قوه قضائیه طرف مناسبی برای گفتوگوی سیاسی نیست/سازمانیافتگی در ایران در حداقل خودش است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات درباره بحث «گفتوگو» که این روزها مطرح شده است، در پاسخ به این سوال که گفتوگو بین حاکمیت و احزاب دارای چه پیشنیازها و ضرورتهایی است، گفت: گفتوگو نیاز به لوازمی دارد تا بتواند به نتیجه برسد. اولین مورد این است که دو طرفی که خواستار گفتوگو هستند، آمادگی پذیرش حرف حق را داشته باشند.
دولت رئیسی بدشانس ترین دولت تاریخ ایران است/ دو مانع اصلی او به روایت مهاجری
بخش هایی از گفت و گوی شکوری راد را در ادامه می خوانید:
*در حقیقت کسانی که آمادگی پذیرش حرف حق و نظرات دیگری را ندارند، گفتوگوکنندههای خوبی نبوده و گفتوگو کردن با آنان به نتیجه نمیرسد. بنابراین اگر این لازمه در هر دو طرف وجود داشته باشد، گفتوگو انجام میشود و ممکن است به نتیجه هم برسد.
*بنابراین قبل از شکلگیری گفتوگو، دو طرف باید نشان دهند که آمادگی پذیرش نظری غیر از نظر خود را دارند. در شرایط کنونی که جامعه دچار التهاب و فضای هیجانی است، به نظر من زمان مناسبی برای آغاز گفتوگو نیست؛ چراکه مباحث به عمق نمیرود.
*با این حال نظرم این نیست که گفتوگویی صورت نگیرد. بستر گفتوگویی که بخواهد شکل بگیرد، هم مهم است. اینکه در کجا و چگونه و چه افرادی قرار است این گفتوگو را انجام دهند هم اهمیت دارد.
*گفتوگو نیاز به بستری دارد که در آن حداقلی از اعتماد وجود داشته باشد. به رسمیت شناختن اختلاف نظر، گام اول گفتوگو است و فراهم شدن اعتماد حداقلی، گام بعدی است. اگر این اعتماد حداقلی به وجود نیاید، اصلا گفتوگو آغاز نخواهد شد.
*اعتماد حداقلی این است که پیشینه دروغ و خلف وعده نباید در حدی باشد که اساسا دو طرف رغبتی برای انجام گفتوگو نداشته باشند و اگر چنین پیشینهای وجود دارد، پذیرفته شده و وعده عدم تکرار داده شود.
*رغبت به گفتوگو در افراد زمانی ایجاد میشود که پیشزمینهها خیلی خراب نباشد یا به نوعی ترمیم شده باشد. این را بگویم که این نوع گفتوگو با مذاکرهای که کشورهای مختلف انجام میدهند، فرق میکند.
*این گفتوگو در حقیقت به منظور احصاء موارد اختلاف و کم کردن دامنه آن و در نهایت ایجاد همگرایی است و نه لزوما عقد یک قرارداد. طبیعتا اگر گفتوگو به منظور همگرایی باشد، کار سختتر است از گفتوگو برای عقد یک قرارداد. این گفتوگو برای انجام مفاهمه و تعامل سازنده است نه دستیابى به یک متن برای امضای قرارداد.
*بحران جاری در کشور حاصل دو فرایند است، یکى آن که سازمانیابی توسط حاکمیت محدود و سرکوب شده است. اجازه رشد فرهنگ سازمانیافتگی، یعنی نهادهای مردمنهاد، تشکلهای صنفی یا سندیکاها و در نهایت احزاب، داده نشده است و برخی بخشهای سازمان یافته مردمی نیز دچار محدودیت و فشار شدهاند.
*اکنون سازمانیافتگی در ایران در حداقل خودش است و بخشی از حاکمیت مانع رشد و گسترش فرهنگ آن بوده و نگذاشته است تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود. لذا قاطبه مردم از سازمانیافتگی پرهیز میکنند. بطور مشخص احزاب که بخشی از این سازمانیافتگی و نهادهای حد واسط حاکمیت و جامعه هستند، به اندازه کافی توسعه پیدا نکرده و مؤثر نیستند.
*در حال حاضر احزاب، جامعه را که به مرز اعتراض رسیدهاند، نمایندگی نمیکنند. جامعه قدرتمند که میتواند از طریق احزاب به ایجاد و تشکیل دولت توانمند و کارآمد کمک کند، شکل نگرفته است و به همین دلیل است که ما فاقد دولت توانمند هستیم.
*قدرت زمانی در جامعه شکل میگیرد که احزاب بزرگ شکل بگیرند و انتخابات آزاد برگزار شود. اما چون این فرایندها شکل نگرفته و مردم نمایندگی نمیشوند، ناگزیر خودشان به خیابان سرازیر شده و در خیابان حرف خودشان را شعار میدهند. بنابراین این رفتار مردم در نتیجه رفتار بخشی از حاکمیت است.
*مشکل این است که قوه قضائیه طرف گفتوگو براى حل منازعات سیاسى نیست. رفتار قضایی باید فاقد جهتگیرى سیاسى بوده، فقط قانون ملاک آن باشد.
*ولى وقتی حرفهایی که مسئولین قضایی کشور مىزنند را تحلیل محتوا کنید، میبینید که این حرفها بیشتر واجد اعمال سیاست است. درحالی که باید بیشترین دغدغه و توجه نهاد قضایی به اجرای قانون باشد. بنابراین به نظر من قوه قضائیه طرف مناسبی برای گفتوگوی سیاسی نیست. البته برای اصلاح عملکرد خودش میتوان با آن گفتوگو کرد.
*به هر حال گفتوگو بهترین راه برای حل مناقشات و منازعات است یعنی نباید ما از انجام آن سرباز بزنیم زیرا ممکن است پس از امتناع از گفتوگو شرایط سختتر و غیرقابل پیشبینی شود.
*بنابراین باید از گفتوگو استقبال کنیم تا کار به رویارویی بیشتر کشیده نشود. با این حال عاملیت اصلی برای انجام گفتوگو در دست حاکمیت است. چون قدرت در دست آنهاست.
*حاکمیت است که میتواند صحنه گفتوگو را تدارک دیده و امنیت لازم را برای گفتوگوی آزاد و سازنده فراهم کند اما متاسفانه برخی صاحبان قدرت معمولا ترجیح میدهند از زور خود استفاده کنند و نه از درایت و تدبیر.
*متأسفانه این تلقی در جامعه وجود دارد که برگزاری مناظرهها و احتمالا گفتوگوها با هدف شناخت و حل ریشه بحران جاری نیست و صرف عبور از بحران هدف است و خر از پل بگذرد، دوباره همان آش و همان کاسه خواهد بود.
*حاکمیت باید ابتدا فکری برای این سوءظن موجود بکند و با پذیرش خطاهاى آشکار گذشته و رفع سوء اثر آنها، کسب اعتماد کند. در چنین حالتى گفتوگوى سازنده شکل خواهد گرفت.