صدور 31 فرمان علیه زنان در امارت اسلامی/ هراس طالبان از موج تغییر خواهی دختران افغانستانی
به گزارش اقتصادنیوز کودکهمسری، عدم تحصیل دختران بخصوص در دوره متوسطه، عدم اشتغال زنان، عدم حضور زنان در ملاءعام بدون همراهی محرم، عدم استفاده از کفشهای پاشنه بلند، ممنوعیت حضور زنان در رادیو، تلویزیون یا در هر نوع تجمع عمومی، خدمات جداگانه اتوبوس برای تردد زنان، ممنوعیت تصویر زن در روزنامه، کتاب و مغازه یا خانه، ممنوعیت معالجه توسط پزشک مرد مگر با همراهی سرپرست مرد یا محرم، عدم صحبت با صدای بلند تا صدای آنان به گوش غریبهای نرسد و ممنوعیتهای بیشماری که دختران و زنان را تنها در خانه و در حبس خانگی میپذیرد.
تصویر تلخ از خانواده مهسا امینی در مراسم خاکسپاری
تحمیل چنین شرایطی به زنان افغانستان در طول یک سال گذشته موجب شده است که افغانستان در انتهای گزارش شکاف جنسیتی 2022 قرار بگیرد. به همین بهانه گروه مطالعات زنان و غرب آسیای انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا نشستی با حضور «عادله محسنی» و «فاخره موسوی» دو فعال زن افغانستانی برگزار کرد.
رتبه نامطلوب شکاف جنسیتی افغانستان
افسانه مظفری رییس گروه مطالعاتی زنان و غرب آسیا که در این نشست مدیریت جلسه را برعهده داشت و میزبان عادله محسنی فعال حقوق زنان ساکن انگلستان و فاخره موسوی پژوهشگر و مدرس جامعهشناسی سیاسی ساکن فرانسه بود،با استناد به صحبتهای مدیرکل سابق امور بینالملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری مبنی بر پسرفت وضعیت زنان اشاره کرد و ضمن بررسی شاخصهای شکاف جنسیتی گفت:«شاخص مشارکت اقتصادی و فرصتها از سنجههایی همچون نرخ مشارکت در نیروی کار؛ برابری دستمزد برای کارهای مشابه؛ درآمد کسب شده تخمینی؛ قانونگذاران، مقامات ارشد و مدیران؛ کارگران حرفهای و فنی است. شاخص دیگر، دستیابی به امکانات آموزشی از سنجههایی همچون نرخ سواد؛ ثبتنام در آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و آموزش عالی و شاخص سوم سلامتی و بقا از سنجههایی همچون نسبت جنسیت در بدو تولد؛ امید به زندگی سالم و در آخر شاخص توانمندسازی سیاسی از جمله مواردی که میتوان به آن اشاره کرد که شامل حضور زنان در مجلس؛ در پستهای وزارتی و همچنین ریاست دولت تشکیل شده است.کشور افغانستان با توجه به شاخصهای شکاف جنسیتی؛ در شاخص مشارکت اقتصادی رتبه 146، در آموزش رتبه 146، در سلامت 141 و در شاخص توانمندسازی سیاسی رتبه 107 را کسب کرده است.»
دستاوردهای قابل توجه
عادله محسنی، فعال حقوق زنان و موسس گروه مطالعات زنان افغانستان با اشاره به فعالیتهای خود همچون وکالت وحضور در جامعه مدنی افغانستان گفت:«در حوزه زنان دستاوردهای خوبی برای زنان افغان بوجود آمد که میتوان به اصلاح قوانین خانواده، قانون منع خشونت علیه زنان و همچنین تعدیل قانون احوال شخصیه اهل تشیع سبب شد تا مسایلی همچون نکاح و طلاق، روابط زوج و زوجه، نفقه و حضانت؛ وضعیت بهتری را در جامعه بوجود آورد. همچنین اعلامیه هزاره ملل متحد نیز که به از بین بردن فقر و گرسنگی، دست یافتن به آموزش همگانی، گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگ کودکان و بهبود سلامت مادران، بیماری، مبارزه با ایدز ، مالاریا و دیگر بیماریها، تضمین پایداری محیط زیست و گسترش مشارکت جهانی برای توسعه نیز در این راه مثمرثمر بود.»
وی در خصوص افزایش شکاف جنسیتی در افغانستان با توجه به وضعیت نامناسب زنان در حال حاضر به فعالیت صد ساله زنان جهت احقاق حقوق خود اشاره و تصریح کرد:«این که برخی بر این اعتقاد هستند که دستاوردهای زنان در طول 20 سال گذشته و در سایه حضور آمریکا بوده است، صحیح نیست و زنان در افغانستان پیچ و خمهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. مشکلات زنان در افغانستان تنها جنبه قانونی ندارد و در کوچکترین عنصر جامعه یعنی خانواده نیز با مشکلات عدیدهای در این زمینه روبرو بوده است.»
موسس گروه مطالعات زنان افغانستان با اشاره به بحران انسانی در افغانستان و افزایش آمار بیسوادی در جامعه بیان کرد:«هر بنیادگرایی را نام دین میدهند و متاسفانه زنان در چند جبهه میجنگند. در صورت عدم رهایی جامعه افغانستان از حضور بنیادگرایان در آینده متاسفانه پسران ما تروریستهای آینده و دختران ما بردههای جنسی برای طالبان خواهند شد.»
