انتخابات بدون رقیب به دلشان نچسبید/ اصولگرایان در مسیر اصلاحات
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه آرمان، آگاهان و دلسوزان کشور همواره به لزوم حضور حداکثری مردم در انتخابات تاکید دارند که یک راه تحقق این امر حضور کاندیداها از سلائق مختلف است. آیتا... هاشمی از جمله شخصیتهایی بود که حاضر نشد در انتخابات بدون رقیب حضور داشته باشد. سال 68 مرحوم آیتا... هاشمیرفسنجانی که ریاست مجلس را برعهده داشت، خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکرد. او کار چندان سختی برای رفتن به پاستور نداشت و در خاطره روز 12 تیر 68، نوشت «آقای [علیاکبر] ناطقنوری آمد... درباره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری پرسید که گفتم خود تبلیغاتی ندارم. آقای [مسیح] مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی آمد... برای همکاری درباره تبلیغات انتخابات اظهار آمادگی کرد. قرار شد دفاتر روزنامه در سراسر کشور، مرجعی برای کنترل تبلیغات باشند. تذکر دادم از چاپ و پخش عکس و مصرف کاغذ و اسراف در تبلیغات خودداری شود؛ گفتم هیچ گونه بودجهای برای تبلیغات ندارم.» شش روز بعد شورای نگهبان تنها او و عباس شیبانی که مستقل در انتخابات دور پنجم ریاستجمهوری حضور پیدا کرده بود را برای نشستن بر کرسی ریاست دولت تأیید صلاحیت کرد که به قول هاشمی جلوه انتخابات را گرفته بود. هاشمی در تاریخ 18 تیر 68، نوشت: «با آیتا... خامنهای جلسه کوتاهی داشتیم... قرار شد به شورای نگهبان توصیه کنیم که تعداد بیشتری از نامزدهای ریاستجمهوری را ذیصلاحیت معرفی کنند که انتخابات جلوه بیشتری داشته باشد. امروز فقط من و آقای دکتر [عباس] شیبانی را صالح معرفی کردهاند. آقای [حسین] کمالی نماینده تهران و مسئول خانه کارگر آمد. اجازه خواست که خانه کارگر به نفع من تبلیغ کنند. با تبلیغ بدون اسراف موافقت کردم. مرتبا از سراسر کشور تقاضای تشکیل ستاد تبلیغات میرسد و جواب این است که تبلیغات ندارم. میخواهم که تکیه روی اصل شرکت در انتخابات باشد.»
پیروزی اصولگرایان در غیبت اصلاحطلبان
در سالهای اخیر اما پیروزی در انتخابات بدون رقیب چندان برای اهالی سیاست غریب نیست البته بدون رقیب را نمیتوان تایید کرد بلکه باید از واژه «رقیب رأی نیاور» یا «رقیب از پیش باخته» استفاده کرد. برگزاری چنین انتخاباتهایی همواره مورد انتقاد سیاسیون بهویژه اصلاحطلبان است، چرا که بعضا با ردصلاحیتهایی که صورت میگیرد، کاندیداهای مطرح این جریان فرصت حضور در انتخابات را پیدا نمیکنند مانند انتخابات 1400 که تنها همتی به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات لقب گرفت. بهمن 98 بود که حسین نورانی نژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی گفت: «همه میدانند جریانی که خود را پیروز قطعی انتخابات مجلس قلمداد میکند در یک بازی بدون رقیب خود را برنده انتخابات میداند.» در همین مجلس یکدست هم انتخاباتهای بدون رقیب جریان دارد مانند انتخابات ریاست مجلس که قالیباف کاندیدا و البته پیروز قطعی بود. تلاش زیادی شد تا نادران را به عنوان رقیب قالیباف معرفی کنند اما همگان میدانستند این انتخابات صوری است.»
