مردِ جاه طلب اروپا تشنه صلح با آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز، پس از جدال سال گذشته میان فرانسه و آمریکا در باب پیمان امنیتی اکوس،حالا واشنگتن میزبان رئیس جمهوری فرانسه خواهد بود؛ همانی که زمانی تلاش داشت تا در قامت رهبر قدرت برجسته اروپایی با تک روی هایش زمینه را برای برجسته تر کردن حضور نقش این بازیگر در عرصه بین الملل هموار نماید.
اما حالا تحولات جهانی چون تداوم جنگ در اوکراین و رویکرد تهاجمی چین در ارتباط با همسایگانش موجب شده تا فرانسه بقای قدرت خود را در گرو احیای رابطه فراآتلانتیکی و احیای قدرت و توان ناتو بداند.در چنین چارچوبی سفر مکرون به آمریکا؛ آمریکای پسا ترامپ که هنوز در باب تداوم سیاست های حمایتی اش تردیدهای جدی وجود دارد، قابل تبیین است.
در همین راستا ماری جوردین و سلیا بلین، تحلیلگران فعال در شورای آتلانتیک و بروکینگز یادداشتی را تحت عنوان« فرصت تاریخی بایدن و مکرون» در فارین افرز منتشر کرده اند که در ادامه به نقل از اکوایران آمده است.
سفری تاریخی در سایه تنش های جهانی
امانوئل مکرون سال 2018 برای نخستین بار به واشنگتن سفر کرد؛ سفری در میانه رایزنی های آشفته با دونالد ترامپ در باب ائتلاف تراس آتلانتیک. مکرون که خود را قهرمان رویکردهای چندجانبه گرایی و تفکرهای پراگماتیستی قلمداد می کرد،ماموریت داشت تا ترامپ را متقاعد کند تا از توافق هسته ای 2015( برجام) با ایران خارج نشده و حضور نظامیان آمریکایی در شمال شرق روسیه راحفظ کند.
دومین سفر دولتی مکرون، اول دسامبر 2022 در فضای متفاوتی انجام شد؛ فضایی متاثراز جدال عمومی میان پاریس و واشنگتن در باب شراکت امنیتی جدید آمریکا با استرالیا و بریتانیا در قاب اکوس که بهایش پایان قرارداد ارزشمند زیردریایی ها با کانبرا بود.
حالا امروز به واسطه حمله روسیه به اوکراین، اتحاد فراآتلانتیکی احیا شده و رهبری ایالات متحده برجسته و مانور دو قدرت فرانسه و آلمان در سایه قرار دارد. در چنین فضایی شرق اروپا و فعالیت گروه های تروریستی از خاورمیانه تا ساحل آفریقا در لیست اولویت های امنیتی فرانسه تعریف شده است.
تهدیدها؛ بهانه ای برای احیای اعتماد از دست رفته
مکرون ماه آوریل برای دومین بار به عنوان رئیس جمهوری فرانسه برگزیده شد هرچند این بار فاقد اکثریت کرسی های پارلمانی است و به سان بسیاری از رهبران اروپا درگیر چشم انداز زمستانی پر تنش به واسطه بهای بالای انرژی و رکود اقتصادی هست.در چنین شرایطی میزبانی از مکرون در کاخ سفید را می توان به سان ژست مهرطلبانه بایدن برای همتای اروپایی اش تعبیر کرد. بایدن و رهبر فرانسه پس از پایان تنش ها بر سر آکوس جهت احیا و بازسازی اعتماد از دست رفته تلاش کردند با این همه دو دولت تا حدودی درباره مسائل حیاتی اقتصادی و استراتژیک رویکردی ناسازگار داشتنه و دارند.
از زمان آخرین سفر مکرون به واشنگتن تا به امروز جهان درگیر تحولاتی جدی شده است؛ تحولاتی چون همه گیری کووید، بازگشت جنگ به اروپا و تنش زایی چین وهمگرایی هولناکش با روسیه؛ تحرکاتی که ایالات متحده و متحدان اروپایی اش را ناچار کرده تا ائتلاف شان را بازتعریف کنند.
علاوه بر این چالش ها، دغدغه ها در باب کمبود انرژی و درگیری ها در اوکراین موجب گشته تا بایدن و مکرون اطمینان حاصل کنند که ائتلاف ایالات متحده و فرانسه برای برداشتن گام های بیشتر از آمادگی لازم برخوردار است؛ به بیانی بهتر باید این اطمینان حاصل گردد که روسیه مهار خواهد شد و نهادهای بین المللی اصلاح تا قادر باشند در رویارویی با چالش هایی چون ظهور چین، تغییرات اقلیمی و تهدید ها در حوزه فن آوری فراگیر تر، کارآمدتر و منعطف تر عمل کنند.
