پوتین در یک قدمی فتح پاریس /زورآزمایی سرنوشت ساز لیبرالها و اقتدارگراها
به گزارش اقتصادنیوز ، در شرایطی که رایدهندگان فرانسوی از صبح امروز به پای صندوقهای رای رفته تا مشخص کنند که در پنج ساله آینده چه کسی بر صدر کاخ الیزه تکیه خواهد زد، با وقوع جنگ در اوکراین، بسیاری از ناظران بین الملل چشم به نتایج انتخابات و تاثیر آن بر سرنوشت جنگ هستند. به همین بهانه اکوایران یادداشت توماس چترتون ویلیامز، تحلیلگر روزنامه آتلانتیک با عنوان «اگر ماکرون شکست بخورد، پوتین پیروز می شود» را منتشر کرده است.
اجتماع دشمنان پسرطلایی اروپا
طی یک رقابت مجدد که یادآور انتخابات سال 2017 است، امروز فرانسه بین امانوئل مکرون، شورشی میانهرو سابق و مارین لوپن، از راست افراطی، انتخاب خواهد کرد. اگرچه زمانی این رقابت اجتنابناپذیر به نظر میرسید، ظهور اریک زمور، چهره رسانهای راست افراطی رادیکال در پاییز گذشته –که از کمپین لوپن اعلام استقلال و مواضع بسیار تندی را اتخاذ کردد- به این معنی بود که لوپن باید برای حضور در این رقابت به تلاش مضاعفی بپردازد. حتی شگفتآورتر از آن، در دور اول رأیگیری، در 10 آوریل، اینکه او حتی از ژان لوک ملانشون، نامزد چپ افراطی، که نظرسنجیها رای او را به درستی پیشبینی نمیکردند، با فاصله کمی گذشت.
پس هر اتفاقی که امروز بیافتد، داستان اصلی این انتخابات، جذابیت افراطیهای ضدماکرون است که همین چند سال پیش به عنوان پسری طلایی همانند اوباما وارد صحنه سیاسی شد. این البته برای ماکرون نگرانکننده و برای سلامت لیبرالیسم ترانس آتلانتیک به طور کلی خطرناک است.
چرخش وقایع رو به تاریکی
به گفته مارک وایتزمن، نویسنده و روزنامه نگار: «اگر چپ و راست افراطی را کنار هم بگذارید، دو سوم رأیدهندگان فرانسوی از یک نامزد ضدلیبرال و طرفدار پوتین حمایت میکنند. با توجه به آنچه امروز در اروپا در خطر است، اگر ماکرون شکست بخورد، پوتین برنده خواهد شد. این یک چرخش وقایع به سوی تاریکی است، و این درست در لحظهای است که همزمان با اینکه فرانسه خود را رئیس بالفعل اتحادیه اروپا میبیند، و اروپای پس از برگزیت، در فقدان رهبری آنگلا مرکل، با تهدید خاک خود از سوی روسیه مواجه است.
همه هواخواهان پوتین
در ماه مارس، به نظر می رسید که سیاست ماکرون در مواجهه با بحران اوکراین، انتخاب مجدد او را تضمین کرده است. او که ظاهراً وقتی برای مبارزات انتخاباتی و تمایلی به مناظره نداشت، در حالی که با جدیت خطوط ارتباطی با مسکو را حفظ میکرد (و با شلوار جین و هودی در تماس با زلنسکی ژست میگرفت)، بی سروصدا نامهای منتشر کرد که در آن نامزدی خود را تنها 24 ساعت قبل از پایان ضرب الاجل اعلام کرد.
در همین حال، مخالفان او تلاش کردند تا از نزدیکی و تمجیدهای سابقشان نسبت به ولادیمیر پوتین فاصله بگیرند. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2017، لوپن برای دیدار با پوتین به مسکو رفته بود. سه سال قبل از آن، حزب او 9 میلیون یورو از یک بانک روسی وام گرفت. ملانشون -که مانند لوپن منتقد سرسخت ناتو محسوب میشود- به شکل بحثبرانگیزی از «عدم تعهد» در صحنه جهانی حمایت کرده است -رقبای چپ به سرعت او را به «افراط» نسبت به رژیم پوتین و حتی «همدستی» در جنایات او متهم کردند.
با این حال، رای لوپن ثابت ماند، زیرا او زیرکانه تمرکز خود را به مسائل مربوط به جیب مردم معطوف کرد. او از پاریس اجتناب جست و از بخشهای روستایی و کمتر صنعتی فرانسه دیدار کرد -از جمله زادگاه خود ماکرون در آمیان، جایی که حزب اجتماع ملی لوپن بسیاری از آراء چپگرایان سابق را به راست بیگانههراس سوق داده است.
ملانشون، به نوبه خود، تهاجم روسیه را محکوم کرد و دیدگاههای خود را در مورد مهاجرت دستهجمعی پس از سال 2018 اندکی تعدیل کرد. در طول بحران مهاجرت اروپا در سالهای 2015 و 2016، او با تکرار مواضعی مشابه لوپن، به نفع حمایت از کارگران فرانسوی در برابر «دامپینگ اجتماعی» استدلال کرده بود. اما در سال 2019 او دونالد ترامپ را بابت مواضع ضدمهاجرتش به نژادپرستی متهم کرد. او که در نظرسنجیها پیشبینی میشد در دور اول حدود 15 درصد آرا را به دست آورد، در زمانهای که تمایل به راست گسترده شده، در نهایت با 22 درصد آرا -و باکمتر از نیم میلیون رای کمتر، در حالی که رای مسلمانان را هم داشت- رتبه دوم را از دست داد.
