عده‌ای رند سیاسی راست و چپ جامعه را قطبی کردند

تحلیل عماد افروغ درباره اعتراضات اخیر /گشت ارشاد هیچ محمل قانونی ندارد /مسئله معترضان اصلاً حجاب نیست

کدخبر: ۵۲۶۴۳۵
اقتصادنیوز: عماد افروغ جامعه شناس در گفت وگو با روزنامه جوان به بررسی حوادث اخیر پرداخته است.
تحلیل عماد افروغ درباره اعتراضات اخیر /گشت ارشاد هیچ محمل قانونی ندارد /مسئله معترضان اصلاً حجاب نیست

به گزارش اقتصادنیوز بخشهایی از این گفت‌وگودر ادامه می‌آید:

* جامعه ما به لحاظ جامعه‌شناختی، از حیث سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشوری طیفی است و قطبی نیست. وقتی که به لحاظ جامعه‌شناختی طیفی می‌گوییم یعنی باید به شکل یک پیوستار آن را ببینیم. به جای نگاه صفر و یکی و دیدن دو طرف و دو سر یک طیف باید نقاط مختلف آن را در طول یک خط ببینیم. 

* عده‌ای رند سیاسی راست و چپ، طی سال‌ها بعد از انقلاب سعی کرده‌اند جامعه را قطبی کنند و با گل آلود کردن آب، ماهی خود را بگیرند و منافع سیاسی و اقتصادی خود را تأمین کنند. در کشور ما یک رابطه ساختاری به دلیل اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی به نام رابطه قدرت – ثروت وجود دارد؛ یعنی اگر می‌خواهید به ثروت برسید، باید قدرت را به دست بگیرید که این رابطه برخلاف غرب است که در آن طبقه اجتماعی شکل گرفته و رابطه ثروت – قدرت حاکم است، یعنی ثروت منتج به قدرت می‌شود، ولی در جامعه ما قدرت منتج به ثروت می‌شود و برای اینکه گروه‌های رند سیاسی به آن ثروت نهفته در پس قدرت دولتی و سیاسی رسمی دست پیدا کنند، فضا را دو قطبی یا همان قطبی می‌کنند.

*هر وقت کاندیدا‌های انتخابات‌های مختلف متکثر بودند، حضور مردم حداکثری بوده‌است و هر وقت کاندیدا‌ها بنا به دلایلی حداقلی شده‌اند، انتخابات ما هم انتخابات حداقلی شده‌است، چراکه جامعه هوشمند است و فریاد می‌زند که من کیستم و چه چیزی می‌خواهم. جامعه به لحاظ جامعه‌شناختی برای خود صدایی دارد و صدایش بلند می‌شود و وقتی که کاندیدا‌ها حداقلی می‌شوند و به اصطلاح چپ و راست قطبی و نه طیفی می‌شوند، حضور کم‌رنگی پیدا می‌کند، بنابراین هرکسی که فضا را قطبی می‌کند با هر عنوان، انگ یا نقابی، خلاف حقیقت و واقعیتی جامعه‌ای به نام ایران است. 
 
*در مورد کسانی که به هر نحوی اعتراض خود را به خیابان‌ها کشانده‌اند مطلقاً نه می‌توانیم بگوییم اغتشاشگر یا حتی معترض مدنی صرف. نمی‌توانیم بگوییم فقط یک گروه یا جناح هستند یا فقط یک خواسته دارند، این‌ها غلط است.
 
* شخصاً مخالف هرگونه قطبی‌شدگی به ویژه در مورد اعتراض اخیر هستم که البته بخشی از آن را هم برحق می‌دانم و معتقدم ریشه‌های ساختاری دارد، اما برخی می‌آیند به آن به شکل اغتشاش‌آمیز دامن می‌زنند، تهییج می‌کنند و قضیه را از حالت مسالمت‌آمیز بالقوه و بالفعل محتمل خارج می‌کنند؛ برخی هم آن را از آن خود می‌کنند، مخصوصاً فمینیست‌های رادیکال که می‌کوشند آن را مصادره کنند.
 
