ردپای دوتابعیتی‌ها در دولت رئیسی/ افشاگری ها علیه فرزندان مقامات دولت اوج گرفت

کدخبر: ۵۲۱۴۷۹
دوتابعیتی‌بودن فرزندان و خانواده‌های برخی از مسئولان موضوعی که مدت‌هاست در رسانه‌ها و افکارِعمومی مطرح شده، موضوعی که پیشتر به‌عنوان یکی از نقاط ضعف اصلاح‌طلبان از سوی جناح رقیب مطرح می‌شد؛ اما اکنون گویا این دلبستگی به غرب اپیدمی ‌شده است.
ردپای دوتابعیتی‌ها در دولت رئیسی/ افشاگری ها علیه فرزندان مقامات دولت اوج گرفت

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، این روزها دوتابعیتی‌شدن در میان فرزندان برخی از مسئولان کشور آنقدر همه‌گیر شده که دیگر صدای رئیس‌جمهور هم درآمده و رئیسی  به مسئولان هشدار داده است که اگر فرزندان آن‌ها مهاجرت کردند، خودشان هم باید ایران را ترک کنند.

مهدی عرفاتی، دبیر شورای اطلاع‌رسانی دولت نیز در صفحه شخصی خود در توئیتر به مسئولان هشدار داد که مراقب گشت ارشاد مدیران باشند.

افشاگری درباره فرزندان مقامات دولت رئیسی

اما همزمان با این هشدار افشاگری‌ها درباره فرزندان برخی مسئولان دولت رئیسی به‌راه افتاد و در رأس آن حضور فرزند انسیه خزعلی، معاون رئیسی در کانادا حاشیه‌ساز شد. خزعلی گرچه حضور فرزندش در کانادا را رد نکرد اما توجیهاتی که او برای این موضوع مطرح کرد بیشتر حاشیه‌ساز شد. او تأکید کرد مهاجرت پسرش دائمی نبوده و در راستای پروژه‌ای دانش‌بنیان است. اما خبرهایی که در ادامه از فعالیت پسر او منتشر شد جنجال‌ها را بیشتر کرد و انتظارات برای استعفای معاون رئیسی را بالا برد.

همزمان با این حواشی، حضور برخی دیگر از نوه‌های آیت‌الله خزعلی و فرزندان کبری خزعلی در خارج از کشور هم به رسانه‌ها درز کرد. 

بنا به روایت‌های منتشرشده از سوی مهدی خزعلی، فرزندان کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی در آمریکا حضور دارند.

وی این را هم گفت که پسر انسیه هم که در کانادا صاحب شرکت است در زمینه وی‌پی‌ان فعالیت می‌کند؛ «می‌دانید که ثبت شرکت در کانادا هزینه بیش از صدمیلیارد ریال دارد؟ این درست نیست که والدین کسی در ایران موافق فیلترینگ باشد؛ اما در خارج از این کشور در زمینه وی‌پی‌ان کار کند. شما نمی‌توانید موافق حجاب آن هم نه شال و مانتو که فقط چادر باشید؛ اما فرزندان خود را بفرستید در جایی که بی‌حجابی آزاد است زندگی کند.»

این افشاگری‌ها بار دیگر این سؤال را از سوی افکارِعمومی مطرح کرد که چرا وقتی دوتابعیتی‌بودن و مهاجرت به خارج از کشور از سوی برخی مسئولان که مدعی مبارزه با غرب هستند مطرح می‌شود اما خودشان پایبندی به این موضوع ندارند؟

رطب‌خورده کی منع رطب کند؟

این افشاگری موج جدیدی از انتقادات به دولت رئیسی که مدعی مخالفت با دوتابعیتی‌هاست به‌راه انداخته است؛ به‌طوری که حسین دهباشی در توئیتی خطاب به انسیه خزعلی درباره حضور فرزندش در خارج از کشور نوشت: بچه‌هاتون برای دانش‌بنیان‌هاشون چرا آمریکا و کانادا می‌روند، چرا چین و روسیه نمی‌روند، درباره چین حدیث هم داریم.

البته انتقادات تنها منحصربه خواهران خزعلی نمی‌شود؛ بلکه روایت‌های مشابهی نیز درباره برخی دیگر از دولتمردان مطرح است. 

به‌عنوان نمونه پس از معرفی محمدهادی زاهدی وفا توسط رئیس‌جمهور به‌عنوان وزیر پیشنهادی وزارت رفاه به مجلس مشخص شد که  وی در سال‌های ۷۱ تا ۷۳ و ۸۰ تا ۸۲ در کانادا حضور داشته و دخترانش فاطمه و زهرا نیز در همین ادوار در کانادا متولد شدند و تابعیت کانادایی دارند؟ تحصیل دختر زاکانی، شهردار تهران در سوئیس و به‌دنیا آمدن نوه وی در زوریخ برای گرفتن اقامت سوئیس نیز از نمونه‌های دیگر دوتابعیتی‌بودن فرزندان مسئولان است. حضور وزیر ارتباطات در استرالیا نیز چند وقت پیش حاشیه‌ساز شد.

اما چرا رطب‌خورده منع رطب می‌کند؟؛ این سؤالی است که این روزها می‌شود از این طیف از اصول‌گرایان مدعی انقلابی‌گری پرسید؛ طیفی که در روزهای نه‌چندان دور و حتی همین روزها حضور فرزندان برخی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در خارج از کشور و داشتن دوتابعیت را مصداق ضدِوطن بودن و اشرافی‌گری می‌دانستند؛ اما گویا آن حضور در خارج با این حضور در خارج فرق دارد.

شعارهای تندی که آن روزها از سوی این طیف از اصول‌گرایان علیه چهره‌های اصلاح‌طلب و خانواده‌های آنها داده می‌شد، این روز‌ها به‌شدت مورد توجه مردم قرار دارد و مردم می‌پرسند آیا مرگ برای همسایه خوب است؟ آیا نیاز نیست که  واکنشی درخور به این شرایط داده شود؟

سؤال افکارِعمومی از مسئولان

برخی از مسئولان بهانه حضور خانواده‌هایشان در خارج از کشور را تحصیل و کار عنوان می‌کنند؛ البته تحصیل در کشور‌های دیگر و استفاده از پیشرفت علمی و دانش‌آموزی ایرادی ندارد؛ اما مسئله این است  که آیا این امکانات برای همه مردم کشور فراهم است؟ آیا همه فرزندان این کشور می‌توانند این شرایط را داشته باشند که محل تحصیل و زندگی خود را انتخاب کنند یا این انتخاب منحصربه برخی از مسئولان و خانواده‌های آن‌ها می‌شود؟

از سوی دیگر با توجه به شرایط اقتصادی و ارزش پول ملی در برابرش ارز رایج در سایر کشور‌ها و نرخ برابری ریال و دلار، سؤال این است که این مسئولان چگونه هزینه تحصیل و اقامت فرزندانشان را می‌پردازند؟ آیا حقوق نجومی دارند یا از رانت استفاده می‌کنند؟ شاید هم فرزندان این مسئولان نوعی ژن برتر دارند که می‌توانند بورسیه گرفته و به‌راحتی در کشورهای غربی آن هم لاکچری زندگی کنند؟

مردم می‌گویند این شرایط مشابه شرایط کسب دانش در زمان هخامنشی است؛ زیرا در آن دوران فقط طبقه نجبا و اشراف اجازه تحصیل داشتند و طبقات محروم جامعه از چنین شرایطی برخوردار نبودند. بنابراین شاید برخی از مسئولان کشور سعی می‌کنند که با فراهم‌کردن شرایط تحصیل فرزندانشان در کشور‌های غربی، شبکه حاکمیت خود را به‌نوعی تثبیت کنند تا در آینده فرزندان‌شان با ارائه مدارک تحصیلی از دانشگاه‌های معتبر خارجی، در پست‌های مدیریتی حضور و همچنین با شرکت‌هایی که تأسیس می‌کنند، حقوق خاصی را برای خود ایجاد کنند و اتفاقاً از مردم هم پنهان باشد.

در این میان عذر بدتر از گناه برخی از افراد این است که مهاجرت فرزندانشان به غرب  را به‌نوعی مبارزه با استکبار و صدور فرهنگ ایرانی و اسلامی می‌دانند؛ اما مردم می‌گویند اگر این شرایط مبارزه با استکبار است بهتر است که  فرصت مبارزه به همه داده شود و تنها منحصربه  افرادی که خود را محق به استفاده از سفره انقلاب می‌دانند،  نباشد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید