پلن B اسرائیل برای توافق هستهای/ متغیری که سرنوشت مذاکرات برجام را تغییر می دهد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، اگرچه تلاشها برای احیای برجام همچنان ادامه دارد و در سفر اخیر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران، آغاز دور جدید مذاکرات در دستور کار قرار گرفته است اما توافق بر سر مسائل حیاتی باقیمانده، موضوعی است که تحت تاثیر متغیرهای حائز اهمیتی است. در کوران مذاکرات، رسیدن به توافق متاثر از دودسته متغیر خواهد بود که دسته نخست را ادراکات و ذهنیتهای تاریخی و کنونی تصمیمگیرندگان و ذینفعان تشکیل میدهند. دسته دوم اما، مربوط به بخش سیستمی، منافع مبتنی بر واقعیات و براساس شرایط میدانی کنونی نظام و نظم بینالمللی مستقر خواهد بود که به نظر میرسد این دسته در شکلدهی به سرنوشت مذاکرات تواناتر خواهد بود و دلیل آن نیز این است که خروجی و تصمیمات برآمده از آن، حاصل محاسباتی منطقی است که دولتها به عنوان بازیگران خردمند صحنه بینالملل، قادر به چشمپوشی از آنها نخواهند بود.
در دسته اول، یک متغیر قدرتمند قرار دارد که نفوذ تعیینکنندهای بر سرنوشت مذاکرات داشته و خواهد داشت( موکدا همچنان خواهد داشت). در این بخش، بی اعتمادی و به دنبال آن مخالفان هرگونه توافق حضور دارند. در رابطه با بیاعتمادی، مشخصا نیات طرفها برای یکدیگر گنگ خواهد بود و چنین ابهاماتی زمینهساز افترا و بهتان دوطرفه خواهد شد. سابقه بدعهدی و سیاستهای گاها تخاصمی غرب نزد جمهوری اسلامی و همچنین بی اعتمادی غرب و متحدان منطقهای آن به نیات ایران و حمایت های ایران از جریان مقاومت تنور این بی اعتمادی را برای نزدیک به چهاردهه همچنان داغ نگاه داشته است. در سایه همین بی اعتمادیهاست که مخالفان برجام در هرکدام از طرفین به تاثیرپذیری از افکارعمومیو یا حتی اثربخشیدن به آن پرداخته و نقشآفرینی میکنند.
براین اساس، هرآنچه مبتنی و منوط به این اعتماد باشد، گره مذاکرات خواهد بود. اتهامات مختلف به ایران جلوه ای از بی اعتمادی غرب به جمهوری اسلامی ایران است. در مقابل ایران نیز تمامی ابتکارات مبتنی و نیازمند به اعتماد را نمیپذیرد و با دیده بدبینی به آنها مینگرد. ابتکاراتی نظیر صبر ایران تا بازبینی قانون تحریمهای سپاه پاسداران در سال 2024 میلادی در ایالات متحده، نمونه ای است نیازمند به اعتماد که بنظر میرسد با سابقه واشنگتن، تهران حاضر به تجربه و آزمودن آن نخواهد بود. دقیقا همینجاست که پلنهای B شکل میگیرند، گزینههای متنوع روی میز خواهند بود. اینجاست که تلآویو، استراتژی خرابکاری و تهدید نظامی، واشنگتن توسعه دامنه و شدت تحریمها و آمادگی برای اقدام نظامی و همچنین موضوع همکاریهای نظامی و امنیتی با کشورهای منطقه را مد نظر قرار میدهند و ایران نیز در مقابل اقدامات متقابل پرهزینه را در پیش خواهد گرفت. تصمیماتی که دیوار بیاعتمادی را مستحکم تر از قبل خواهد کرد.
روشن است که بی اعتمادی قدرتمند است و حتی تمایل احتمالی کشورها را برای توافق از بین خواهد برد اما یک متغیر دیگر میتواند سرنوشت مذاکرات را تغییر دهد و آن محاسبه و دیدن واقعیتهاست. بدین ترتیب گره برجام نه با حسننیت، نه با اعتماد که چهار دهه است ایجاد نشده، بلکه با محاسبه بازخواهد شد.
علیرغم وجود پلنهای B متنوع، تمایل اکثر کشورهای درگیر، پلنA و توافق است. زیرا خطر جنگ وجود نخواهد داشت، ثبات بخش بوده و میتواند منافع فردی واقع بینانه و جمعی را محقق سازد. کافیست تمامی کشورها در یک کاغذ و رسم دو ستون بر روی آن، مزایا و معایب پلن های A و B را در مقام قیاس قرار بدهند. ایران میتواند با استفاده از مزایای اقتصادی این توافق، وضع کنونی اقتصاد خویش را تا حدی بهبود ببخشد. علاوه بر این رفع تحریمها میتواند به برنامه دیپلماسی اقتصادی دولت کنونی بخصوص در رابطه با همسایگان سرعت بدهد. همچنین کشور میتواند با دور شدن تدریجی از یک محیط صرفا امنیتی، تا حد قابل توجهی در مسیر استاندارد و کم هزینهتر تحقق منافع قدم بردارد.