*معتقدم مسئله این‌ها اصلاً حجاب نیست، اینکه بگویند برداشته‌شدن حجاب، مسئله اینهاست، قبول ندارم، هر چند ممکن است با گشت ارشاد مخالفت داشته‌باشند که بنده هم مخالف آن هستم و گشت ارشاد را فاقد محمل قانونی می‌دانم؛ یعنی اگر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را مرور کنید، اسمی از گشت ارشاد نیست، حتی اگر به مصوبه ۴۲۷ شورای فرهنگ عمومی استناد کنند این مصوبه به صحن شورا نیامده و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی نرسیده‌است، بماند که در همین مصوبه بیش از ۲۰ وظیفه برای پلیس ذکر شده از جمله اینکه جلوی عرضه البسه نامناسب را بگیرد، چرا فقط به یکی از آن‌ها پرداخته می‌شود؟ نتیجه اینگونه عمل کردن می‌شود که خانم بخر ولی نپوش!
 
*اگر برخی از این افرادی که در خیابان‌ها هستند و معتقدند حجاب به شکل کلی باید برداشته شود، قدرت مانور پیدا کنند، آن وقت به شما نشان خواهم داد که با چه واکنشی از سوی خانم‌های محجبه روبه‌رو خواهند شد و چه فضای قطبی شکل خواهد گرفت، آنگاه به لحاظ تاریخی خواهید دید چه کسی دست برتر را خواهد داشت. معلوم است وقتی رگ غیرت خانم‌های محجبه به جوش آید، چه کسی دست برتر را دارد. این مقوله را تاریخ مبارزات گروه‌های مسلمان و غیر‌مسلمان قبل انقلاب به خوبی به شما نشان می‌دهد.
 
*تصور نکنید اگر بی‌حجابان بخواهند بی‌حجابی خود را به نمایش بگذارند با واکنش محجبه‌ها روبه‌رو نخواهند شد؛ اگر آن‌ها حق دارند خود را عرضه و به شکلی اعتراض کنند، چرا شما این حق را برای محجبه‌ها قائل نیستید؟  ببینید چه کسی در این میان پیروز خواهد شد. 
 
*وقتی جامعه را از حالت طیفی خارج و آن را قطبی می‌کنید، جامعه واکنش نشان می‌دهد، یکی از تبعات قطبی کردن جامعه این است که دیگران را از حضور در سیاست و مشارکت سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی، در تصمیم‌گیری، اجرا و نظارت طرد می‌کنید، وقتی آن‌ها را طرد می‌کنید با افراد و گروه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که هیچ سابقه حضور و مشارکتی ندارند تا به دلیل این سابقه حضور، حداقل مسئولیت برخی اتفاقات را نیز متوجه آنان کنید. 
 
*اگر شما سابقه حضور در انقلاب یا قدرت رسمی داشته باشید و اپوزیسیون شوید من می‌توانم یقه شما را بگیرم که خودتان نقش داشته‌اید، ولی وقتی فرد را طرد کرده‌اید باید یقه چه کسی را بگیرم و او را شرمنده کنم؟ با چه کسی وارد گفتگو شوم؟ اصولاً چه کسی را مؤاخذه کنم؟ این موجب می‌شود که به تدریج با اپوزیسیونی روبه‌رو شوید که دیگر اعتراض مدنی و قانونی را متوجه نمی‌شود و وقتی این زمینه ایجاد شد بستر برای تحریکات بیرونی مهیا خواهد شد؛ بنابراین همه اتفاقات که مربوط به تحریکات بیرونی نیست، بلکه بستر را ما فراهم کرده‌ایم. این تحریک بیرونی هر چقدر هم باشد، بدون زمینه و بستری که ما فراهم کرده‌ایم نمی‌تواند کاری انجام دهد.
 