اصولگرایان هم شاکی شدند
نکته قابل تامل آنجاست که اکنون اصولگرایان هم به انتخابات بدون رقیب معترض هستند. دیروز دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری، گفت: «وقتی استقلال در لیگ برتر اول میشود، افتخارش به این است که در آن لیگ پرسپولیس، سپاهان، گلگهر، تراکتور و... هستند و او بین چند تیم قدرتمند اول شده است. وگرنه اول شدن در دسته سوم برای استقلال افتخار و هنری نیست. کسانی هم که در انتخاباتهای مجلس و ریاستجمهوری برنده میشوند، باید در میدانی باشند که بتوانند با رقبای قدرتمندی رقابت کنند.» وی گفت: «در انتخابات مجلس یازدهم به تعبیر کارشناسان رکورد کمینه ثبت شد. این موضوع با سرمایه اجتماعی ارتباط دارد. من از مدتها پیش به دنبال این بودم که مراکز پژوهشی حاکمیتی و دولتی در مورد این موضوع بررسی کنند که عوامل کاهش سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم در انتخابات چیست؟ البته نخبگان، کارشناسان و مردم عوامل را میشناسند، اما در مورد وزن هر کدام از عاملها اختلافنظرهای جدی وجود دارد. »باهنر گفت: «کرونا قطعا تاثیر جدی داشت. عملکرد ضعیف دولت گذشته و مسائل معیشتی و... نیز اثر داشته و اینکه رقابتهای جدی حزبی وجود نداشت نیز اثرگذار بود. در بین کاندیداهای انتخاباتهای ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی باید نمایندگان اکثریت مردم که با نظام مشکلی ندارند، حضور داشته باشند. »وی خاطرنشان کرد:« رأی سیاه به معنای آن کسانی که نظام، انقلاب و هیچ چیز را قبول ندارند، در کشور کمتر از 10 درصد است. یک عده از مردم سیاسی، متدین، انقلابی و حزباللهی هستند اما جمعیت بسیاری، سیاسی و... نیستند، مشکلی هم با نظام و انقلاب ندارند اما منافع ملی و امنیت ملی را درک میکنند و فقط میخواهند زندگی کنند. بنابراین در بین کاندیداها باید کسانی باشند که هر کس بتواند لیست مورد نظر خود را پیدا کند. اگر احساس عمومی این باشد که یک عده یا یک تفکر در حال حذف است، (البته بحث من در مورد فتنهگران نیست؛ آنها را هیچ حکومت و کشوری تحمل نمیکند) اعتمادشان از بین میرود.» باهنر معتقد است: «تمامی جناحها باید بتوانند در انتخاباتها لیست قدرتمندی داشته باشند. اینکه گفته شود هر کس وابسته به اصلاحطلبان است، فتنهگر است، اشتباه است. من بسیاری از اصلاحطلبان را میشناسم که انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی را قبول دارند. باید روندها و بررسیها به گونهای باشد تا مردمی که نظام را قبول دارند به سوی صندوقهای رأی جذب شوند نه اینکه احساس کنند، حضورشان فایدهای ندارد و کسی را ندارند که به آن رأی بدهند؛ این کار باید از سوی حاکمیت اتفاق بیفتد. »وی خاطر نشان کرد:« البته احزاب هم نقش مهمی دارند. نظام مردمسالاری دینی باید سه چهار حزب قدرتمند، چارچوبدار و فراگیر داشته باشد. اکنون حدود 150 حزب در کشور وجود دارد که از وزارت کشور مجوز دارند، اما اینها کوچک هستند. 100 حزب که فقط یک کاغذ برای روز مبادا هستند و فعال نیستند. آنهایی هم که فعال هستند در طول سال فعال نیستند و تنها نزدیک انتخابات جمع میشوند و ائتلافی تشکیل میدهند. من در این رابطه یک مثال عامیانه مطرح میکنم؛ وقتی استقلال در لیگ برتر اول میشود، افتخارش به این است که در آن لیگ پیروزی، سپاهان، گلگهر، تراکتور و... هستند و او بین چند تیم قدرتمند اول شده است. وگرنه اول شدن در دسته سوم برای استقلال افتخار و هنری نیست. کسانی هم که در انتخاباتهای مجلس و ریاستجمهوری برنده میشوند، باید در میدانی باشند که بتوانند با رقبای قدرتمندی رقابت کنند. »