برخی فکر میکنند با یک فرمان، فقر ریشهکن میشود!/ آنها شناخت درستی ندارند
به گزارش اقتصادنیوز در این یادداشت آمده است: در مصاف با فقر، دو گونه سخن گفته میشود؛ یکی شعاری و دیگری واقعی. تفاوت این دو اینست که اولی فقط در لفظ و سخن میماند و به مرحله عمل نمیرسد ولی دومی از جنس عمل است.
تفاوت لفظی هم میان این دو وجود دارد. کسانی که با مقوله فقر به صورت شعاری برخورد میکنند، از عباراتی مانند «ریشهکن ساختن فقر» استفاده میکنند و کسانی که میدانند با این مقوله چگونه باید برخورد کرد، عباراتی از قبیل «مبارزه با فقر» یا «کاهش فقر» را بکار میبرند.
علت این تفاوت هم روشن است. دسته اول، چون شناخت درستی از مباحث اجتماعی فقر و ابعاد مختلف آن ندارند، تصور میکنند با یک فرمان میتوان آن را در زمان کوتاهی ریشهکن کرد. آنها نمیدانند که ریشهکن کردن فقر حتی برای دولتهائی که اراده و امکانات لازم و کافی برای این کار را هم داشته باشند، به سالهای متمادی زمان نیاز دارد و فقط از طریق برنامهریزی دقیق و پیگیری مستمر امکانپذیر است. به همین دلیل است که اهل فن همواره از بکار بردن تعبیراتی از قبیل «ریشهکن ساختن فقر» آنهم در زمان کوتاه اجتناب و به جای چنین تعبیراتی از اصطلاح «مبارزه با فقر» یا «کاهش فقر» استفاده میکنند که هم واقعی است و هم عملی. منظور این افراد اینست که دولتها هر قدر هم که قدرت و اراده داشته باشند نمیتوانند مشکلات بزرگی از قبیل فقر که در لایههای مختلف جامعه ریشه دوانده و به توانمند نبودن اقشاری از مردم مربوط میشود را به آسانی و در زمان کوتاه ریشهکن کنند. این کار، مقدماتی دارد که باید به آنها پرداخته شود تا اقشار ضعیف به توانمندی برسند و از این طریق به تدریج فقر کاهش یابد و در یک برنامه مدتدار به نتیجه مطلوب برسد.
افرادی که وارد عرصه مبارزه با فقر میشوند باید قبل از هر چیز انواع فقر را بشناسند و تعاریف آنها را محور و مبنای اقدامات خود قرار دهند. صاحبنظران اجتماعی و علمای اقتصاد، فقر را معمولاً به دو نوع «فقر مطلق» و «فقر شدید» تقسیم میکنند. فقر مطلق، شامل کسانی است که از تغذیه، مسکن و بهداشت مناسب محرومند. این افراد طبق آمارهای رسمی در جامعه امروز ایران حدود 35 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند. فقر شدید، شامل کسانی است که فقط فاقد تغذیه مناسب هستند، یعنی قدرت و امکان استفاده از 2000 کالری در شبانهروز برای هر نفر را ندارند. اگر کسی به 2000 کالری غذا در شبانهروز دسترسی نداشته باشد، دچار فقر شدید است. در جامعه امروز ایرانی حدود 6 درصد مردم در چنین وضعیتی قرار دارند و دچار فقر شدید هستند.
هیچیک از این دو نوع فقر را با توزیع بستههای غذائی که در حکم صدقه دادن است نمیتوان ریشهکن کرد و حتی نمیتوان آنها را کاهش داد. این صدقه دادنها، که شاید در مواردی لازم هم باشند، مثل قرص آسپیرین فقط میتوانند مسکّن موقت باشند و طبعاً هرگز جای معالجه را نخواهند گرفت. ما ابتدا باید با فقر شدید مبارزه کنیم و سپس به سراغ مبارزه با فقر مطلق برویم. این هر دو کار به برنامه نیاز دارند و برنامه تامین اجتماعی که کلیات آن هفته گذشته توسط رهبری به سران سه قوه ابلاغ شد، در صورتی که به درستی عملی شود میتواند نقشه راه مناسبی برای رسیدن به این هدف باشد.
در کشور ما متاسفانه هم فقر مطلق وجود دارد و هم فقر شدید. مبارزه با فقر نیز تاکنون با جدیت دنبال نشده و معمول اینست که وقتی طرح و برنامهای ارائه میشود، ابتدا سروصدای زیادی به راه میافتد و بعد از مدتی آن را به فراموشی میسپارند. با فقر نباید اینگونه برخورد کرد.
برای کشور ما که از وسعت و ثروت و نیروهای بااستعداد برخوردار است، بهیچوجه زیبنده نیست هیچ نوع فقری در آن وجود داشته باشد. هر دولتی در این کشور زمام امور را به دست میگیرد وعده فقرستیزی میدهد ولی این وعدهها معمولاً در مرحله شعار زمینگیر میشوند. اقداماتی از قبیل پرداخت یارانه و بستههای غذائی نمیتوانند مبازه با فقر محسوب شوند. فلسفه ایجاد کمیته امداد و بنیاد مستضعفان این نبود که خود آنها به دستگاههای عریض و طویل تبدیل شوند و مددجویان و نیازمندان نیز هر ساله زاد و ولد کنند. با استفاده از ثروتهای همین دستگاهها و ستاد فرمان امام و سایر بنگاههای صاحب ثروت و مکنت میتوان مبارزه واقعی با فقر را به پیش برد و آن را کاهش داد. اگر این اقدام در چارچوب برنامه ابلاغی تامین اجتماعی و با پشتکار دنبال شود، قطعاً به نتایج درخشانی خواهد رسید. در آنصورت، نیازی به این دستگاهها هم نخواهد بود و آنها میتوانند دوران بازنشستگی خود را جشن بگیرند.