عادله محسنی وضعیت مناسب زنان در افغانستان را مرهون وجود قانون اساسی مطلوب سال 2003 در افغانستان و همچنین پیوستن به کنوانسیونهای حقوق بشری و امضای بدون قید و شرط کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (سیدا) را موجب برابری زنان و مردان و حمایت بسیار مناسب از زنان و اطفال دانست و ضمن اشاره به سهمیه 25 درصدی زنان در قانون اساسی گفت:«بر اساس این قانون حضور زنان در پارلمان(مجلس)، وزارتخانهها، فرمانداریها، شهرداریها و مناصب مهم دولتی وجود داشت و حضور زنان در پارلمان حتی در صورت عدم رای آنان نیز همچنان در پارلمان پابرجا بود. این در حالی است که رتبه حضور زنان در پارلمان و مناسب بالا 69 بود. از جمله فواید حضور 25 درصدی زنان در جامعه، دیدگاه مناسب برای زنان و الگوی مناسب برای دختران با وجود سیستم بنیادگرایان موجود بود. وجود و حضور زنان در مناصب مختلف به خصوص قاضی، بازپرس، بازرس در محاکم قضایی الزامی بود.به همین دلیل رتبه شاخص سیاسی حضور زنان در پستهای وزارتی برای زنان رتبه 131 را به خود اختصاص داده است.»
محسنی افزود: «به دنبال جنگهای طالبان و جنگهای داخلی، هیجانزدگی اجتماعی در افغانستان بوجود آمد و بستر عدم حضور زنان در مدرسه و حضور زنان با برقع در جامعه را فراهم کرد. با این حال افغانستان شاهد حضور زنان در وزارتخانهها و همچنین وزارتخانهای به نام زنان شد. اما با وجود حضور 68 نفری زنان در پارلمان آنچنان که باید گامهای موثری در وضعیت زنان ایجاد نشد. با این حال با بررسی وضعیت زنان در طول 20 سال گذشته دستاوردهای مهمی در این زمینه کسب شده است.»
جنبشهای زیرزمینی
فاخره موسوی، پژوهشگر و مدرس جامعه شناسی سیاسی در حوزه حقوق زنان دانشگاه علوم سیاسی لیون در خصوص توانمندسازی زنان افغان در حوزه سیاست گفت:«تلاشهای زنان افغان در حوزههای ادبی و فرهنگی و پس از آن اقتصادی قدمت بیشتری از حوزه سیاست دارد. در زمان احمد شاه ابدالی، زن، خانه و زمین جزء میراث مرد به شمار میآمد و زنان در افغانستان حتی اجازه صحبت و انتخاب و ازدواج خارج از خانواده را نداشتند. حلیمه ملقب به بوبو جان همسر عبدالرحمن اولین زنی بود که برای قانون و حقوق زنان به خصوص قانون ازدواج و ارث تلاش میکرد. در حوزههای ادبی و فرهنگی، مخفی بدخشی در دوره اختناق شعر گفته و تبعید میشود و محجوبه هروی از زنان دیگر در حوزه ادبیات که اشعارش از محتوای آزادی خواهی و دموکراسی برخوردار است.»
پژوهشگر و مدرس جامعه سیاسی اضافه کرد:«در عرصه اقتصادی تا سال 2021 ، 50 هزار شرکت به نام زنان در افغانستان ثبت شده است که میتوان گفت زنانی هستند که سرپرست خانواده بودند. زنان افغانستان چه در عرصه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همیشه فعال بودند. اینکه آماری دقیقی از حضور زنان در عرصههای مختلف وجود ندارد، به دلیل وجود فرهنگ شفاهی و سیستم پدرسالار حاکم در افغانستان است. پدرسالاری به نحوی گسترده در همه کشورها چهره خود را نشان میدهد اما در افغانستان پدرسالاری نقش پیچیدهای دارد و برخی زنان حامی پدرسالاری هستند. منظور این است که آنها عرصه را برای همسر و فرزند (پسر) خود باز میگذارند و خود از صحنه خارج میشوند. در قدرتگیری و سهمگیری زنان، اندیشههای مارکسیستی سهم مهمی در مشارکت سیاسی زنان در افغانستان داشته است. این اندیشهها از ایران ترجمه و به افغانستان ارسال میشد. در فرهنگ افغانستان خواندن متون نقش مهمی دارد که زنان نیز از این مهم مستثنی نیستند و آشنایی با اندیشههای سیاسی و مارکسیستی سبب مشارکت هر چه بیشتر زنان در عرصه سیاست شد.»
موسوی افزود:«معصومه عصمتی وردک اولین زنی بود که به پارلمان افغانستان راه یافت، و بعد از آن در اثر اندیشههای مارکسیستی آناهیتا راتبزاده هم وارد سیستم سیاسی میشود. آناهیتا راتبزاده، معصومه عصمتی وردک، رقیه حبیب ابوبکر و خدیجه احراری از جمله زنانی هستند که در انتخابات پارلمان 1965 توانستند وارد پارلمان شوند. کبری نورزی (نورزایی) اولین وزیر زن در افغانستان در سال 1965 تا 1969 است. درست است که در افغانستان حکومت دموکراتیک سقوط کرده است و به زنان اجازه داده نمیشود که در حوزه سیاست قدمی بردارند و محدود هستند. اما آنها امید خود را ازدست نداده و در حال حاضر از طریق جنبشهای زیرزمینی که در افغانستان وجود دارد، به فعالیت خود ادامه میدهند. در حوزه آموزش کمکهای مالی جمعآوری شده تا در این دوره که دختران در محدودیت هستند از آموزش به دور نباشند. با وجود این مشکلات و محدودیتها، زنها هنوز در حوزه اقتصادی فعال هستند و بیش از 40 زن در جلسهای که در کنار پارلمان یا مرکز علمای مذهبی بود، شرکت کردند. با این حال از طریق رسانهها و ارتباط با انجمنها مسائل زنان را پیگیری و کمکهای مالی از طریق اتحادیه اروپا یا آمریکا به افغانستان ارسال میشود.»
فاخره موسوی ضمن ابراز نگرانی ازآینده افغانستان گفت:«360 روز است که دختران به خصوص در دوره متوسطه به مدرسه نرفتند. بسیاری از معلمان از طریق اینترنت یا طی مسیرهای طولانی و صعبالعبور، برای آموزش و تحصیل دختران فعالیت میکنند. با وجود این مشکلات در دوره اول حمله طالبان و پس از سقوط آنان، بیش از 20 هزار دختر و زن خود را به دولت معرفی کردند تا امتحانات آخرین سال تحصیلی خود را بدهند و وارد سیستم آموزشی شوند. این را در نظر داشته باشید که زنان در افغانستان میتوانند بعد از دوره متوسطه وارد سیستم آموزشی شده و تدریس کنند. بنابراین نمیتوان گفت که زنان افغان متوقف شدند و هیچ کس نمیتواند ادعا کند که به علت تعطیلی مدارس دختر افغان به تحصیل ادامه نمیدهد.»
نقطه عطف کنفرانس پکن و سند هزاره
موسوی ضمن بررسی تاثیر کنفرانس جهانی زنان 1995 پکن اظهار کرد:«کنفرانس پکن راهی برای پیشرفت و توسعه حقوق زنان در ابعاد مختلف در افغانستان فراهم کرد. در آن زمان با وجود جنگ داخلی در افغانستان و انزوای کشور؛ زنی از افغانستان بیانیه کشور را قرائت کرد و این موضوع باعث شد که زنان به آینده امیدوار شوند و رویکرد توسعهای برای زنان افغانستان داشت. از دیگر معاهداتی که از عوامل رشد زنان در افغانستان بود، سند توسعه هزاره بود.»
بررسی میزان تحقق اهداف سند توسعه
مظفری مدیرگروه علوم ارتباطات دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات و رئیس گروه زنان و غرب آسیا سوال «سند توسعه هزاره تا چه حد در بهبود زنان افغانستان تاثیر داشته است و پس از 17 سال(از سال 2004 تا سال 2021) از امضای این سند چه میزان از اهداف توسعه سند هزاره محقق شده است؟» را مطرح کرد.
عادله محسنی در پاسخ به پرسش تاثیر سند توسعه هزاره تا چه حد در بهبود وضعیت زنان افغانستان موثر بود، بیان کرد:«زمانی که زنان برای مسائل مختلف داخلی خود همچون آموزش، سطح بهداشت و رفاه اجتماعی، مسائل اقتصادی و برابری دستمزد تلاش میکردند؛ یکی از مهمترین دستاویزهای ما برای پیشبرد اهداف، سند توسعه هزاره بود و سبب شد تا مقامات دولتی تا رسیدن به اهداف، ما را یاری کنند و امنیت را برای زنان ایجاد کنند. نه تنها سند پکن بلکه معاهده سیدا نیز ما را در این راه یاری داد. چون افغانستان این سند را بدون قید و شرط پذیرفته بود به همین دلیل در پی ایجاد وضعیت مناسب برای زنان افغان بود.»
محسنی با اشاره به این مساله که فعالیتهای اجتماعی نتیجه زود هنگام ندارد؛ وضعیت جنگهای متعدد در افغانستان و وضعیت معیشتی مردم در آن زمان را موجب تعلل دانست و افزود:«با این حال دستاوردهای مناسبی در زمینه آموزش، بهداشت و ... به وجود آمد و ایجاد زایشگاههای متعدد در روستاهای مختلف و همچنین ایجاد امنیت توسط پلیس برای زنان و اطلاعرسانی و آموزش این مطالب به زنان افغان، عدم خشونت و امنیت را برای آنان در پی داشت.»
