جذابترین جوکها درباره دیکتاتورها؛ لطیفههای مردم شوروی!
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: جوک های مردم شوروی، از بهترین جوکهاییست که مردم یک کشور علیه حکومتهای دیکتاتوری کشور خود میساختند. این جوکها را نمی شود جوکهای عادی به شمار آورد، تا جایی که حتی سازمان CIA در آمریکا، برنامهای برای جمعآوری و مکتوب کردن آنها را (در زمان جنگ سرد با شوروی) داشت.
نمونههایی از آن جوکها:
*یه نفر رو تو شوروی میندازن زندان.
بقیه زندانیها ازش میپرسند:
حُکمت چند ساله؟
زندانی: ۱۰ سال!
بقیه زندانیها: مگه چکار کردی؟
زندانی: هیچ کاری نکردم.
بقیه زندانیها: اه، دروغ نگو، همه میدونن حُکم هیچ کاری نکردن فقط ۷ ساله!
*لئونید برژنف تقریبا در تمام سخنرانیها، صحبت از افقهای روشن در آیندهی شوروی میکرد.
مردم شوروی به طنز میگفتند: شوروی سرزمین افقهای پیشِ روست، اما مشکل اینست که هیچ ساحلی معلوم نیست!
*تو شوروی یه نفر رفت ماشین ثبتنام کنه.
بهش گفتن برو ده سال دیگه بیا تحویلت میدیم.
طرف گفت: صبحش بیام یا عصر
یارو گفت: ١٠ سال دیگه چه فرقی برات میکنه؟
طرف گفت: آخه صبحش قرار گذاشتیم لولهکش بیاد.
*یکی از معروفترین جکهای شوروی این بود:
معلم از دانشآموزان امتحان ریاضی گرفت
۲ ضربدر ۲ چند میشه؟
هرچی که استالین بگه!
دانشآموز قبول شد.
*یه روزنامه آمریکایی گزارش داد که پزشکان شوروی موفق شدهاند که دندان یک بیمار را از راه بینیاش بیرون بکشند.
روز بعد همه از روزنامه پرسیدند که
چگونه امکانپذیره؟
روزنامه جواب داد:
آنها مجبورند از راه بینی دندان بیمار رو بیرون بکشند،
چون در شوروی هیچکس حق ندارد دهانش را باز کند.
*سوال:
چرا شوروی آدم به ماه نمیفرسته؟
پاسخ: چون میترسن دیگه نخواد برگرده!
*تو یه جلسه خصوصی از لنین پرسیدن:
چه آیندهای رو برای انقلاب کمونیستی پیشبینی میکنی؟
لنین گفت: بالاخره در آینده میتونیم به مرحلهای برسیم، که همهچیز تو مغازههامون باشه،
درست مثل دوران تزار قبلی.!
*استالین حین شنا تو یه دریاچه، یهو غرق میشه.
یه روستایی که از اونجا رد میشده، سریع میپره تو آب و نجاتش میده.
استالین خوشحال میشه و بهش میگه:
تو الان استالین رو نجات دادی قهرمان، چی میخوای بهت بدم.؟
روستایی که میفهمه کی رو نجات داده میگه : تو رو خدا فقط به هیچکی نگو کی نجاتت داده؟
*یه مومیایی تو مصر پیدا میشه. برای تعیین هویت میبرنش شوروی.
بعد از نیم ساعت افسر KGB (پلیس مخفی شوروی) از اطاق میاد بیرون و میگه:
این آمن هوتپ سوم بوده که وقتی زنش بهش خیانت کرد و اینم فهمید، معشوقه زنش اومد و کشتش.
مصریها با تعجب میگن: چطوری فهمیدید؟
مامور KGB:
خودش اعتراف کرد!