موفقیت او را میتوان تا حدی با مهارتهای ملنشون در سخنوری و عدم تعهد به سکولاریسم قطبیکننده معروف به لائیسیته، و همچنین تمایل به سست کردن گفتمان سنتی طبقاتی چپ به نفع یک گفتمان جدید –وسازگار با هویتهای جدید- توضیح داد. حالا به هر نحوی که طرفداران او رفتار کنند -از جمله ماندن در خانه یا انداختن برگههای اعتراضی سفید- تأثیر زیادی بر آینده سیاسی فرانسه خواهد داشت.
ملانشون متوقف نمیشود
با ورود به مرحله دوم انتخابات، لوپن و ماکرون هر دو به پایگاه غیرقابل پیش بینی ملانشون چشم دارند. اینکه رایدهندگان چپ به حمایت از لوپن (چه مستقیم و چه از طریق عدم رای دادن) بپردازند، مایه شرمساری است -هم در مورد رویکرد لوپن در مورد هویتها و هم از نظر تعهد بخش بزرگی از جامعه فرانسه به هنجارهای بنیادین لیبرال.
با این حال، در فضای هرجومرج، فرصت هم وجود دارد. لوموند در 19 آوریل، پس از آن که او مستقیماً از رایدهندگان درخواست کرد تا او را به عنوان نخست وزیر در انتخابات پارلمانی که در ژوئن امسال برگزار می شود انتخاب کنند، گزارش داد: «ملانشون قصد ندارد در مقام سوم متوقف شود». او هشدار داد: «اگر این زندگی مشترک به میل رئیسجمهور نیست، میتواند برود، من که نمیروم». او حتی اعلام آمادگی کرد که نخستوزیر لوپن شود - موضعی خیرهکننده از طرف چپ نمایش.
اگرچه برخلاف زمور، او مستقیماً حامیان خود را تشویق به رای دادن به لوپن نکرده، اما حزب او با اشاره به یک نظرسنجی غیررسمی در وب سایت خود مدعی شده که بیش از 60 درصد از حامیان ملانشون در خانه خواهند ماند. پیروزی لوپن به این معنی است که آینده سیاسی ماکرون بر باد رفته و حزب او، که احزاب سنتی چپ میانه و راست میانه را در سال 2017 شکست داد، سرنوشت مبهمی خواهد داشت. در چنین سناریویی، ملانشون تنها جایگزین مناسب برای رژیم حاکم خواهد بود.
بدترین خطرات انتخابات
بعید به نظر میرسد که مناظره طاقتفرسا و در مواقعی گیجکننده چهارشنبه، معادلات اساسی انتخابات را تغییر داده باشد. ماکرون که زبان بدنش حتی به خاطر اینکه مجبور شد با لوپن روبرو شود نشان از خشمی درونی داشت (ژاک شیراک در سال 2002 از مناظره با پدر لوپن، ژان ماری امتناع کرد)، بر احیای صنعت فرانسه و تقویت اتحادیه اروپا در مواجهه با تهدیدات جدی تمرکز کرد. اما لوپن در مقام یک پوپولیست بار دیگر خود را «مجبور به سخن گفتن از جانب مردم» معرفی و ادعا کرد قصد دارد زنان مسلمان را از قید حجاب آزاد و بحران هزینههای زندگی در شهرستانها را حل کند.
ماتیو لوفور از موسسه مور این کامان –اندیشکدهای که در مورد قطببندی در اروپا و آمریکا مطالعه میکند- در مورد مصاحبههای قبل از رای گیری، گفت: «بررسی اصلی من از گروه ملانشون این است که آنها بیشتر از ماکرون متنفرند تا از لوپن. من نگران هستم که نتیجه مناظره و درخواست ملانشون برای «انتخاب من به عنوان نخستوزیر» منجر به مشارکت پایین در میان هواداران او شود».
بنابراین در چشمانداز معاصر فرانسه –و گستردهتر اروپا– ماکرون، که آخرین نظرسنجیها به برتری 10 درصدی او حکم میکنند، بهعنوان پایگاهی که مورد بیمهری قرار گرفته و حتی مطرود شده، در نهایت در میان دو سر افراطگرایی گرفتار میشود. به نظر میرسد رای دهندگان مسنتر این را به طور شهودی درک میکنند. به نوشته اکونومیست، بدون رایدهندگان بالای شصت سال، ماکرون حتی قادر به حضور در دور دوم هم نبود: «مکرون باید از آنها متشکر باشد. چپ افراطی برای کسانی که جنگ سرد را به یاد نمیآورند چندان تهدید کننده به نظر نمیرسد».
قرار بود جنگ اوکراین زنگ خطری باشد - نه فقط یادآور آغوش باز لوپن برای پوتین، بلکه این واقعیت بزرگتر که انتخابات پیامدهایی دارد، عوام فریبی ناسیونالیستی چیزی نیست که با آن بازی کند، و کسانی که از لیبرال دموکراسی محروم هستند حاضرند در تلاش برای دسترسی به آن بمیرند. طنز ماجرا -و بسته به نتیجه انتخابات امروز، شاید تراژدی- این است که در حالی که بسیاری از رایدهندگان فرانسوی از سر خصومت شخصی کور شدهاند و به دلیل مسائل داخلی بیحس شدهاند، مخربترین خطرات بالقوه این انتخابات در سطح جهانی قابل پیگیری است.