در این زمان مظفری، در مورد چگونگی حفظ دستاوردها و توانمندسازی زنان سوال کرد و محسنی در پاسخ به این سوال گفت:«به اعتقاد بنده، طالبان در افغانستان دوام نخواهد آورد. زنان اولین قشری بودند که در مقابل حمله طالبان سینه سپر کرده و اعتراض کردند. اتحاد زنان بدون توجه به قومیت نکته مهمی است که در حال حاضر در کشور وجود دارد. پس از حمله طالبان و سکوت کابل، زنان بدون توجه به قومیت خود (پشتو، هزاره و ...) با وجود آنکه برخی از زنان مورد تجاوز قرار گرفتهاند، هنوز ایستادهاند و میجنگند. زنان در خارج از افغانستان نیز فعالیتهایی را در حمایت از زنان داخل افغانستان انجام میدهند و تمامی این جنایات و گزارشهای ارسالی هموطنان را به صورت گزارش برای شورای امنیت، سازمان عفو بینالملل، کشورهای عضو ناتو ارسال میکنند. همچنین زنان از طریق فضای مجازی برای احقاق حقوق خود فعالیتهایی را انجام میدهند. اگر تا کنون طالبان به رسمیت شناخته نشده است به دلیل مقاومت زنان افغانستان بوده است. با حضور طالبان نه تنها جلوی زنان گرفته نشده است بلکه به انسجام و اتحاد زنان افزوده شده است. به عنوان زن افغان از تعطیلی مدارس خوشحال هستم به این علت که در مدارس طالبان، بنیادگرایی را به نسل فردای افغانستان آموزش میدهند. و میخواهند پسران را تروریست و دختران را برده های جنسی کنند و جهاد النکاح انجام دهند.»
استقبال از تعطیلی مدارس
فاخره موسوی با تایید ایده عادله محسنی فعال حقوق زنان، تعطیلی مدارس دخترانه را مناسب دانست و گفت:«در حال حاضر در دانشگاهها میزان آموزشهای دینی بیشتر از آموزشهای علمی است. در سازمانهای بین المللی و در رسانهها همه موارد گزارش شده است. زنان در افغانستان تنها کسانی هستند که میتوانند پرچمدار مقاومت و مبارزه باشند به این خاطر که اولا در افغانستان بیشترین تحصیلکردهها در سالهای گذشته دختران بودهاند و همچنین تعداد دختران در مدارس و دانشگاهها افزایش یافته است و زنان افغان در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحصیل کرده و با تخصصهای مختلف به افغانستان بازگشتهاند. با وجود شرایط سخت مهاجرت در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان؛ زنانی که در این برهه متولد شدهاند و در حال حاضر 30 تا 40 سال هستند و در دوران جنگ به دنیا آمدهاند نقش خود را در عرصههای سیاسی و اجتماعی و بینالمللی به خوبی ایفا کردهاند. بنابراین جنگ در افغانستان سلاح را در دست زنان قرار داده است و آنها با از خودگذشتگی، قد علم کرده و در عرصههای مختلف فعالیت میکنند. مردان روشنفکر افغان هم در حوزههای سیاسی، اجتماعی فعال بودند و برای رشد و توسعه افغانستان کار کردند. بسیاری از مردان به علت نسل غیربنیادگرا و لائیک بودند از صحنه کنار گذاشته و یا کشته شدهاند. تضادهایی در جامعه مردان افغانستان وجود داشت و این سرنوشت را برای افغانستان رقم زد اما در برابر موجب اتحاد و انسجام هر چه بیشتر در بین زنان افغان شده است.»
وی در ادامه افزود:«زنان چه در داخل و چه در خارج از افغانستان با یکدیگر در ارتباط هستند و میتوانند از رسانهها به خوبی بهره برده و بنیادگرایی را شکست دهند. بنیادگرایی به مرور زمان در افغانستان شکل گرفته و رشد کرده است و افرادی بودند که به این بنیادگرایی کمک کردهاند تا شرایط افغانستان بحرانی شده است. البته تمامی هموطنان افغان، جز بنیادگرایان نیستند و مردمانی ترقیخواه هستند. اگر مسائل کشور از دستان مردان خارج شده؛ زنان شجاعانه قلم یا پرچم در دست گرفتند و به خیابان ریختند. امروزه شکاف جنسیتی در افغانستان فقط در حوزه قوانین شرعی وجود دارد. در حوزه اقتصادی و اجتماعی زنها رشد بی سابقهای داشتند. زنها در برخی موارد از مردان پیشی گرفتند. در افغانستان زنانی وجود دارند که رهبری امور را به دست گرفتند و زنان دیگر را در بعدهای مختلف آموزش میدهند. حتی زنان تاجری که با طالبان مذاکره کردند تا با پرداخت هزینههای تحصیلی دختران، آنها را به شرایط عادی بازگردانند. به طالبان خوشبین نیستیم اما ما به زنان افغانستان خوشبین هستیم. این مبارزه نیازمند تلاش مضاعف و رشد و توسعه هر چه بیشتر زنان افغان است. شاید نسلها طول بکشد اما روشنایی به افغانستان هم میآید و شرایط حقوقی زنان در افغانستان رشد خواهد کرد.»
امید به نسل جدید دختران افغان
عادله محسنی نیز در ادامه گفت:«امید به نسل جدید دختران افغانستان است و راه روشن است. طالبان در وضعیت فعلی دولت شناخته شده نیست و امارت خودکامه با استبداد کار خود را پیش میبرد و تا کنون 31 فرمان را علیه زنان صادر کردند و حتی یک فرمان را برای بهبودی وضعیت زنان صادر نکردند. زنان برای طالبان یک مساله بزرگ است و زنان هم زیر بار نخواهند رفت گرچه مردها هم یاوران خوبی برای زنان خواهند بود و امید به مردان سرزمین است که تا تلاش و مبارزه علیه طالبان به ثمر بنشیند. همچنان پول افغانستان بلوکه بماند تا طالبان نتواند کار بیشتری در افغانستان انجام دهد. با وجود اینکه قربانیان زیادی در افغانستان گرفته میشود ولی قرار است تا مردم افغانستان قربانی شوند تا شرایط کشور را به نفع خود تغییر دهند. این پروژه، پروژه سیاسی است که پاکستان مطالعات زیادی انجام داد تا بتواند از طریق طالبان به این کشور ثروتمند دست پیدا کند. در این روزها که افغانستان سرگرم و بازیچه طالبان است، غنائم افغانستان را میبرند و مملکت را فقیرتر و بیچارهتر میکنند. کشور افغانستان کشوری ثروتمند و استراتژیک است و به همین دلیل به میدان بازی سیاسی تبدیل شده است و این مساله نه تنها خطری برای افغانستان که برای منطقه در بر خواهد داشت. چنین شرایطی محصول سالها نقشه افرادی است که می خواهند افغانستان به این شکل باقی بماند و میبایست راهی را برای زندگی نسل آینده خود بیابیم.»
افسانه مظفری، مدیر نشست در ادامه گفت:«موانعی که باعث حذف زنان و کاهش قابلیت آنان است اغلب از طریق آموزش از سر راه برداشته می شود. دسترسی و امکان مشارکت و کنترل و سیاست گذاری مناسب در این زمینه مشکلات را مرتفع خواهد کرد. زنان به دنبال رفع تبعیضها هستند زیرا زنان از نظر مسائل کسب و کار و تجارت در جایگاه مناسبی قرار داشتند و پا به پای مردان برای رفع نیازهای اقتصادی خانواده تلاش کردند.»
آمریکا به دنبال توسعه نبود
استاد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه لیون در پاسخ به این پرسش یکی از شرکتکنندگان در خصوص «چرایی عدم ایفای نقش مناسب از سوی زنان در مورد نگاه مردسالار و بنیادگرا و همچنین حذف یا تعدیل بنیادگرایی و تبدیل آن به لیبرالگرایی یا برابری جنسیتی و نقش زنان افغان در هنگام حضور آمریکا در افغانستان»گفت:«وجود ایالات متحده آمریکا در افغانستان، یک شاخص توسعه در افغانستان نیست. ایالات متحده در جهت اهداف خود در کشور حضور داشت و این بدان معنی نیست که آنها برای توسعه به کشور پا گذاشتند. هیچ بحث یا برنامه توسعهای از طرف ایالات متحده آمریکا در افغانستان شکل نگرفته است و آمریکا در افغانستان در جهت از بین بردن تروریست در حضور داشت. بنلادن که از عربستان به افغانستان آمده بود و ملیت افغانی نداشت و بهانه آمریکا برای پیگیری اهداف و تئوریهای خاص خود بود و فعالیتی که میخواستند آن را به ثمر بنشانند. این مساله هیچ ربطی به مردم و فرهنگ مردم افغانستان ندارد. نمیتوان گفت که آمریکا جهت از بین بردن مردسالاری در افغانستان حضور داشته است.»
موسوی تصریح کرد:«هیچ پروژهای در این زمینه و در حوزههایی مانند اقتصاد و یا حقوق بشر در کشور اجرایی نشد. اکثر سازمانهای حقوق بشری و اقتصادی که در افغانستان فعالیت میکردند، غیرآمریکایی و شرکتهای فراملیتی بودند. اکثر شرکتهای خصوصی در پی چپاول معادن افغانستان بودند؛ ایالات متحده آمریکا لیتیوم؛ انگلیس و فرانسه زمرد، سوئد و کشورهای شمال اتحادیه اروپا مواد معدنی را از افغانستان بردند. برخی از معادنی که هنوز برای افغانها ناشناخته است و در تولیدات کشورهای اروپایی و آمریکایی نقش بسزایی دارد را به صورت رایگان از افغانستان بردند. بابت هزینهای که ناتو و یا ایالات متحده بابت حضور سربازان در افغانستان پرداخت کردند و حق توحش و منطقه بد آب و هوا به سربازان آمریکایی پرداخت شد. هزینه حضور هر سرباز آمریکایی در افغانستان تا 10 هزار دلار هم بود و چنین مبالغی را در کشور خود نمیتوانستند به دست بیاورند. تمامی این هزینهها را افغانستان پرداخت کرد. با خروج بی حساب و کتاب منابع مختلف و میراث فرهنگی افغانستان و هنوز هم به خاطر این مسائل به کشور آمریکا مقروض است. در حال حاضر با حضور طالبان همه این موارد در دست طالبان است و آنها این مساله را مدیریت میکنند. بنابراین اگر ایالات متحده به افغانستان آمده است در جهت منافع کشورش در کشور حضور داشته است نه منافع زنان افغانستان.»
موسوی در پاسخ به سوال یکی از حضار مبنی بر تلاش ناکام زنان برای از بین بردن نگاه مردسالاری و تقویت زنان در طول بیست سال گذشته، گفت: «متاسفانه فقط این 20 سال نبود و بیش از 400 سال است که تلاش میشود این نگاه مردسالارانه از بین برود. زنان در همه عرصهها همراهی کردند تا بتوانند سهم خود را به دست آورند. اما اینکه عامل خارجی بتواند این کار را بکند من اصلا به آن معتقد نیستم و خیلی از آمارها و سیاستها وجو دارد که از چشم دوستان پژوهشگر پنهان است. به این خاطر که پژوهشگاههای مهم جهان فقط اجازه میدهند شما در خصوص مسائل خاصی مطالعه کنید و بقیه به صورت سری پژوهش میشود که از چند و چون پژوهشها و آمار آنها بیاطلاع هستیم. به طور حتم باید گفت ایالات متحده در توسعه افغانستان، نقشی ایفا نکرده است.»
گام نخست مبارزه با خشونت خانگی
عادله محسنی، فعال حقوق زنان به تلاشهای زنان اشاره و تصریح کرد: «در طول 20 سال گذشته، فرای از فضای سیاسی و هر آنچه که اتفاق افتاد، زنان افغان بودند که در زمینه توسعه افغانستان تلاش کردند و نقش دین را به معنای واقعی به آنها نشان دادند. بحث حقوق زنان، جنگ قدرت است. زمانی که فضا برای زنان باز میشود به طور حتم فضا برای مردان کم میشود. این مساله نه میان زنان و مردان افغان و نه در کشوهای اسلامی و نه در کشورهای غرب آسیا بلکه در همه دنیا جنگ بین زنان و مردان، جنگ قدرت است. وقتی این فضا توسط زنان اشغال میشود در نتیجه مردان فضای کمتری را در اختیار خواهند گرفت. حال این مساله در خانه و خانواده تا حوزههای اقتصادی و سیاسی گسترش مییابد. در طول 20 سال گذشته از فضاهای وزارت حج و اوقاف تا امامان مساجد تلاش کردندتا با بنیادگرایی مبارزه کنند. در راه حقوق زنان و مطالبات خود پافشاری صورت گرفت تا مردان افغانستان که حتی از آوردن اسامی مادران و همسران خود در هراس بودند و یا از داشتن شناسنامه برای آنان ابا داشتند با این مساله کنار آمدند.»
محسنی افزود:«با تلاش در زمینه فرهنگی و اجتماعی، بنیادگرایی کمرنگتر و صلح در خانه و خانواده شروع شد. زیرا در وهله اول میبایست با خشونتهای خانگی که پوشش مذهبی و مردسالاری را با تکیه بر دین در خانه بوجود آوردند، مبارزه میشد. زنها هم میبایست برای خود اهدافی تعیین کنند و بدون تحقیق در دین، تحت تاثیر حرفهای یک ملا قرار نگیرند و در سایه احترام به فرامین خدا، به تقویت سیستم مردسالارانه نپردازند. همین روشنگری به خانوادهها سبب میشود از فضای موجود، استفاده بهینه شود. سیاستمداران با تکیه بر دین میخواهند زنان را در انحصار قرار دهند اما لازم است زنان نیز از تلاش در این زمینه از پا نیفتند. در طول 20 سال گذشته به کشورهای اسلامی از جمله مصر، مراکش و مالزی، اندونزی سفر کرده تا با روشنگری های اسلامی آشنا شده و آن را در قوانین خود جای دهیم. از مساله قیاس که در فقه تسنن وجود دارد برای اصلاح قوانین استفاده کردیم. در سایه یک قانون خوب است که ملت میتواند به یک رفاه نسبی برسد.»
جنگ عامل شکوفایی زنان
موسوی در پاسخ به سوال یکی از شرکتکنندگان در مورد «ارتباط توسعه و توانمندسازی زنان و تاثیر آن بر امید به زندگی در زنان» گفت:«توانمندسازی جز شاخصههای اصلی توسعه است و کلمه توانمندسازی از گفتمان مارکسیستی و اقتصاد مارکسیستی وارد گفتمان توسعه شده است. مارکسیستها معتقدند هر چقدر جامعه فردگرا باشد، فرد حقوق برابر خودش را در جامعه دنبال خواهد کرد مهمتر اینکه یکی از شاخصههای مهم توسعه، توانمندسازی آحاد و لایههای مختلف جامعه است و یکی از این لایهها زنان هستند که چون زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند. زنان بیشترین وابستگی را در جامعه مردسالار دارند و به همین دلیل ناچارند تا از بسیاری از حقوق خود صرفنظر کنند. مثال بارز آن، جنگ جهانی دوم و تغییراتی است که در فرانسه رخ داد. در سال 1944 حق رای زنان به رسمیت شناخته میشود. در حالی که در فرانسه اولین بار سال 1846 حق شهروندی داده میشود. در همان سال مردان از حق رای به مردان برخوردار شدند. در واقع صد سال فاصله بین حق رای مردان و زنان وجود دارد.»
موسوی افزود:«جنگ جهانی دوم به عامل اصلی رشد زنان در فرانسه تبدیل شد. علت این مساله اجبار مردان برای حضور در جنگ و ترک کشور بود. چون فرانسه در همان آغاز توسط هیتلر اشغال شد و این مساله باعث شد که زنان وارد عرصه شوند. من به خاطر دارم که در کودکی سریال«ارتش سری» در تلویزیون ایران با موضوع جنگ جهانی پخش میشد. در این سریال، زنانی بودند که سعی میکردند خلبانان آمریکایی را که در فرانسه سقوط میکردند به صورت مخفیانه از مرز فرانسه خارج کنند و به سمت بلژیک و پس از آن به انگلستان میرفتند تا بتوانند عملیاتهای مختلفی را انجام دهند. این جنگ باعث شد تا زنان وارد عرصه شوند. هنگامی که برخی از مردان از جنگ بازگشتند متوجه شدند برخی از زنان زخمی، برخی تحت فشار روانی، برخی ناچار به مهاجرت به کشورهای آفریقایی شده بودند و زندگی جدیدی را تشکیل دادند. قدرت زنان و تحرک زنان در اجتماع سبب شد دولت به این نتیجه برسد که باید زنان را مدنظر قرار دهد. در چنین شرایطی زنان و جنبشهای فمنیستی با اعمال فشارهای سیاسی توانستند حق رای را دریافت کنند.»
استاد جامعه شناسی دانشگاه لیون به تجربه افغانستان اشاره کرد و گفت:«چنین موردی در افغانستان هم بوجود آمد و در طول جنگ چهل ساله که در افغانستان بوجود آمد. تنها مردان نبودند که در جبهه مجاهدین جنگیدند بلکه زنان افغان همانند زنان در ایران و پاکستان در پشت جبهه پا به پای مردان جنگیدند و در برخی موارد از مردان هم پیشی گرفتند. زنهایی که اکثر آنها شوهران خود را از دست داده بودند و اینها سرپرست خانواده بودند. یکی از عواملی که خیلی موثر بود، عدم فعالیت کاری برای مردان در کشورهایی مانند ایران و تاجیکستان و پاکستان سبب شد تا زنان فعالیتهایی را شروع کنند. چون در جمهوری اسلامی، زنها کنترل نمیشدند، بسیاری از زنان توانستند تا حدودی فعالیتهای اقتصادی خود را شروع کنند. در ایران مدارس خودگردانی بوجود آمده بود که زنها مدیریت آن را بر عهده داشتند. حدود 40 مدرسه خودگردان در مشهد و تهران بوجود آمده بود که مدیریت و فعالیت آن را زنها بر عهده داشتند و حتی زنان در آن تدریس کرده و فعالیتهای را انجام می دادند. آنها دیگر زنهایی نبودند که در روستاها روی زمینها به صورت رایگان فعالیت کنند آنها الان تواناییهای دیگری داشتند که در دوره مهاجرت شکوفا شده بودند. همین دوره 20 ساله باعث شد تا آنها متخصص شوند. معمولا چهره زن افغان را ناتوان به تصویر میکشند. با مطالعه بر روی کشور افغانستان و وضعیت زنان افغان در مییابید که چنین چیزی صحت ندارد. زنان متخصصی در افغانستان هستند که با وجود محدودیتها و ممنوعیتهای طالبان با برقع در دفتر کار خود یا اتاقهای جداگانه مینشینند و فعالیت کاری خود را انجام میدهند.»
مشکلات مهاجران افغان در ایران
فاخره موسوی در پاسخ به یکی از حضار، پیشنهاد خود را در خصوص توانمندسازی و آموزش زنان مهاجر افغان در ایران و شاخصهای توانمندسازی زنان گفت:«یک نکته مهم در سیاستگذاریهای دولت ایران یا وزارت داخله، برای مهاجران است. اولا ایران کنوانسیون 1953 ژنو را امضا نکرده است و در سال 1970 که مهاجران زیادی از عربها و افغانها به صورت غیرقانونی در پروژههای توسعهای در ایران به صورت کارگران فصلی فعالیت میکردند. مرز ایران باز بود و نیازی به ویزا برای حضور در ایران نداشتند. به همین خاطر خیلی از افراد این مرز را قبول ندارند چون این مرز جدی نبود. اما از زمان دولت آقای خاتمی مرز جدی و سعی شد تا مرز الکترونیک را به وجود بیاورند. در آن دوره سیاستهایی که دولت ایران داشت سبب شد تا افغانهایی که در شرایط بد امنیتی به ایران مراجعه کردند دو تا مرحله را پشت سر گذاشتند. یک مرحله اینکه آنها خواهان و طرفدار جمهوری اسلامی بودند و آنها امام خمینی را به عنوان رهبر انقلابی خودشان میدانستند. امامی که آنها را برادر و دوست خطاب میکند. اما این موضوع بعد از وفات امام خمینی تغییر پیدا میکند و دولت ایران سعی میکند افغانهایی را که در ایران هستند، را کنترل کند و به همین دلیل بسیاری از افغانهایی که در ایران بودند فرصت تحصیل را در ایران از دست دادند.»
موسوی در ادامه افزود:«یکی از دلایل مهاجرت دوم افغانها به خاطر همین مساله بود. به خاطر اینکه فرصت کار و تحصیل از آنها گرفته شده بود. آنها سعی کردند تا ایران را ترک کنند و در کشور دیگری تحصیلات خود را ادامه دهند. چون اگر تحصیل خود را در ایران ادامه میدادند؛ مشکلات دیگری همچون اقامت را هم داشتند. متاسفانه قانون مناسبی برای افغانها در ایران وجود نداشت و سبب شد تا بسیاری از افغانها استعدادهایشان شکوفا نشود و خیلی از افغانهایی که در ایران به دنیا آمدند مانند کودکانی که در ایران از پدر و مادرانی افغانی به دنیا میآمدند و در واقع نسل سوم افغانیهایی بودند که در ایران به دنیا آمدند و این کودکان اجازه تحصیل، رفتن به بیمارستان و خیلی از حقوق دیگر را ندارند. یکی از دلایلی که افغانها نمیخواهند در ایران بمانند، وجود قوانینی است که به مهاجران افغانی اجازه بسیاری را از فعالیتها را نمیدهد. به همین دلیل، زنان توانمند و کسانی که در ایران زندگی میکنند به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند. تنها ارگانهایی که به مهاجران افغانی کمک میکند ارگانهایی مانند یونیسف و سازمان ملل (بخش آموزش) که در ایران فعال است.»
وی تصریح کرد:« مردان و زنانی که در ایران کار میکنند بدون جواز در ایران فعالیت کرده و برای موفقیت مقاومت کرده و فداکاری میکنند و در ایران باقی میمانند و درس میخوانند و کار میکنند و برای تعلیم و تربیت و توسعه جامعه افغانستان و ایران از خود گذشتگی و ایثار میکنند.»
موسوی «نادیده گرفتن افغانها» را مشکل اساسی دانست و گفت:«یکی از مسائل دیگری که در ایران برای افغانها وجود دارد، عدم پذیرش آنها توسط ایرانی هاست. ایرانی ها سعی کردند که افغانها را کنار بگذارند یا آنها را با دیدگاه پایینتری ببینند. پزشکان، مهندسان، یا متخصصان دیگری در حوزههای مختلف وجود دارند که در ایران و سایر نقاط جهان زندگی میکنند که میتوانستند در ایران و افغانستان موثر باشند اما سیاستهایی که دولتهای همسایه داشتند متاسفانه باعث سرخوردگی این گروهها شده و فعالیتهایشان را کاهش داده یا آنها را تبدیل به فعالان زیرزمینی کرده است.»
آموزش عامل توانمندسازی
مظفری گفت:« با توجه به اینکه تعداد مهاجران و پناهجویانی که مهاجرت کردند، بسیار زیاد است و در واقع بعضی از اینها بدون مدارک لازم در ایران اقامت دارند اما ما سعی میکنیم که مهمانداران خوبی باشیم و تا جایی که امکان داشته باشد و قوانین اجازه بدهد در بخشهای اقتصادی از آنهاحمایت شود. در حال حاضر میتوان برای توانمندسازی زنان افغان که امکان آموزش دیدن برای آنها فراهم کرد اگر چه تا حدود زیادی نیز فراهم شده است. در دانشگاهها تعداد زیادی از دانشجویان افغانستانی را میبینیم که در حال تحصیل هستند و امیدواریم که هر چه زودتر شرایط مناسبتری برای زنان در کشور افغانستان فراهم شود.»
فاخره موسوی در پایان اضافه کرد:«در حال حاضر قشر توانمند افغانستان به ایران آمدند و اکثر آنها کسانی هستند که در شرکت های فرانسوی، آمریکایی و آلمانی فعالیت میکنند و متخصص هستند. اما به دلیل نواقص قانونی و نبود قانون مناسب در ایران اقامت ندارند. پدر من جز متخصصانی بود که در زمان رهبری امام خمینی وارد ایران شد و با جواز رسمی فعالیت اقتصادی خود را در ایران شروع کرد. در آن دوره قوانینی بود که مهاجران میتوانستند به صورت رسمی در ایران کار کنند. اگر چنین قوانینی وجود داشته باشد هم از مهاجرت دوم افغانها جلوگیری میشود و آنها به ایران خواهند آمد زیرا ایران مرکز بسیار خوبی برای فارسیزبانان است و به ایران عشق میورزند و ایران را جزو جدایی از خود نمیدانند. اگر چنین شود آنها هیچ وقت تن به مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکایی نمیدهند زیرا میبایست از صفر شروع کنند. در حالی که پزشک افغانی که به ایران میآید، سیستم برای او کاملا شناخته شده است. در اتحادیه اروپا، آلمان و فرانسه مجبور میشوند کارهای فرودستی انجام دهند مانند رانندگی تاکسی، فروشندگی اما در ایران هم بر زبان مسلط هستند و هم متخصص. به طور مثال پزشک حاذق افغانی، دکتر رحیمی، زمانی که بنده در مشهد زندگی میکردم و دوه متوسطه را میگذراندم جزو معروفترین جراحان چشم مشهد و یکی از بهترین پزشکان در استان خراسان بودند. فرانسویها از این نیروهای مهاجر و متخصصین بیشترین بهره را میبرند.»
نخستین جلسه سلسله نشستهای بررسی وضعیت زنان غرب آسیا و راهکارهای توانمندسازی آنها به همت انجمن مطالعاتی زنان و غرب اسیا انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا برگزار شد.در این جلسه اسدالله اطهری رئیس انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا،مهدی لکزی رئیس گروه مطالعات ایران و افسانه مظفری رئیس گروه مطالعاتی زنان و غرب آسیا هم حضور داشتند.
مژده ماهرخمقدم دبیر گروه مطالعات زنان و غرب آسیا