پدر نوجوان 16ساله پیرانشهری: به چشم خودم دیدم که داشت جان می داد

کدخبر: ۵۳۷۴۵۳
اقتصادنیوز: اعتماد با پدر کاروان قادرشکری نوجوان ۱۶ ساله‌ای که در پیرانشهر به واسطه شلیک گلوله کشته شد، گفت‌وگو کرده است.
پدر نوجوان 16ساله پیرانشهری: به چشم خودم دیدم که داشت جان می داد

به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: «ادریس قادرشکری» غیر از پسرش «کاروان» که ۱۶ ساله بود، سه فرزند دیگر هم دارد. کاروان فرزند دوم او بود. فرزند اول او ۲۴ سال دارد و دو فرزند دیگرش کمتر از ۸ سال دارند. قادرشکری جملات را در پاسخ به سوالاتی که خبرنگار «اعتماد» از او می‌پرسد، با ناراحتی همراه با مکث‌های طولانی عنوان می‌کند. 

فرمانده کل سپاه: کشور در معرض یک جنگ جهانی عظیم است

مطهری: ستار بهشتی هم بر اثر ضرب و شتم فوت کرد اما اعتراضی نشد چون.../مجلس استقلال داشت بعد فوت مهسا امینی وزیر کشور را استیضاح می کرد

    از روز حادثه بگویید. 

«۲۹ آبان حدود ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه بعدازظهر بود که این اتفاق افتاد. کاروان اصلا تمام این مدت در اعتراضات شرکت نکرد. آن روز هم فقط رفته بود دیدن پسرعمویش. نزدیک خانه آنها به او شلیک می‌شود. همان موقع برادرزاده‌ام سریع به من زنگ زد و ماجرا را برایم تعریف کرد. 

حمله تند یک نماینده به وزیر نفت/ سلامت مردم را به خطر انداخته/ هرجا کم می‌آورد از شورای امنیت مایه می‌گذارد

مدیری که به یک زن بی حجاب خدمات داد، برکنار شد

    با چه اسلحه‌ای و چند تیر به پسرتان شلیک شد؟ تیر به کدام ناحیه از بدن کاروان برخورد کرد؟ 

۲ تیر به سمت پسرم شلیک شد. یک تیر به کلیه او برخورد کرد و تیر دیگر به یکی از پاهایش. تیرها هم از اسلحه کلاشنیکف شلیک شده بود. 

    وقتی برادرزاده شما ماجرا را برای‌تان تعریف کرد و شما به محل حادثه رفتید، کاروان زنده بود؟ 

بله زنده بود. هنگامی که تیر به پسرم شلیک شد او را سریع به بیمارستان امام خمینی در پیرانشهر رساندند. من مغازه بودم که به من تلفن زدند و خبر دادند. بعد من خودم را به بیمارستان رساندم. آنجا با چشم‌های خودم دیدم که کاروان داشت جان می‌داد. دو ساعت با همان بدن تیرخورده در بیمارستان ماند و بعد هم فوت کرد. 

درخواست جنجالی یک دختر از سردار آزمون در ورزشگاه قطر + عکس

    آیا کاروان را به اتاق عمل در بیمارستان برده بودند؟ 

نه. در بخش سرپایی روی یک تخت خوابیده بود و جان می‌داد. 

    غیر از شما و اقوام‌تان افراد دیگری در بیمارستان بالای سر کاروان بودند؟ 

نه. ما جنازه پسرم را بعد از دو ساعت که در بیمارستان بستری بود، تحویل گرفتیم و روز ۳۰ آبان ماه پسرم را دفن کردیم. فقط در مراسمی که در مسجد گرفته بودیم، ماموران به ما هشدار دادند که شعار ندهیم. بعد هم تیراندازی شد و یک نفر هم در مسجد کشته شد. 

    شخصی که کشته شد از اقوام شما بود؟ 

نه.

    مادر کاروان در چه وضعیتی است؟ 

اصلا حال خوبی ندارد. هر روز گریه و زاری می‌کند. 

    حرفی هست که بخواهید بگویید؟ 

هیچ حرفی ندارم. کار خدا بود، مگر می‌شود کاری کرد یا حرفی زد. این اتفاق را به خدا می‌سپارم. 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید