نگونبخت کشوری که اولویتهای خود را نشناسد!
ایشان رأی من را صواب ندید؛ بنابراین گفتم به فرهنگهای دهخدا و معین و عمید مراجعه کنند. هفته بعد با تعجب کنکاش را به معنی مشورت تصدیق کرد. این را گفتم که یادآوری کنم اشتباه در معنای واژهها و به کار بردن آنها سابقهای طولانی دارد ولی به نظر میرسد امروزه این اشتباه به صورت نظاممند در جریان است و واژهها به گونهای واژگونه مطرح میشود. به صورت مکرر دیده شده که در بیانات مسئولان دولتی، مجلس و دیگر دستاندرکاران حکمرانی کشور واژه «اولویت» بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. طبعا جای خوشوقتی است که در کشور ما مسائل براساس اولویت مورد توجه قرار میگیرد؛ همچنان که در اواخر دوران صدارت آقای حسن روحانی همه بلندگوهای کشور فریاد «اولویت» معیشت مردم را سر میدادند و در دولت سیزدهم هم این فریاد از بیرون به تصدیق از درون دولت و سکوت نسبی بیرونی تبدیل شد؛ هرچند در عمل چندان رعایت نشد. در حقیقت کشوری که نداند اولویتهایش کدام است یا اولویت را به معنای یکسانبودن کارها یا «هرچه پیش آید خوش آید» معنی کند راه به جایی نخواهد برد. به طور مثال در دوران حکومت میجی در ژاپن در اواخر قرن نوزدهم دولت اولویت خود را بر اجرای نظام اقتصادی لیبرالی اعلام کرد و هرچند بسیاری از مردم ژاپن از این سیستم آزادی تجارت آسیب فراوان دیدند اما نهایتا اقتصاد ژاپن شکوفا شد. این را به معنی تأیید سیستم اقتصاد لیبرالی نمیگویم اما بهعنوان رعایت و درک اولویت مثال میزنم. در کشور ما سالها میگفتیم عدالت و توسعه باید با هم پیش روند، امری مطلوب و انسانی و در عمل هم دیدیم که پا به پای هم پیش رفتند و نه عدالت تحقق یافت و نه توسعه، امروز به جای توسعه ایران، اگر در فکر حفظ ایران باشیم کاری سترگ کردهایم. اگر به جستوجو برآییم، میبینیم که اصولا از درک اولویت و معنای آن غافلیم. برای نمونه به خبری که در روز 11 تیر جاری مطرح شده است (و تاکنون از سوی مقامات رسمی نه تأیید و نه تکذیب شده است) توجه شود.
ایران برای پروژه قطار سریعالسیر قم-اصفهان 15.3 میلیارد یوان (حدود 2.3 میلیارد دلار) از چین فاینانس میکند. ظاهرا کار فاینانس پیش رفته و کارشناسان چینی هم برای پیگیری امر و شروع آن به ایران آمدهاند. سؤال اینجاست که در میان همه مشکلات کشور و ازجمله مشکلات ترابری و محدودتر از آن مشکلات راهآهن در کشور و نزول حمل کالا در کشور از 19 درصد سالهای گذشته به 10 درصد در سال 1400، یکخطه بودن بیشتر راهآهن، فرسودهبودن خطوط راهآهن، ضرورت خطوط مواصلاتی بازی از چابهار به زاهدان و از انزلی به جلفا و آستارا، نیاز به هزار لوکوموتیو (به قول وزیر راه و مسکن که اغراق به نظر میرسد) چگونه 2.3 میلیارد دلار برای خط سریعالسیر قم-اصفهان وام گرفته میشود؟ میدانیم که علاوه بر خط راهآهن موجود قم به اصفهان، بزرگراه اصفهان-قم موجود است و با 2.5 ساعت مسافرت اتوبوس یا سواری این مسیر به صورت مطمئن پیموده میشود و اصولا تردد بین قم-اصفهان وابسته به تردد تهران-اصفهان است و اگر هم قطار پرسرعت احداث شود، مسافران باید از تهران با خط کندرو راهآهن یا اتوبوس یا سواری به قم رفته و در آنجا با قطار سریعالسیری که بلیت آن احتمالا از نظر قیمت با هواپیما برابر است، به اصفهان بروند. حال بگذریم که در مسیریابی قطار سریعالسیر اختلافنظر بوده و معلوم نیست آیا برطرف شده یا خیر. اما به ضرس قاطع میتوان گفت که این پروژه نهتنها در میان مسائل کشور اصولا اولویت ندارد؛ بلکه در میان پروژههای وزارت راه و مسکن و حتی در میان پروژههای راهآهن از اولویت برخوردار نیست و تنها اتلاف نیرو و ارز و وابستگی به چین را به دنبال دارد. حتی پروژه راهآهن سریعالسیر تهران-مشهد که چند سال پیش با سروصدای زیاد قراردادش بسته شد، اصلا در کشور اولویت ندارد. راهآهن تهران-مشهد خوشبختانه دوخطه است و در طول روز قطارهای متعددی زائران امام رضا (ع) را به مقصد میرسانند. حال آیا کوتاهکردن زمان مسافرت با قطار از اولویتهای کشور است که مقادیر معتنابهی ارز به آن اختصاص دهند. خوشبختانه این طرح مانند بسیاری دیگر از طرحهای اولویتدار کشور (در اینجا متأسفانه) متوقف مانده است. درحالیکه کشور به سوی تکیدهشدن و تخریب پیش میرود و در محاصره اقتصادی دشمن قرار گرفته و در چشمانداز نهچندان مطلوب قرار دارد. این نوع جاهطلبیها و اقدامات فریبنده را چگونه باید توجیه کرد. اصفهان شهری که در معرض نشست زمین، بیآبی، آلودگی هوا، تخریب ساختمانهای تاریخی و مسکونی و نابودی کشاورزی و فضای سبز قرار گرفته، قطار سریعالسیر برای چه میخواهد؟ شاید برای آنکه مردم اصفهان را به صورت سریع از اصفهان خارج کند و به شمال کشور مهاجرت دهد؟ باور کنیم اولویت معنای درست خود را دارد و تنها عقل است که آن را بهدرستی تشخیص میدهد. واژگان را واژگونه نکنیم.
منبع: شرق