهای غیرفرهنگی در امر تعلیم و تربیت را افزایش میدهد. تب کنکور و خواب دانشگاه اکثر جوانان را گرفتار کرد. هر سال بیش از یک میلیون دانشآموز طی سه روز با هم رقابت میکردند تا رویای رسیدن به دانشگاه و ترقی در زندگی برایشان تعبیر شود، اما مشکل بزرگی وجود داشت، آنهم کمبود دانشگاه بود و سیستم آموزشی کشور ظرفیت و زیرساخت این تعداد داوطلب را نداشت و در عمل تنها عده محدودی میتوانستند به دانشگاه راه یابند. در تاریخ 31 اردیبهشت 1361 در اوج دفاع و چند روز پیش از فتح کامل خرمشهر، آیتالله هاشمیرفسنجانی در نماز جمعه تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی را اعلام داشتند تا کسانی که قادر به پرداخت هزینه تحصیلی هستند، در این دانشگاه مشغول به تحصیل شوند. حضور سران قوا و حاج احمد آقا خمینی در هیات موسس این نهاد و تاییدات و حمایت امام راحل از این پیشنهاد و هدیه یک میلیون تومانی ایشان به عنوان اعلان حمایت، برکات زیادی برای پیشرفت کار داشت و نیاز جامعه بستر مناسبی بود، برای رشد و توسعه دانشگاه و جلوگیری از مزاحمتهای کوتهفکران یا افراطیون که آن روزها همه چیز را متمرکز و دولتی میپسندیدند. استقبال وسیعی از این طرح مهم شد و به سرعت در سراسر کشور جا باز کرد و آن نهال، امروز تبدیل به درختی تنومند شده که ریشه در نیازها و امکانات و استعدادی جامعه دارد و شاخههای بارور آن به همه اقشار بر و بار و میوه میافشاند و پا از مرزهای ایران اسلامی بیرون گذاشته و عضویت هیات اجرایی انجمن بینالمللی دانشگاههای سراسر جهان را به دست آورده و بیش از 50 کشور اعتبار دانشنامههایش را به رسمیت شناختهاند و به عنوان یک نمونه کاملا ابتکاری و موفق از آموزش عالی غیردولتی جایگاه مناسب خود را تحصیل و تحکیم کرده است. بنابراین دانشگاه آزاد بدون وابستگی و کمکهای دولتی راهاندازی شد و با هدف حذف کنکور، هماکنون 40درصد بار آموزش عالی کشور را به دوش میکشد. حداقل 50درصد فارغالتحصیلان کشور اکنون در این دانشگاه در عرصه تحصیلات تکمیلی عملکرد فعال دارند و این دانشگاه بخش بزرگی از بار آموزشی کشور را به عهده گرفت. به صورتی که هیچکس مالک این دانشگاه نیست. طبیعی است که مدارس و دانشگاههای غیردولتی که کیفیت کار خود را در بهکارگیری معلمان و اساتید و امکانات خوب جستوجو میکنند و محور فعالیت آنان را عملکرد آموزشی اساتید، تشکیل میدهد و از خود طرحها و برنامههای موفقی دارند ماندگار شدند که باید رازهای ماندگاری آنها را بررسی و بازبینی کرد تا به کیفیت هر چه بهتر برسیم. میدانیم که نداشتن هیات علمی کافی و وجود اساتید حقالتدریسی و نحوه برخورد دانشجو با استاد و حمایت دانشگاه از دانشجوی بیسواد بزرگترین مشکل دانشگاههای غیرانتفاعی است. اگر این دو مشکل نیز حل گردد، بار دیگر تصمیمی که فراتر از ایدههای افراطی گرفته شد، به موفقیت در شأن خود میرسد.
منبع: اعتماد