ایران میداند که در صورت عدم توافق و تلاش کشورهای منطقه برای ایجاد یک ائتلاف امنیتی با حمایت ایالات متحده، راهی جز افزایش قدرت هستهای و تشدید فعالیتهای منطقهای نخواهد داشت. به همین علت است که مذاکرات با عربستان تا روشن شدن موضوع توافق هستهای نتیجه ای در برنخواهد داشت. این فقط یک بخش از این روی پر هزینه(عدم توافق) بود. روی دیگر سکه تحقق توافق هستهای است که می تواند زمینه ساز احیای روابط با ریاض و گسترش مبادلات تجاری با امارات متحده و سایر همسایگان باشد.
در مقابل ایالات متحده امریکا، نظم بینالملل خود را تحت چالشهای بسیاری میبیند. از هزینهها اجتناب میکند و همزمان سیاست ثبات را در منطقه دنبال میکند. جنگ روسیه و اوکراین اقتصادی جهانی و در راس آن اقتصاد ایالات متحده را در خطر قرار داده است و بایدن که از طریق ماکرون، پیام عدم توانایی عربستان و امارات متحده را در عرضه بیشتر انرژی به بازار دریافت کرده است، نفت ایران را به عنوان یکی از راهحلهای تعادل در بازار در نظر خواهد گرفت.
در ستون معایب پلن B نیز ایالات متحده یک لیست طولانی از اقدامات هزینهآور خواهد داشت. هرگونه اقدام نظامی یا تشکیل یک ائتلاف منطقهای نیازمند افزایش حضور و به دنبال آن افزایش سرسامآور هزینه های واشنگتن است که هرگونه نتیجه بد در این قبیل اقدامات( چه در جنبههای نظامی، اقتصادی و حتی رقابت با چین)، کارنامه سیاست خارجی دولت دموکرات را آن هم در نزدیکی انتخابات آتی این کشور سیاه تر خواهد کرد.
اگرچه با چالشها و بحرانهای جهانی دودهه سپریشده، چشم آمریکا بازتر و محاسباتش قویتر شده و بعید است در رابطه به ایران، تمایلی به"طوفان صحرا" یا "آزادسازی عراق" دیگری داشته باشد ( اقداماتی که امروزه از آنها به عنوان یکی دلایل ظهور اقتصادی چین و نزدیکی آن به ایالات متحده نام برده میشود). در همین راستا، کمرنگ نمودن چتر امنیتی منطقهای در دو سال اخیر و همچنین خروج از افغانستان و عراق نشان داده است که امریکا با تجارب گذشته خود که به قیمت تضعیف هژمونی و نظم بینالملل تمام شد، تمرکز خود را بر چین و منطقه ایندو-پسفیک معطوف خواهد نمود.
در رابطه با تلآویو نیز، ژنرال های کلیدی اسرائیل معتقدند که باید برای بدست آوردن فرصت کافی برای مهار یا ضربه زدن به ایران از توافق هسته ای حمایت کرد. اگرچه به نظر میرسد دلیل آنان برای لزوم توافق(آمادگی برای ضربه موثرتر) تحت تاثیر افکار عمومی بیان شده است اما نشان دهنده نوعی محاسبه در دولت تقریبا نظامی این کشور است.
اگر اسرائیل توافق هستهای(پلنA) را در جهت عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای نپذیرد، در پلن B حمله نظامی، ادامه خرابکاری و اقدامات تاخیری در برنامه هستهای ایران یا تلاش برای ایجاد یک ائتلاف منطقهای شبه ناتو را در پیش خواهد داشت. در موضوع نخست، حتی در صورت تخریب تاسیسات هستهای ایران، این کشور توانایی بازسازی آن را خواهد داشت و علاوه بر این اسرائیل باید یک ضربه دوم از سوی تهران یا سایر متحدان منطقهای اش را به لیست معایب پلن B خود اضافه نماید.
در موضوع خرابکاری، ترور و تخریب نیز نشتهای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در 30 می و 6 ژوئن نشان داد که پیشرفت تهران در موضوعات هستهای بیش از پیش و به موازات آن تلاش تلآویو در خنثی کردن و عقب افتادن این برنامه کم تاثیر بوده است. ایران حالا نزدیک به 18 برابر بیشتر از میزان مجاز براساس برجام، اورانیوم با غنای 60 درصد در اختیار دارد. در موضوع تشکیل ائتلاف منطقهای نیز تل آویو میداند که این آخرین گزینه در لیست پلنB ایالات متحده امریکاست، همچنین مهار و انزوای انزوای ایران برای همسایگان ایران نظیر عربستان و امارات متحده عربی نیز مفید نخواهد بود. زیرا تغییر ناگهانی و رادیکال معادلات بازدارندگی در منطقه می تواند سبب اقدام متقابل و خشن از سوی ایران گردد و بعید است ریاض و ابوظبی، این گره را به جای دست با دندان باز نمایند.
در این رابطه تلآویو یک مرحله از دیگران عقب تر خواهد بود. این کشور نخست باید بررسی نماید که آیا راهبردهایش در قبال ایران با واقعیتهای میدانی تطابق خواهد داشت یا خیر و پس از آن دست به محاسبه بزند.
بدین ترتیب تمامی طرفها اگر بجای اعتماد، اندکی محاسبه نمایند، مزایا و معایب پلنها و گزینههای خود را در نظر بگیرند بدین نتیجه خواهند رسید که به احتمال تمایل بیشتری به حصول توافق خواهند داشت.