*مگر زمان جنگ، تحریکات بیرونی نداشته‌ایم؟ مگر زمان پیدایش انقلاب اسلامی تحریکات بیرونی وجود نداشت؟ آیا کسی به این‌ها کوچک‌ترین اهمیتی می‌داد؟ آیا این‌ها اصلاً قدرت مانور داشتند؟ نداشتند، ولی ما بد مدیریت کردیم و شیوه حکمرانی ما نه‌تن‌ها جذب‌کننده نبوده بلکه دفع‌کننده هم بوده‌است و این به خاطر همان قطبی‌شدگی است که یا چپ یا راست است و وقتی دست هر کدام از این‌ها افتاده طرف مقابل را دفع کرده‌اند و وقتی دست هر دو بیفتد هم همه جامعه را دفع می‌کنند.
 
*طی یک پیمایشی که سال ۹۸ انجام شد تنها ۲۶ درصد مردم گرایش به راست و چپ داشتند، یعنی ۷۴ درصد دیگر به بازی گرفته نمی‌شوند، وقتی ۷۴ درصد به بازی گرفته نمی‌شوند حداقل بخشی از آن‌ها مستعد تحریکات بیرونی می‌شوند، این‌ها واقعیت‌های ساختاری جامعه است.
 
*وقتی مردم حقوق خود را شناختند و انگیزه آن‌ها بالا رفت که حقوق خود را مطالبه کنند، حالا می‌خواهند اعتراض خود را مطرح کنند، اگر دولت اجازه مدنی ندهد، چه باید کرد؟ وقتی دولت این اجازه را نمی‌دهد خواه ناخواه اعتراض مدنی تبدیل به اعتراض غیر‌مدنی می‌شود و به شکل غیر‌مدنی و غیر‌قانونی وارد خیابان می‌شود و وقتی وارد خیابان شد، بدون مسئله و تخریب که نیست. پرشور، ناراحت و عصبانی آمده و این عصبانیت منتج به یکسری نتایج خاص می‌شود که مخصوص شرایط خاص است و اتفاقاً می‌گویند پلیس! توجه به شرایط خاص داشته باش، یعنی تحمل کن، چون شرایط عادی نیست.

*در خصوص شرایط فعلی می‌گویم که حقوق مردم به خوبی به آن‌ها آموزش داده نشده‌است و مخصوصاً در مدارس یاد نداده‌ایم که چگونه اعتراض مدنی خود را بروز دهند. وقتی می‌گوییم اعتراض مدنی را آموزش بدهیم، یعنی از همان دوران دانش‌آموزی حقوق خود را بشناسند و یاد بگیرند که چگونه مطالبه مدنی داشته باشند، مثلاً فرض کنید باید به دانش‌آموز ۱۰، ۱۲ ساله آموزش دهیم که وقتی مثلاً در سن ۲۰ سالگی خواستی براساس فصل سوم قانون اساسی مطالبه‌ای داشته باشی و آن را مطرح کنی و مطالبه مدنی انجام دهی، چطور باید اعتراض کنی، هم باید به قوانین مسلط شود و هم به او در همان مدرسه آموزش دهیم وقتی می‌خواهی این اعتراض را بروز بدهی مثلاً می‌توانی روزنامه دیواری داشته باشی یا اگر می‌خواهی راهپیمایی داشته باشی در همین مدرسه راهپیمایی داشته باش و شعار‌ها و بیانیه‌های خود را مطرح کن. وقتی می‌گوید می‌خواهم مذاکره کنم باید به او بگوییم بیا با رئیس دبیرستان یا هر فرد دیگر مذاکره کن تا گفتگو کردن را بیاموزد، ولی کجا چنین چیزی در مدرسه بوده‌است؟ اصولاً دانش‌آموز را به عنوان یک شهروند مطالبه‌گر انقلابی رشد نداده‌ایم.

*شما اگر قانون اساسی را ملاک عمل قرار دهید، این قانون کامل است، وجوه دینی، اخلاقی، تربیتی و مدنی دارد که مردم از آن استفاده کند، ولی این توصیه را به دولت دارم که باید اجازه دهد این اعتراضات مدنی بروز پیدا کند و اگر اعتراض مدنی بروز پیدا نکند، سر از اعتراضات غیرمدنی در می‌آورد. 
 
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید