به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد، عباس عراقچی، دبیر شورای راهبردی روابط خارجی عصر روز دوشنبه در نشست مجازی ژاپن و بحران اوکراین که به همت دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد به بررسی تبعات بحران اوکراین بر رویکرد سیاست خارجی ژاپن پرداخت. به گزارش« اعتماد»، مشروح سخنان عباس عراقچی که سابقه حضور در سفارت ایران در ژاپن را در کارنامه خود دارد در این نشست مجازی به شرح زیر است:
ژاپن با تحریمهای اروپا و ایالات متحده امریکا علیه روسیه همراه شده است. همزمان توکیو تلاش میکند در بحران انرژی که در نتیجه جنگ اوکراین اروپا را گرفتار کرده است به اروپاییها کمک کند. در همین راستا، ژاپن مصرف گاز خود را به نفع صادرات گاز به اروپا کاهش داده، بخشی از منابع نفتی را آزادسازی کرده و ایده فعال کردن نیروگاههای هستهای که پس از حمله هستهای امریکا به این کشور متوقف شده بود را برای کمک به یافتن منابع جایگزین در حوزه انرژی دنبال میکند. ژاپن به دنبال بالا بردن هزینه توسل به اقدام قهرآمیز با هدف تغییر نظم بینالمللی موجود است و میخواهد هم هزینه این کار را برای روسیه بالا ببرد و هم سایر کشورها نظیر چین را متوجه تبعات چنین اقدامهای قهرآمیزی کند. رابطه و رقابت چین و ژاپن بسیار پیچیده و چندلایه است. چین همزمان که بزرگترین تهدید برای ژاپن است اما رابطه اقتصادی گستردهای هم با توکیو دارد و شریک نخست تجاری ژاپن است. برهمین اساس سیاست ژاپن در مقابل چین پیچیده است و معادلههای سخت اقتصادی و امنیتی را در برمیگیرد. ژاپن به دلایل تاریخی، سیاسی، سرزمینی، امنیتی و اقتصادی توان مقابله با چین را ندارد و به همین دلیل به چتر امنیتی ایالات متحده امریکا نیاز دارد. بعد از تحولات جنگ جهانی دوم ژاپن زیر چتر امنیتی امریکا رفت و ایالات متحده هم از نظر سیاسی و اقتصادی این کشور را مورد حمایت همهجانبه قرار داد. بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی ژاپن هم نتیجه همین حمایتهای ایالات متحده بوده است.
ژاپن همواره یک کشور صلحطلب بوده و رویکرد ضد جنگ را در ابعاد متفاوت سیاست خارجی پیگیری کرده است. از سوی دیگر، به دلیل آنچه در جنگ جهانی دوم رخ داد ژاپن بر اساس نص صریح قانون اساسی این کشور مجوز برخورداری از ارتش به معنای نیروی دفاعی قابل اعزام و ایفای نقش در خارج از مرزهای خود را ندارد و به جای آن نیروهای دفاع از خود دارد. البته رویکرد مخالفت با جنگ و صلحطلبی جدا از آنکه در قانون اساسی ژاپن مورد تاکید قرار گرفته در فرهنگ و روحیه ژاپنیها هم جا افتاده و تغییر آن آسان نیست. با این وجود، بحران اوکراین موضع ضد جنگ ژاپن را تا حدودی دستخوش تحول کرده است. یکی از شعارهای انتخاباتی آبهشینزو، نخستوزیر اسبق ژاپن که طولانیترین دوره نخست وزیری را بعد از جنگ جهانی دوم در اختیار داشت تغییر بند 9 قانون اساسی این کشور بود که در آن به صراحت اعزام نیروهای نظامی ژاپن به خارج از مرزهای این کشور منع شده و تصمیمگیری درباره موارد معدود هم به پارلمان سپرده شده است. در چند سال اخیر امریکا هم به دلیل میل به کمک گرفتن از نیروهای نظامی ژاپن در برخی ماموریتهای نظامی فرامرزی مایل به اعمال تغییراتی در این بند بود. در چند دهه اخیر، پارلمان ژاپن تنها تحت فشار ایالات متحده به منظور مشارکت محدود در جنگ عراق مجوز مشارکت در این جنگ را داد که به انتقال چند واحد لجستیکی کوچک و نه همراهی گسترده نظامی در این جنگ ختم شد. با آغاز بحران اوکراین در نتیجه حمله نظامی روسیه، ژاپن از ترس تسری این رویکرد نظامیگری به شرق آسیا، سریعا رویکرد خود را تغییر داد و پارلمان ژاپن در ماه مارس تغییراتی در محدودیتهای فعالیتهای نظامی فرامرزی این کشور ایجاد کرده و شاهد بودیم که پس از این تغییرات، ژاپن برخی سلاحهای نظامی به اصطلاح غیرکشنده به اوکراین ارسال کرد. این اقدام ژاپن از سوی بسیاری از تحلیلگران به یک نقطه عطف در رویکرد ثابت پیشین این کشور در عدم مداخله در چنین پروندههایی تعبیر شد. بنابراین میتوان گفت که یکی از تاثیرات بحران اوکراین بر ژاپن همین تغییر در رویکرد دولت و مردم و تمایل به افزایش توانمندیهای نظامی دفاعی است. در حال حاضر یکی از بحثهای جدی جاری در ژاپن، بازنگری در راهبردهای امنیت ملی و تقویت بودجه و توان نظامی این کشور است. این تغییر رویکرد در ژاپن چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ داده است. پس از بحران اوکراین این تلقی در دولت و مردم ژاپن به وجود آمده که کشورهایی که نتوانند در برابر همسایگان بزرگ از خود دفاع کنند، متضرر خواهند شد. ژاپن در همسایگی خود کره شمالی را میبیند که هم به توانمندی موشکهای دوربرد مجهز شده و هم سلاح هستهای در اختیار دارد. همزمان چین یکی دیگر از همسایگان ژاپن است که به گواه بسیاری از تحلیلها هر روز رویکرد تهاجمیتری هم پیدا میکند. در چنین شرایطی ژاپن تقویت قابلیتهای نظامی را یک ضرورت میداند. هرچند که ژاپن ارتش به معنای عام آن را ندارد اما نیروهای دفاع از خود که در این کشور پرورش یافتهاند کم از ارتش ندارند و نیروهای هوایی و زمینی را شامل میشوند. با این وجود یکی از نقاط ضعف نیروهای دفاع از خود این است که نمیتوانند دشمن احتمالی خارجی را در خاک دشمن هدف قرار دهند.در نتیجه این روزها بحث افزایش بودجه نظامی به منظور برخورداری از امکان هدف قراردادن نظامی دشمن در قلمرو خارجی در ژاپن مطرح شده و بهشدت پیگیری میشود. یکی دیگر از مسائلی که ژاپنیها را پس از بحران اوکراین نگران کرد بحثهایی بود که درباره احتمال توسل روسیه به تسلیحات هستهای علیه اوکراین مطرح شد. از نظر مردم ژاپن که تجربه تلخ حمله هستهای به هیروشیما و ناکازاکی را دارند، تصور اینکه ممکن است یک کشور غیرهستهای با سلاح هستهای تهدید شود، وحشتناک است. از نظر سیاستمداران ژاپن همچنین حملهای یک به اصطلاح Game Changer است. البته باید توجه داشت که ژاپن برخلاف اوکراین، متحد ایالات متحده است و زیر چتر هستهای و امنیتی این کشور قرار دارد. اما فراموش نکنیم که تا دو سال قبل شخصی در ایالات متحده به نام دونالد ترامپ در راس قدرت بود که معتقد بود متحدان سنتی امریکا در غرب آسیا و اروپا و البته شرق آسیا به شمول ژاپن باید تامین امنیت خود را مستقل از ایالات متحده بر عهده بگیرند. بروز و ظهور فردی چون دونالد ترامپ در ایالات متحده با این تفکر ضمن آنکه کشورهایی چون ژاپن را شوکه کرد این شبهه را به وجود آورد که تا کجا میتوانند به ایالات متحده اعتماد کنند و امریکا تا کجا پای آنها خواهد ایستاد. در نتیجه دو تحول ظهور ترامپ و سپس بحران اوکراین که در سایه آن از احتمال حمله هستهای هم سخن گفته شد ژاپنیها را به فکر اندخت. بحث درباره ضرورت هستهای شدن در حالی در ژاپن صورت میگیرد که تا پیش از این حتی فکر کردن به آن هم غیرممکن بود. ژاپن همواره سیاستهای ضد جنگ و ضد هستهای داشته و به صراحت سیاست ضدسلاح هستهای را در پیش گرفته بود اما چهرهای چون آبهشینزو به صراحت میگویدکه ژاپن باید به فکر سلاح هستهای باشد. البته نخستوزیر فعلی پیشنهاد آبهشینزو را رد کرده اما همین طرح بحث نشان میدهد که تا چه اندازه تفکرات امنیتی ژاپن در حال تغییر است. جدا از ژاپن در کشورهایی چون آلمان و ایتالیا هم که بهشدت افکار عمومی با سلاح هستهای یا رویکردهای نظامی تند مخالف هستند شاهد بروز بحثهایی هستیم.
چرا جنگ اوکراین با سایر جنگها متفاوت است؟
عباس عراقچی در ادامه این نشست مجازی به پرسشها درباره تاثیر بحران اوکراین بر سیاست داخلی و خارجی ژاپن پاسخ داد و با اشاره به اینکه جنگ اوکراین را نمیتوان با هیچ جنگ دیگری مقایسه کرد، گفت: بحران اوکراین تاثیرات عمیق ژئوپلیتیکی دارد و بسیاری معتقد هستند که این بحران در حال برهم زدن نظم جهانی شکل گرفته شده پس از جنگ جهانی دوم است. شاکله این نظم این بود که مسائل مربوط به قدرتهای بزرگ بدون توسل به زور حل و فصل شود اما حمله روسیه به اوکراین این نظم را به هم زده است. مسائلی از این جنس است که جنگ اوکراین را با مثلا جنگ عراق متفاوت میکند وگرنه هرجنگی محکوم است. یکی از مسائلی که باعث میشود بگوییم این جنگ نظم جهانی را بههم خواهد زد تاثیر آن بر ماهیت ناتو است. تا پیش از این بحران و پس از پایان جنگ سرد، ناتو علت وجودی خود را از دست داده بود و شاهد بودیم که امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه دو سال قبل در جریان سخنانی ادعا کرد که ناتو در حالت مرگ مغزی قرار گرفته است. اکنون میبینیم که ناتو دوباره زنده شده و برخی کشورها به دنبال پیوستن به ناتو هستند. حتی کشورهایی مانند فنلاند که در همه این سالها سیاست بیطرفی در منازعهها را در پیش گرفته بودند در حال بازنگری در سیاستهای خود هستند و مثلا فنلاند یکی از چند کشوری است که اخیرا پیگیر پیوستن به ناتو شدهاند. دلیل این میزان تمرکز بر روی مساله اوکراین که در ابعاد متفاوت شاهد آن هستیم تاثیرهای ژئوپلیتیکی آن است که حتی کشوری ماند ژاپن در شرق آسیا را هم نگران برهم خوردن نظم بینالمللی موجود میکند. البته فعالیت ماشین رسانهای غرب را هم نباید نادیده گرفت همانطور که نباید با تبعات بحران اوکراین هم ساده برخورد کرد. کشوری مانند آلمان برای نخستینبار در نتیجه بحران اوکراین بودجه نظامی 100 میلیارد یورویی تصویب میکند. اینکه بحرانی در قلب اروپا بر تفکرات امنیتی ژاپن در شرق آسیا تاثیر میگذارد نشان میدهد که دامنه تاثیرگذاری این بحران تا چه اندازه وسیع بوده است.
میل به نظامیگری ژاپنی، آتش زیر خاکستر است
عباس عراقچی در ادامه این نشست در توضیح بیشتر سخنان ابتداییاش درباره تمایل ژاپن به تقویت توانمندی نظامی گفت: در حال حاضر این بحث در ژاپن مطرح شده که «نیروهای دفاع از خود» این کشور ماهیت تهاجمی هم پیدا کنند. همزمان سوالی که مطرح میشود این است که آیا نظامیگری ژاپنی که پیش از جنگ جهانی دوم شدت و قوت خود را در شرق آسیا نشان داد و در سایه آن ژاپنیها بخشهایی از چین و... را تصاحب کردند، به طور کامل از میان رفته است یا خیر؟ میتوان گفت که در برخی از جریانهای فکری ژاپن این میل به نظامیگری مانند آتش زیر خاکستر است که اکنون فرصت مناسب را برای خودنمایی دوباره پیدا کرده است. البته که سیاست غالب در افکار عمومی ژاپن سیاست ضدجنگ و ضدسلاح هستهای بوده و هنوز هم هست اما منظور من این است که بحران اوکراین باعث شده که بحث درباره این موضوعات در ژاپن جدیتر و پررنگتر شود.
فنلاند سیاست بی طرفی فعال را کنار می گذارد
سفیر پیشین ایران در فنلاند در پاسخ به پرسشی درباره تاثیر بحران اوکراین بر سیاست خارجی فنلاند گفت: سیاست سنتی فنلاند پس از جنگ جهانی دوم سیاست بیطرفی فعال بوده است. فنلاندیها امنیت خود را در بیطرفی و عدم الحاق به ناتو میدانستند و این سیاست، تعریفکننده دکترین امنیتی فنلاند بود. اکنون بحران اوکراین این دکترین را از اساس به هم ریخته است. کشوری که 1300 کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد و همواره به امنیت این مرز به دلیل سیاست بیطرفی مطمئن بوده اکنون به دلیل بحران اوکراین دچار تردید شده و فکر میکند که سیاست بیطرفی دیگر تامینکننده امنیت فنلاند نیست. اگر نظرسنجیهای سال گذشته را نگاه کنید 70 % مردم فنلاند مخالف الحاق به ناتو بودند اما الان این نسبت موافق و مخالف در افکار عمومی به هم ریخته است. برهمین اساس فنلاند و سوئد قرار است به زودی درخواست رسمی الحاق به ناتو را به این سازمان ارائه کنند و اعضای ناتو هم از قبل از این قضیه استقبال کردهاند.
ژاپن از چتر امنیتی آمریکا برخوردار است
معاون سیاسی وزیر خارجه در دولت دوازدهم در پاسخ به پرسشی درباره قرارداشتن ژاپن زیر چتر امنیتی امریکا و مقایسه آن با عضویت کشورهای اروپایی در ناتو گفت: ژاپن پیمان امنیتی با امریکا دارد که فوائد آن کمتر از ناتو برای این کشور نیست. کشورهایی که عضو ناتو میشوند زیر چتر امنیتی و هستهای این نهاد و قدرتهای دارای سلاح هستهای قرار میگیرند و ژاپن از پیش زیر چتر امنیتی و هستهای ایالات متحده قرار گرفته است.
بحران اوکراین باعث تقویت اتحاد توکیو - واشنگتن خواهد شد
دبیر شورای راهبردی روبط خارجی در ادامه سخنانش در پاسخ به پرسشی درباره ربطه توکیو و واشنگتن گفت: تغییر در رویکرد امنیتی ژاپنیها آغاز شده اما هنوز به سرانجام نرسیده است. این طور نیست که سیاست خارجی و امنیتی ژاپن تغییر کرده باشد بلکه ژاپن هنوز در همان محدوده متحد امریکا و وابسته به چتر امنیتی این کشور زندگی میکند. اما این بحثهایی که تا یک سال قبل در ژاپن بسیار کمرنگ مطرح بود اکنون به شکل جدی مطرح میشود و نشانههای این تغییر در رویکرد را جدیتر از قبل میبینیم. اینکه آیا این بحثها به تغییر در رویکرد امنیتی ژاپن منتهی خواهد شد یا خیر؟ مساله دیگری است که حداقل من معتقد هستم که اگر هم رخ بدهد به این سرعت نخواهد بود. عامل فشار خارجی بر ژاپن همچنان وجود خواهد داشت و حتی بحران اوکراین باعث تقویت اتحاد امریکا با ژاپن درکوتاهمدت هم خواهد شد اما در دراز مدت چگونه سیاستهای امنیتی ژاپن تغییر خواهد کرد بحث دیگری است. نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که اگر فشار خارجی از سوی ایالات متحده بر ژاپن وجود دارد پذیرش آن امر ارادی از سوی ژاپن بوده است. درست است که ژاپنیها در جنگ جهانی دوم شکست خوردند و مجبور شدند که امنیت خود را به امریکا واگذار کنند اما ژاپنیها معتقد هستند که از این امر متضرر نشدهاند. ژاپنیها معتقدند که قرار گرفتن زیر چتر امنیتی امریکا باعث شد توکیو از هزینههای امنیتی فارغ شود و توان اقتصادی خود را صرف مسائل نظامی و امنیتی نکند. همزمان امریکا درهای بازارهای خود را به روی ژاپن باز کرد و آنها با ورود به بازارهای امریکا سود بسیاری کردند. ژاپن به کمک امریکا به یک غول اقتصادی و اقتصاد دوم جهان تبدیل شد. اگر چه آن حس تحقیر تاریخی به خاطر حمله ایالات متحده با سلاح هستهای و شکست از امریکا در جنگ جهانی دوم در ژاپنیها وجود دارد اما پس از جنگ، ژاپنیها به خاطر پیشرفتهای اقتصادی صورت گرفته خود را مدیون امریکا میدانند. این احساس دوگانه در ژاپنیها همواره وجود داشته است.
توسعه و بازیابی هویت ناتو، نتیجه بحران اوکراین است
عباس عراقچی در پاسخ به پرسشی درباره مقایسه تاثیر بحران اوکراین بر معادلههای بینالمللی با سمت و سوی تحولات جهانی پس از حادثه 11 سپتامبر گفت: 11 سپتامبر عامل تحولات مهمی در روابط بینالملل بود و بسیاری از نگرشهای امریکا را تغییر داد و بسیاری از معادلهها را بر هم زد اما در نظم جهانی بینالمللی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم تغییری ایجاد نکرد . باید گفت که حتی پایان جنگ سرد، فروپاشی شوروی، از بین رفتن دیوار برلین و... هم برخی معادلات را تغییر داد اما نظم ژئوپلیتیک جهانی را به صورت کلان بر هم نزد. بحران اوکراین در حال تغییر نظم جهانی است و تبعات آن میتواند متزلزل کردن نظم موجود و برقراری نظم جدید باشد. البته ما فعلا در میانه بحران هستیم و نمیتوان صراحتا قضاوت و نتیجهگیری کرد اما رفتاری که در این بحران دو طرف از خود نشان دادند به شمول نوع رفتار روسیه و پاسخی که غربیها به این بحران دادند، طلایه یک تغییر در ژئوپلیتیک دنیا را به ما نشان میدهد. بازیابی هویت و توسعه ناتو، تثبیت مجدد رهبری امریکا بر ناتو، پر شدن شکافهای بین امریکا و اروپا که در زمان دونالد ترامپ ایجاد شده بود و... همه از تبعات بحران اوکراین و گویای احتمال تغییر در نظم جهانی است.
چرا ایران ابتکار آبه شینزو را نپذیرفت؟
عباس عراقچی درباره تاثیر فشار خارجی بر روابط ایران و ژاپن گفت: طبق تجربه میگویم که در رابطه ایران و ژاپن این فشار خارجی همواره یا حداقل در دوره معاصر به خصوص در بحث تحریمها وجود داشته است. عامل اصلی کاهش روابط ایران با ژاپن بحث فشار خارجی امریکا است که شرح آن مفصل است. زمانی که من سفیر ایران در ژاپن بودم روزانه شاهد این اعمال فشارها بر توکیو بودم و اکنون هم که تحولات دوجانبه را دنبال میکنم، روشن است که در هر موردی که به ایران مربوط میشود دیدگاههای امریکاییها مدنظر ژاپنیها قرار میگیرد و بدون آن کاری را پیش نمیبرند. در این مسائل توجه به نظر امریکا برای ژاپنیها بسیار مهم است و البته در مقاطعی هم سعی کردند با ارائه پیشنهادهایی به حل و فصل اختلافها میان تهران و واشنگتن کمک کنند. در آخرین مورد که همه شاهد آن بودید در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ و اوج بحران میان ایران و امریکا، آبه شینزو همراه با ابتکاری برای کاهش تنش به تهران آمد. موضع دولت ایران در آن زمان این بود که ما از حسننیت ژاپن قدردانی میکنیم اما نوع پیشنهاد تامینکننده منافع ایران نبود و لذا مورد پذیرش واقع نشد. پس از آن هم حسن روحانی، رییسجمهور وقت سفری به توکیو داشت. فشار خارجی بر ژاپن در رابطه با تهران وجود دارد اما تمایل قلبی ژاپنیها این است که این فشار نباشد.
در صورت احیای برجام، ژاپن نخستین کشوری است که به ایران بازمی گردد
دبیر شورای راهبردی سیاست خارجی در پاسخ به پرسشی درباره تاثیر بحران اوکراین بر رویکرد سیاست خارجی ژاپن گفت: ژاپن مسیر خود را انتخاب کرده و متحد امریکا باقی خواهد ماند اما بسته به اینکه چه نظمی در سطح بینالمللی و منطقه شرق آسیا در ماههای پیش رو شکل بگیرد تغییراتی را در سیاست خارجی خود نسبت به مناطق مختلف از جمله در رابطه با ایران خواهد داشت. من چندان تغییر رادیکالی را در سالهای پیش رو پیشبینی نمیکنم. آنچه میتواند رابطه ما و ژاپن را به سرعت دگرگون کند برجام و برداشته شدن تحریمهای امریکا است. در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام، ژاپن اولین کشوری است که به بازار ایران باز میگردد. روابط ایران و ژاپن به گونهای است که هر موقع میان ایران و امریکا مشکلی پیش میآید ژاپن آخرین کشوری است که رابطه خود را با ایران کاهش میدهد و هر موقع که این رابطه به نوعی اصلاح میشود ژاپن نخستین کشوری است که به ایران باز میگردد. ما این واقعیت را در سال 1394 تجربه کردیم و هنگامی که به توافق موقت ژنو در جریان مذاکرات هستهای رسیدیم تنها کشوری که بلافاصله برای انتقال پولهای ایران و افتتاح حساب بانکی ویژه پیشقدم شد، ژاپن بود. ژاپن پس از برجام هم جزو نخستین کشورهایی بود که به ایران بازگشت. خاطرم هست که سالهایی که در ژاپن سفیر بودم با اینکه اوج تحریمهای پیش از
برجام بود حدود 43 شرکت ژاپنی هنوز دفاتر خود را در تهران حفظ کرده بودند. یکی از مدیران این شرکتها به من گفت که من دفترم را در تهران بازنگاه داشتهام و کارمند ژاپنی خودم را هم حفظ کردهام و او به من غر میزند که بیکار هستم و من به او میگویم که چراغ دفتر من در تهران باید روشن باشد. این ماهیت رابطه ایران با ژاپن است و عامل خارجی فشار امریکا را که برداریم رابطه هیچ مشکلی ندارد. ما نه در حوزه حقوق بشر، نه در بحث رژیم صهیونیستی و نه در مسائل دوجانبه هیچ مشکلی با ژاپن نداریم. رابطه ایران و ژاپن کاملا بر اساس احترام و منافع متقابل است و بدون فشار امریکا به سرعت احیا خواهد شد.
تبعات بحران اوکراین برای ژاپن امنیتی است
سفیر پیشین ایران در ژاپن در پاسخ به پرسشی درباره بهرهبرداری اقتصادی احتمالی ژاپن از این بحران با اشاره به اینکه ماهیت بحران اوکراین امنیتی است، گفت: تبعات این بحران عمدتا در حوزه امنیتی است اما اینکه کشوری بتواند در دل این بحران برای خود فرصت اقتصادی هم بیابد بحث دیگری است. باید توجه داشت که ژاپن در تحریم روسیه با غرب همراه شده و قطعا از نظر اقتصادی متضرر خواهد شد. بر همین اساس برخی شرکتهای ژاپنی از این تصمیم دولت عصبانی هستند و معتقدند که چینیها جای آنها را در بازار روسیه خواهند گرفت. اما دولت ژاپن نیز به دلایل سیاسی و امنیتی راهی جز همراهی با غرب به خصوص امریکا و تقبل این هزینههای اقتصادی ندارد.