تصویر متفاوت جنگ ابرقدرتها در تایوان با جنگ اوکراین
به گزارش اقتصادنیوز، از زمان آغاز تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه، تحلیلهای زیادی در مورد درسهای احتمالی این درگیری برای جنگهای آینده، از جمله پیامدهای رویارویی نظامی احتمالی بین ایالات متحده و چین بر سر تایوان، انجام شده است. با این حال، تاریخ نظامی سرشار از نمونههایی از ارتشهایی است که درسهای اشتباهی از جنگهای قبلی فرا گرفته و آنها را برای تأثیرات فاجعهبار در جنگهای جدید به کار میگیرند.
از آنجایی که جنگ پدیده ای نادر و پیش بینی سیمای جنگ بعدی ذاتاً دشوار است، هر درس استخراج شده از درگیری فعلی برای جنگ بعدی، احتمال اشتباه بسیار بالایی دارد. در عوض، برنامهریزان نظامی و تصمیمگیرندگان با تمرکز بر درسهای احتمالی جنگ روسیه -که بهتر است از آنها اجتناب کنند- بهتر میتوانند عمل کنند. فرانتس استفان گدی، کارشناس ارشد قدرت سایبری و درگیری های آینده در موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، با انتشار یادداشتی در فارین پالیسی شش درس اشتباه از جنگ اوکراین برای تایوان را گوشزد کرده است. اقتصادنیوز این مقاله را در دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن با عنوان «درس های اشتباه اوکراین برای تایوان/جنگ ابرقدرت ها در آسیا!» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن منتشر می شود:
4. فرض نکنیم عملیات سایبری تنها نقش کوچکی ایفا خواهد کرد
تأثیر عملیات سایبری روسیه تا کنون نه تنها در داخل اوکراین، بلکه علیه اهداف غربی نیز محدود بوده است - علیرغم گزارشهایی مبنی بر تلاش روسیه برای پارازیت و هک استارلینک. تا به امروز، تأثیرگذارترین حمله ای که برای مردم فاش شده، هک روسی شبکه Viasat KA-SAT بوده است. در مورد اینکه چرا عملیات سایبری روسیه نسبتاً کم اثر بوده، حدس و گمان های زیادی وجود دارد.
یک توضیح ممکن شاید این باشد که آنها احتمالا هنگام آغاز تهاجم خود انتظار جنگ آسانی را داشتند و بنابراین یک کمپین سایبری پیچیده ای را برای مختل کردن زیرساخت های نظامی و حیاتی اوکراین برنامه ریزی نکردند. روس ها همچنین احتمالا از ترس انتقام، از حملات سایبری به اهداف غربی منصرف شدند. توضیح احتمالی دیگر این است که آنها فاقد قابلیتهای فنآوری تهاجمی پیچیده برای از کار انداختن سیستمهای تسلیحاتی اوکراینی هستند و تنها زرادخانه محدودی از بدافزارهای سفارشی دارند که برای یک نبرد سخت واقعی علیه ناتو ذخیره میکنند.
با این حال، نکته برجسته این است که بازیگران کلیدی ارائه دهنده کمک های امنیتی سایبری به اوکراین -از جمله سازمانهای اطلاعات و امنیت سایبری و آژانس های دیگر ایالات متحده و بریتانیا و همچنین شرکت هایی مانند مایکروسافت، گوگل و سیسکو- نسبت به اقدامات روسیه مصون هستند. این می تواند منجر به نتایج اشتباه نه تنها در مورد اثربخشی عملیات سایبری تهاجمی در زمان جنگ، بلکه همچنین آسیب پذیری زیرساخت های اطلاعاتی حیاتی در برابر حملات سایبری دشمن در صورت وقوع جنگ ابرقدرت ها شود.
5. سیستمهای سبکتر، کوچکتر و متحرکتر بعید است بر فضای نبرد جنگ آینده ابر قدرتها تسلط پیدا کنند
جنگ در اوکراین بحثی را در مورد اینکه آیا تسلیحات سنگین -از جمله تانک ها و هواپیماهای جنگنده بزرگ- هنوز در میدان نبرد مدرن کاربرد دارند یا خیر، به راه انداخته است. برخی از مفسران در مورد کاهش قدرت این پلت فرم ها در نبردهای آینده و نیاز به تأکید بر سیستم های سبک تر، کوچکتر و متحرک تر که می توانند در چند سال آینده تا حد زیادی به طور مستقل عمل کنند، بحث می کنند. به عنوان مثال، ازدحام پهپادهای نیمه خودران می توانند برای غلبه بر سیستم های دفاع هوایی استفاده شوند. پیش بینی های نیروی هوایی ایالات متحده هم نشان میدهد که ازدحام پهپادهای شبکهشده، عاملی تعیینکننده در سناریوی جنگ آینده تایوان خواهد بود.
با این حال هنوز ارزیابی دقیقی در مورد کاربرد پهپادهای کوچکتر در جنگ اوکراین منتشر نشده است. چنین سیستم های ساده ای را می توان شکست داد. برای مثال، نیروهای روسی با موفقیت از جنگ الکترونیک علیه پهادهای سرگردان استفاده کرده اند. درگیری در اوکراین همچنان تحت سلطه توپخانه های زمینی قرار دارد و پهپادها عمدتاً برای شناسایی و هدف قرار دادن استفاده می شوند.
تحلیلگران همچنین این استدلال را که تانک ها و سایر سلاح های سنگین منسوخ شده اند، رد کرده اند. هنوز هیچ جایگزینی برای تحرک، حفاظت و قدرت آتش ارائه شده توسط تانک ها وجود ندارد. علاوه بر این، اخباری مبنی بر اینکه نیروهای اوکراینی دارای زرهی سبک در حمله موفقیت آمیز خارکیف نقش داشته اند، باید بررسی شود. این پیشروی هم تابع ضرورت بود و نه ترجیح. نیروهای مسلح اوکراین به طور مداوم درخواست زرهی ستگین، توپخانه، تحرک محافظت شده و دفاع هوایی - نه سیستم های سبک تر و متحرک تر- را داده اند. پیشرفتهای اولیه و بیشتر نبردهای سنگین هنوز باید توسط گردانهای زرهی انجام شود که گاهی اوقات با استفاده از تانکهای روسی که قبلاً به غنیمت گرفته شده انجام می شوند. بنابراین میتوانیم این درس فرضی را کنار بگذاریم که یک دسته نیرو باید بر مقادیر زیادی از ادوات کوچکتر و سبک مسلح شوند. در عوض، آنچه مورد نیاز است ساختار نیرویی است که منعکس کننده ترکیبی موثر از تسلیحات سنگین موجود، از جمله تانک های اصلی نبرد، با پهپادهای بدون سرنشین کوچکتر و قابل مصرف تر باشد.
6. نه، اوکراین به این دلیل برنده نشده که مانند «ما» می جنگد
یکی از روایتهای رایج در مورد جنگ جاری در اوکراین این است که نیروهای مسلح اوکراین پیروز میشوند زیرا استانداردهای ناتو را در طول سالها آموزش تحت نظارت ناتو پذیرفتهاند. این شامل ایجاد و توانمندسازی یک لشکر حرفه ای از افسران درجه دار و همچنین اتخاذ یک فلسفه فرماندهی غیرمتمرکز غربی به نام «فرماندهی ماموریت» بود. وزارت دفاع ایالات متحده گفت: «آموزش مسئول بزرگترین مزیت اوکراین در برابر مهاجمان روسی است».
ارتش اوکراین تاکتیکهای سبک قدیمی شوروی را کنار گذاشت و شروع به تقلید از غرب کرد و این شامل ساختن یک گروه افسران توانمند و مسئولیت پذیر بود. آموزش ناتو به ویژه برای مزیت دادن به سربازان اوکراینی در روزهای اول جنگ مورد توجه قرار گرفته است، زیرا آنها یک دفاع غیرمتمرکز و منعطف را ایجاد کردند که برخلاف طرف روسی نیازی به دستورات سفت و سخت از بالا به پایین از سطوح بالاتر برای عمل نداشت.
با این حال، این واقعیت جنگ را بازتاب نمی دهد. اوکراین همچنان به مبارزه برای ایجاد یک گروه افسران حرفه ای ادامه می دهد. مشکلات دائمی در مورد حفظ، توسعه حرفه ای و پرداخت مناسب وجود دارد. علاوه بر این، همانطور که دیگر تحلیلگران اشاره کرده اند، پس از سال ها جنگ با روس ها در دونباس، مربیان ناتو اغلب از سربازان اوکراینی بیشتر یاد می گرفتند تا برعکس.
استفاده از فلسفه «فرماندهی مأموریت» در نیروهای مسلح اوکراین نیز از سفر تحقیقاتی اخیر من به اوکراین تأیید نشد. در عوض، به نظر میرسد بین بداههپردازی سنتی اوکراینی از پایین به بالا در نیروهای مسلح، که اغلب با فرماندهی بالاتر هماهنگی چندانی ندارد، و خطوط یک فلسفه به سبک فرماندهی ماموریت، سردرگمی وجود دارد. استعداد بداهه پردازی به معنای پذیرش استانداردهای ناتو نیست. علاوه بر این، نقش کلیدی در مهار پیشروی روسیه در روزهای اول جنگ توسط یگانهای داوطلب بدون آموزش ناتو - با فداکاری شخصی عظیم - ایفا شد.
پیامدهای این درسهای انکار شده برای ایالات متحده و تایوان چیست؟
اول، توانایی انجام مانورهای تسلیحاتی ترکیبی، آزمون تورنسل برای قدرت رزمی متعارف در آینده نزدیک و متوسط خواهد بود. علاوه بر سخت افزار نظامی مناسب، این امر بیش از هر چیز مستلزم برنامه منظم و واقعبینانه تمرینات نظامی است که در آن تشکیلات بزرگ با یکدیگر تمرین می کنند.
دوم، قابلیتهای تهاجمی، از جمله قابلیتهای ضد حمله (به عنوان مثال، موشکهای دوربرد)، حتی برای طرف مدافع نیز باید حفظ شود. قدرت تهاجمی برای ضدحمله و بازپسگیری قلمرو از دست رفته ضروری است. تلاش تایوان برای تواناییهای نامتقارن این را در نظر می گیرد، اما باید کارهای بیشتری انجام شود.
ثالثاً، بخش خصوصی با ارائه، به عنوان مثال، قابلیتهای فرماندهی و کنترل که میتواند در شرایط تخریبشده کار کند، نوشدارویی برای سختافزار نظامی از دست رفته ارائه نخواهد کرد. نقشی که شرکتهای تجاری در اوکراین بازی میکنند، با توجه به توانایی این شرکتها برای فعالیت از پناهگاههای امن، یک مورد منحصربهفرد است. نگاه کردن به بخش خصوصی در جنگ ممکن است باعث ایجاد حس کاذب رضایت خاطر شود. همچنین، قدرتهای بزرگ به راهحلهای تجاری ارائهدهندگان فناوری بزرگ که تحت کنترل آنها نیستند، وابسته نخواهند بود و نه میتوانند تحت تأثیر رقبا باشند. ایالات متحده به یک الیگارشی دمدمی مزاج و کانال کرملین اجازه نمی دهد در زمان جنگ ارتباطات ماهواره ای را ارائه دهد. در نتیجه، باید تلاشهایی برای تهیه سیستم ها و پلت فرم های مناسب پیش از خصومت های آینده صورت گیرد.
چهارم، تأثیر قدرت سایبری را نباید صرفاً نادیده گرفت، اگر چه تأثیرات آن در اوکراین ناچیز به نظر میرسد. هر گونه مفاهیم و دکترینهای عملیاتی جدید باید تأثیر مخرب احتمالی را بر عملیات نظامی در نظر بگیرد.
پنجم، تانک و سایر سیستمهای تسلیحات سنگین بخشی از هر جنگ قدرتهای بزرگ در آینده نزدیک و میانمدت خواهند بود. در نتیجه، باید برای ایجاد یک ساختار نیروی ترکیبی که سیستمهای قدیمی موجود را با قابلیتهای فنآوری نظامی جدید ادغام میکند، امتیازی قائل شد.
ششم، جنگ جاری در اوکراین برتری آموزش ناتو و فلسفه فرماندهی ناتو را ثابت نمیکند. چنین فرضی مبتنی بر تصورات از پیش ساخته شده برتری تفکر نظامی غرب بر دشمنان احتمالی روسیه یا چین در آینده است، بدون اینکه دادههای کافی برای حمایت از این ادعاها وجود داشته باشد.
جنگها تکرار نمیشوند، اما شاید به تعبیر نویسنده مارک تواین، قافیه بازی هستند. اما حتی اگر آنها قافیه هم باشند، ما باید در نتیجهگیری اشتباه از جنگهای گذشته یا حال در مورد درگیری احتمالی آینده مراقب باشیم. جنگ قدرتهای بزرگ در آینده بر سر تایوان به طور قابلتوجهی با درگیریهای جاری در اوکراین متفاوت خواهد بود.