گشت ارشاد؛ از احمدینژاد تا رئیسی
سیل همدردی، غم و عصبانیت و واکنشها به این اتفاق فضای جامعه چه مجازی و چه حقیقی را در بر گرفت. التهاب ایجادشده در فضا، موجب تجمع خودجوش مردمی جلوی بیمارستان کسری و در دانشگاهها شد. خاکسپاری مهسا در این التهاب و شلوغی برگزار شد؛ اما نگرانی و عصبانیت و دغدغهها همچنان به قوت خود باقی است. اخباری مبنی بردستور پیگیری حادثه از سوی رئیسجمهوری و گفتوگوی تلفنی او و انسیه خزعلی، معاون امور زنان، برای دلجویی و اطلاعرسانی درباره روند کار منتشر میشود و اظهارنظرها و تحلیلها ادامه دارد. در مجلس هم، معدود نمایندگان اصلاحطلب و میانهرو از جمله جلال رضاییکوچی و جلیل رحیمیجهانآباد در مصاحبهها و موضعگیریهای خود از عملکرد گشت ارشاد انتقاد کردند و خواستار تغییر رویهها شدند. این موضعی بود که بسیاری از چهرههای شاخص سیاسی و احزاب اصلاحطلب هم اتخاذ کردند و در بیانیههایشان خواهان «برچیده شدن گشت ارشاد» و برخورد با عاملان و آمران شدهاند. در مقابل، طیفی از نیروهای تندرو در مقام توجیه و حمایت از رویه گشت ارشاد برآمدهاند. محسن مهدیان، مدیرعامل همشهری و برخی نمایندگان مجلس از جمله حسین رئیسی و سیدرضا تقوی با دفاع از عملکرد گشت ارشاد، موج ایجادشده در فضای سیاسی و اجتماعی کشور را فضاسازی دشمنان و ضدانقلاب عنوان کردهاند.
پیشنهاد ستاد امربهمعروف
در چنین شرایطی ستاد امربهمعروف و نهیازمنکر دوشنبهشب[هفته پیش] پیشنهادی را مطرح کرد که به نظر میرسد میتواند تامینکننده خواست بخش قابلتوجهی از جریانهای منتقد گشت ارشاد و پاسخگوی بخشی از مطالبات جامعه و نیروهای معترض باشد. سیدعلی خانمحمدی، سخنگوی ستاد امربهمعروف و نهیازمنکر، دراینباره خبر داد:«ستاد امربهمعروف و نهیازمنکر تاکید دارد برای رفع معضل بدحجابی باید مساله جرم بودن بدحجابی که نیاز به دستگیری و پروندهسازی و دادگاهی شدن دارد، برداشته شود و براساس طرح جامع عفاف و حجاب با نگاه تخلف با بدحجابی برخورد گردد، که حل مساله بدون هرگونه تنش اجتماعی کمک میکند». او در ادامه میافزاید: «ستاد امربهمعروف و نهیازمنکر درعین اعتقاد به لزوم حل معضل موجود در حوزه عفاف و حجاب معتقد است در مواجهه با این مساله نه پلیس باید به صورت مستقیم وارد صحنه شود و نه باید حل این مساله را با محاکم قضایی گره زد و نه اینکه متولی و مسئول این مساله، دولت باشد؛ بلکه حل مساله عفاف و حجاب فقط به دست خود مردم با مدیریت صحیح قابل حل است و این مساله در طرح جامع عفاف و حجاب کاملا تبیین شده است.»
جندالله، ثارالله، گشت انصار
اما گشت ارشاد که در سالهای اخیر، «پلیس امنیت اخلاقی» نامیده میشود، چه روندی را طی کرد تا به اینجا رسید؟ برای درک مسیری که در مقابله با بدحجابی و شکلگیری گشت ارشاد شکل گرفت، خوب است نگاهی اجمالی به تاریخچه آن بیندازیم.
پس از پیروزی انقلاب بحث بر سر پوشش زنان بهعنوان حدود الهی و شرعی مطرح شد و هرازگاهی مخالفان و موافقان اجباری حجاب به خیابانها میآمدند. از پس سخنرانی امام خمینی در میان طلاب در اسفند 1357 که گفته بودند: «زنان باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند»، عدهای آنقدر پیش رفتند که با شعار «یا روسری یا توسری» با زنانی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکردند، برخورد میکردند. اما اختلافات چنان بالا گرفت که در نهایت آیتالله محمود طالقانی در گفتوگویی به این موضوع پرداخت و روزنامهها تیتر زدند که «در مورد حجاب، اجبار در کار نیست.» (اطلاعات اسفند 1357). پس از آن امامخمینی و آیتالله منتظری نیز این موضع را تایید و البته بر لزوم رعایت حجاب هم تاکید کردند. قریب به یک سال بعد باردیگر بحث حجاب زنان مطرح شد و در پی انتقاد برخی وزرا و مسئولان از وضعیت حجاب نزد امامخمینی در 10 تیر 1359 محمد محمدیریشهری، رئیس وقت دادگاه انقلاب، در بخشنامهای اعلام کرد:«از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند، به اماکن نظامی و سرویسهای رفتوآمد جلوگیری به عمل آید.» پس از آن محمدرضا مهدویکنی، وزیر کشور وقت، محمدعلی رجایی، وزیر آموزشوپرورش و محمد توسلی، شهردار تهران نیز اعلام کردند که «زنان کارمند باید پوشش اسلامی در محل کار را رعایت کنند.» پس از آن شورای انقلاب این ابلاغیه را صادر کرد که «خانمها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات دولتی را ندارند». البته، همزمان با این دستورات اکبرهاشمیرفسنجانی، رئیس مجلس وقت، در خطبههای نمازجمعه به زبان لین برای تحقق این تدابیر اشاره کرد و گفت: «رعایت حجاب این است که طوری لباس بپوشند که موها و بدن پیدا نباشد و فقط صورت و دو دست از مچ ایراد ندارد و البته چادر ضرورتی ندارد. مسئولین مواظب باشند خانمها با زبان آرام این مساله را بپذیرند؛ البته اگر توجیه نشوند و بخواهند مقاومت کنند، طبعا این حق دولت و حکومت است که در محیط کارش اجازه ندهد آن چیزی که صلاح نمیداند جریان داشته باشد.» در پی این روند گشتی به نام «گشت جندالله» و نیروهای مبارزه با منکرات در سطح شهر در ماههای آغازین دهه 60 آغاز به کار کرد (البته این گشت با نامهای ثارالله و انصار هم به فعالیت ادامه داد). دو سال بعد در آبان 1362 قانون مجازات اسلامی مصوب شد و بر مبنای آن، «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر میشدند، به تعزیر تا 74 ضربه شلاق محکوم میشدند». اگرچه در دیدار میان هاشمیرفسنجانی و میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، قرار بر این شد که از شدت عمل این ضابطان کاسته شود، اما این روند در عمل فرازونشیب بسیار دارد و در اردیبهشت 1365 اعلام میشود که با بدحجابی و فروشندگان لباسهای مبتذل و ضداخلاقی برخورد قانونی میشود و یکسال بعد یعنی در اردیبهشت 1366 طرح جدید مبارزه با بدحجابی از سوی وزیر کشور وقت اعلام شد و بر اساس آن، «مانع استفاده بدحجابان از کلیه امکانات دولتی و عمومی» شدند. پیگیری موضوع تا آن سطح با حدت انجام میگرفت که در آذر 1368 محمد یزدی، رئیس وقت قوهقضائیه اعلام کرد که دادگاهها «با بدحجابی برخورد قاطع خواهند داشت». در ادامه این روند در دهه هفتاد هم طرحهایی مانند مبارزه با منکرات و بدحجابی، طرح مبارزه با بدحجابی در تهران، طرح مبارزه با بدحجابی در اماکن عمومی در دستور کار قرار گرفت و هاشمیرفسنجانی بهعنوان رئیسجمهوری وقت بر این موضوع تاکید کرد که «با کسانی که مقید به حدود الهی و انقلابی نیستند برخورد قانونی میشود.» (تیر 1371).
گشت ارشاد؛ چرا و چگونه؟
فضای کشور در سالهای پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات تغییرات قابلتوجهی پیدا کرد. طرح مباحثی مانند حقوق شهروندی موضوع آزادی پوشش را هم باردیگر از سطح جامعه فراتر و به بحثهای رسانهای بدل کرد و تقریبا تا سال 1384 شرایط بر منوال کم تنشی ادامه یافت. تا اینکه در سال آخر دولت اصلاحات سردار کارگر، معاون اجتماعی نیروی انتظامی گفت: «با بالا گرفتن بدحجابی (و بحثها بر سر آن) در سال 1384، رئیس دولت اصلاحات دستور تنظیم راهکار 16گانه حجاب و عفاف را صادر کرد و این راهکارها در شورایعالی انقلاب فرهنگی دولت اصلاحات به تصویب رسید». اما این طرح در نهایت با تغییراتی در دولت احمدینژاد با نگاه خاص این دولت و در تعامل با نیروی انتظامی با عنوان «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» ابلاغ شد. اسماعیل احمدیمقدم، احمدرضا رادان و رضا زارعی از فرماندهان نیروی انتظامی بودند که در تدوین چنین طرحی نقش داشتند و از تابستان 1385 شاهد حضور ونهای سبز گشت ارشاد در کشور بودهایم. از این زمان به بعد اعمال و رفتار این نهاد نوساناتی داشته است که بالطبع با شدت گرفتن برخوردها، انتقادات به فعالیت آنها هم بیشتر میشد. مثلا پس از اینکه در سال 1395 حسین ساجدینیا از گشتهای نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی خبر داد یا پیش از آن زمان که «زهرا بنییعقوب در پی بازداشت سال 1386 در یکی از پارکهای همدان فوت کرد»، انتقاداتی را به این نهاد و طرح روانه کرد که البته شدت آن هیچگاه به حساسیت و واکنش ایجادشده در جامعه نسبت به مرگ «مهسا امینی» نبود و با گذشت زمان در میان اخبار آن روزها رو به فراموشی گذاشت.
کاش توجه میکردیم...
سال 1394 مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گزارشی منتشر کرد که در آن طرحی را که بهعنوان گشت ارشاد میشناسیم «ناموفق دانست» و آن را باعث «ایجاد دورویی و نفاق در جامعه» معرفی و علت اصلی این عدم توفیق را «فقدان مطالبه و خواست عمومی» عنوان کرد. موضوعی که شاید اگر همان زمان به آن توجه شده بود، شاهد تلخی اخبار این روزها نبودیم. حال شکاف عمیقی میان ارزشها و ارزشگذاری حاکمیت درباره حجاب و مردم و محدوده پوشش زنان شکل گرفته که با انتشار فیلم مهسا امینی هم برخی منتقدان به این نکته اشاره کرده و تاکید داشتهاند که پوشش او مصداق بدحجابی هم نبوده است و امروز موجی که شکلگرفته گویای آن است که وضعیت نگرانکنندهای در این حوزه پیشرو است. از ابتدای امسال تا به امروز چندین مرتبه گشت ارشاد در پی رفتاری که داشته است انتقادات گستردهای را ایجاد کرده است. درگیری گشت ارشاد با رضا مرادخانی وهمسرش ماریا عارفی، فیلم مادری که روبهروی ماشین گشت ارشاد در حال حرکت میایستد و التماس میکند و ماشین به مسیرش ادامه میدهد، برخورد با دختری که در پی انتقالش به ون گشت ارشاد حریم شرعی هم رعایت نمیشود و مردان دخالت میکنند و چندین مورد دیگر. بههرحال، اگرچه در مقطع حساس دیگری قرار گرفتهایم، اما هنوز هم فرصتی برای تعدیل رفتارها و تعامل با جامعه به قصد کاهش شکافها باقی است؛ آیا اینبار، داستان گشت ارشاد تعیینتکلیف میشود؟
منبع: هممیهن(29 شهریور)