اعتبار فرانسه در گرو موجودیت ناتو است
همانگونه که دولت مکرون در بررسی سند استراتژی ملی اش که ماه نوامبر منتشر شده، بر حمله روسیه به اوکراین و تهدید شمشیرهای اتمی این بازیگر اشاره داشته، تاکید دارد که ناتو همچنان پایه و چارچوب اساسی برای امنیت جمعی اروپا است. پس از سال ها تلاش برای دفاع قوی تر از اروپا، فرانسه امروز با این واقعیت کنار آمده که اعتبارش به عنوان شریک نظامی منوط به مشارکت بیشتر با ناتو است.
فرانسه حضور و توانمندی اش را در کشورهای بالتیک افزایش داده و اکنون در قامت بازیگری پیشرو بر پیشروی ناتو در رومانی تاکید دارد تا بدین طریق آموزش و عملیات نیروهای متحد مستقر در این بازیگر را هماهنگ کند.
با این همه برخی از بزرگ ترین دغدغه های فرانسه در باب مقوله دفاع از اروپا پشت سپر اطمینان بخش تضمین های امنیتی ایالات متحده ناپیدا است. جنگ در اوکراین خطر اتکای بیش از اندازه اروپا به ایالات متحده در حوزه امنیتی را عریان کرده، کشورهای اروپایی که به واسطه محدودیت های نظامی و بودجه با مشکل روبرو شده اند، برای ارائه حمایت های نظامی به کی یف، مشتاق ترند.
جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ماه سپتامبر هشدار داد که ذخایر نظامی قاره سبز تهی شده و بسیاری از کشورها در تلاش برای پر کردن زرادخانه تسلیحانی شان هستند. براساس گزارش موسسه کیل نیز از 39 میلیارد یورویی که تا 3 اکتبر برای کمک به ارتش اوکراین وعده داده شده بود، 28 میلیارد یورو توسط آمریکا پرداخت شده است.
تلاش فرانسه برای کاهش اتکای اروپا به واشنگتن
فرانسه هنوز امیدوار است تا اروپا را برای عهده داری مسئولیت دفاعی بیشتر متقاعد کند؛ مسئولیتی که از طرق مختلف چون ایجاد قابلیت های نظامی ساخت اروپا یا انجام ماموریت های خودمختارتر تحقق می یابد. پس از پایان جدال ها در باب آکوس، بایدن و مکرون بیانیه مشترکی صادر کردند و بر اهمیت دفاع قدرتمندتر و توانمندتر اروپایی تاکید داشتند، مولفه ای که می تواند بستر را برای تعریف ساختاری مکمل ناتو هموار کند.
حالا مکرون می خواهد مطمئن باشد که جنگ در اوکراین نه تنها مانعی در برابر اجرای این بیانیه نیست بلکه می تواند محرکی جدی جهت تحقق این خواسته هم قلمداد شود.
به باور تحلیلگران تبدیل این ایده به عمل نیازمند یک تغییر و تحول فرهنگی است. ایالات متحده باید بپذیرد که وابستگی اش به اروپا در حالی که منبع اصلی اهرم ها در داخل خاک این کشور قرار دارد؛ در دراز مدت به نفع این بازیگر نخواهد بود. در نتیجه واشنگتن می بایست از طرح های ابتکاری حمایتی اروپا که زمینه را برای کاهش وابستگی ها هموار می کند، طرفداری کند.
دشمن مشترک؛ بهانهای برای بازتعریف ائتلافها
جنگ در اوکراین نشان داده که چگونه ناتو و اتحادیه اروپا قادرند نقش مکمل را ایفا کنند. اگرچه ناتو نقش مهمی در جلوگیری از حمله روسیه به خارج از مرزهای اوکراین ایفا کرده، اما نیروی محرک حمایت نظامی مستقیم از کییف محسوب نمیشود. ابتکارعملهای موقت چون تعریف گروه تماس دفاعی اوکراین به رهبری ایالات متحده در هماهنگی بسیاری از حمایتهای نظامی نقش داشته در حالی که اتحادیه اروپا با تکیه بر کمکهای ارسالی از طریق تاسیسات صلح اروپایی وارد میدان شده است. چنین پیشزمینهای میتواند زمینه را برای همکاریهای بیشتر میان ناتو و اتحاد اروپا هموارتر کند؛ رخدادی که مدتهاست اروپا در باب آن رایزنی دارد اما از منظر فرانسه تحققش را نباید به تعویق انداخت.
حال اگر فرانسویها به فشارهای ایالات متحده برای دفاع از اروپا امید دارند، آمریکاییها نیز به همسویی با فرانسه در برابر چین امید بستهاند. دولت بایدن در رقابت با پکن و تعریف ائتلافی قوی جهت مقابله با تجدیدنظرطلبیها، قصد دارد شکاف میان اولویتهای آمریکا و فراآتلانتیک را کاهش دهد.
ایالات متحده همچنین نگران تهاجم احتمالی چین به تایوان است؛ هرچند به پاسخ نظامی اروپا در صورت وقوع چنین حملهای چندان امیدوار نیست. آمریکا انتظار دارد که کشورهای عضو قاره سبز برای تقویت اهرمهای بازدارنده علیه چین جهت توقف حملات به این بازیگر کمک کنند.
سیاست یک بام و دو هوای پاریس
ناظران با تکیه بر این مقوله تاکید دارند که ایالات متحده باید به همکاری با فرانسه و اتحادیه اروپا ادامه داده تا قاره سبز را منعطفتر کند.از این منظر، فرانسه متحد کلیدی برای ایالات متحده قلمداد میشود، اما مدیریت آن دشوار است. اگرچه فرانسه در باب مقولههایی مثل کنشها و واکنشهای چین و ایالات متحده دغدغههای مشترکی دارد، با این همه پاریس قصد دارد سیاست ملی و اروپایی متمایز ترسیم کند؛ سیاستی که به واسطهاش از همسویی خودکار با واشنگتن پرهیز کرده و در صورت همسو شدن منافع، امکان همکاری با پکن را باز بگذارد.
فرانسه همچنین درصدد است راه سومی را در اختیار کشورهای منطقه هند و اقیانوس آرام قرار دهد؛ راهی که در چارچوبش تقویت قوانین بینالمللی و دفاع از حاکمیت بهجای تشویق کشورها جهت پیوستن به اردوگاههای رقیب تعریف شده است، میان کشورهای اروپایی، فرانسه در واکنش به رویکرد تهاجمی چین پیشتاز بوده و جهت ترسیم مکانیسمهای اتحادیه اروپا برای بررسی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و مبارزه با شیوههای اقتصادی اجباری فشار میآورد. با این حال این بازیگر خود را قدرت متعادلکننده میداند؛ قدرتی که منطق بلوکهای مخالف را رد کرده و بر این باور است که اتخاذ رویکردی تهاجمی در ارتباط با چین در دل ساختار ناتو و پیوستن به طرحهای تحت رهبری آمریکا علیه پکن، مانعی است در برابر همسویی اروپا با اژدهای زرد.
چندصدایی مانعی برای رویارویی با خطرهای در هم تنیده
برای در هم شکستن این بنبست، فرانسه و آمریکا باید ائتلافی قوی جهت بحث در باب مسائل مرتبط با چین را تعریف کنند. ناتو ممکن است یکی از همین نهادها باشد؛ هرچند به دلیل چالشهای ایجادشده توسط پکن، نیاز به نهادسازی در این باب بسیار است. در شرایط کنونی اتحادیه اروپا خود را برای رویارویی در برابر شوکهای اقتصادی احتمالی ناشی از اختلال در تجارت جهانی آماده میکند؛ هرچند فضا برای افزایش همکاری میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حوزه تجارت و فنآوری هموار است.
فرانسه و ایالات متحده بدون هماهنگی مطلوب با سه خطر در هم تنیده روبرو هستند؛ نخست جسارت چین برای تجاوز به تایوان بهواسطه عدم اتحاد و همصدایی در عرصه ترنس آتلانتیک؛ دوم، چندصدایی در ارتباط با چین که میتواند ثبات هند و اقیانوس آرام را تضعیف کند و آخر، شرایط دشواری که ایالات متحده در آن قرار دارد؛ شرایطی که موجب میشود واشنگتن چارهای جز پیروی از استراتژی هند و اقیانوسیه بدون همصدایی اروپاییها نداشته باشد.
پاشنه آشیل ائتلاف فراآتلانتیک
ایالات متحده در رقابت با چین بهواسطه تصویب قانونی جهت کاهش تورم در سال 2022 به یکی از اهداف قانونیاش، یعنی سرمایهگذاری عظیم در مشاغل و صنایع سبز ایالات متحده، دست یافته است. اما این قانون که مشوق مصرف داخلی است و ممکن است به سرمایهگذاریها در اروپا پایان دهد، موجب شده تا بازیگران قاره سبز از چرخشهای دائمی ایالات متحده در عرصه حمایتگرایی هراس داشته باشند.
امروز فرانسه و آلمان برای تعریف یارانههای مشابه بر صنایع اروپایی فشار آورده و مکرون ایده قانون خرید اروپا را مطرح کرده است. پاریس همچنین با صدای بلند فریاد زده و از اینکه اروپاییها باید سه تا چهار برابر آمریکاییها برای گاز طبیعی هزینه بپردازند، شاکی است.
چنین جدالی نشان از آن دارد که انگیزههای حمایتگرایانه دو قاره حتی در لحظه همبستگی ظاهری در عرصه فراآتلانتیک، تا چه اندازه میتواند تفرقهانگیز باشد. با رشد جریانهای پوپولیستی راست افراطی در هر دو سوی اقیانوس اطلس، مکرون و بایدن باید درک دقیقی از خطرهای سیاسی پیش رو داشته باشند؛ بویژه اینکه ممکن است در نهایت با رهبرانی جایگزین شوند که قادرند در رقابت مخرب با رقبا شرکت کنند.
بیاعتمادی به چرخشهای فصلی آمریکا
عصر اتحاد فراآتلانتیکی ممکن است طولانی نباشد؛ به همین دلیل است که هیچ بازیگری حتی پیش از آنکه رأیدهندگان آمریکایی فرصتی برای بازگرداندن ترامپ به قدرت داشته باشند، اقتصاد جهانی را به عرصه رقابت با حاصل جمع صفر میان متحدان فراآتلانتیکی تبدیل نمیکند.
بایدن و مکرون باید علاوه بر یافتن زمینههای مشترک برای همکاری در ارتباط با چین و تعریف سیستم دفاعی اروپایی، از شام تاریخیشان بهسان فرصتی برای تقویت روابط جهت مقابله با آنچه قرار است در آینده رخ دهد، استفاده کنند.
یکی از راههای حراست از ائتلاف در برابر مشکلات پیش رو، تعریف مکانیسمهای بروکراتیک جدید است که در قیاس با انجمنهای مستقر چون ناتو و گروه هفت انعطافپذیرتر باشند. این نهادها میتوانند به شکلی دو یا چندجانبه تعریف شوند، هرچند باید زمینهای برای جلوگیری از سوءتفاهمها و پیشبرد اهداف استراتژیک مشترک فراهم شود.
فرصتی تاریخی برای احیای روح جهانی
بایدن و مکرون فرصتی تاریخی دارند برای ساختن هرآنچه که میخواهند در آینده داشته باشند. آنها در قامت رهبران دو کشور با آرمانهای تاریخی جهانشمول قادرند برای نشان دادن این حقیقت که چگونه جهان دموکراتیک متحد در قیاس با جهان استبدای بهتر عمل خواهد کرد، طرحهای مختلفی را ارائه دهند.
آمریکا و فرانسه هر دو بر لزوم رسیدگی به چالشها و نارضایتیهای کشورهای در حال توسعه تاکید دارند و از این بازیگران میخواهند تا در دفاع از اصول جهانی مشارکت داشته باشند. با این حال، در رقابت برای روح جهان، دموکراسیهای توسعهیافتهای چون ایالات متحده و فرانسه باید به موقعیتهای عملی برسند تا بدین طریق بر کشورهای در حال توسعه پیروز شوند.
همزمان با همهگیری کووید، مکرون بر اصل چندجانبهگرایی نتیجهمحور که قادر است برای جهان مفید باشد، تاکید داشت و از خواست کشورهای در حال توسعه برای تقسیم عادلانه سیستمهای مالی چندجانبه حمایت کرد؛ با این همه، چنین تغییری صرفا با حمایت ایالات متحده اجرایی خواهد شد. فرانسه و آمریکا در کنار هم میتوانند برای اصلاح نهادهای بینالمللی کارهای زیادی انجام دهند تا به نیازهای کشورهای فقیر در زمینه تامین مالی، آب و هوا، امنیت غذایی، بدهی و بسیاری از مسائل دیگر کمک کنند.