اتحاد اجباری اسرائیل و عربستان در منطقه/برگ برنده بایدن چیست؟
به گزارش اقتصادنیوز، از زمانی که فرایند عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب کلید خورد، جنبههایی از معادلات جهانی تغییر کرد، به شکلی که هم اسرائیلیها و هم سعودیها ناچار شدهاند واقعیتهای بینالمللی تازه را لحاظ کنند؛ واقعیتهایی که در چارچوب آن تعهدات نظامی فزاینده ایالات متحده در اروپا و آسیا، توانایی آمریکا برای حراست از این ائتلاف ادعایی را کاهش میدهد.
نتانیاهو در فهرست رهبران پوپولیست
نشنالاینترست مینویسد بنیامین نتانیاهو گاه در فهرست رهبران سیاسی پوپولیست قرار میگیرد؛ همانهایی که حمایت جمعیت آسیبدیده و از منظر فرهنگی به حاشیه راندهشدهشان را علیه نخبههای جهانی حاکم بسیج کردهاند و ظاهرا نماینده فراموششدهها هستند. مردمی که برخلاف جمعیت سکولار و غربگرا که نیویورک و لندن را بیش از شهرهای کوچکشان، خانه خود میپندارند به ارزشهای سنتی پایبند هستند.
نارندا مودی، نخستوزیر هند، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، لخ کاچینسکی رئیسجمهور پیشین لهستان و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه این نوع پوپولیسم را با تکیه بر حرفه و کنش سیاسیشان و تعهد به ارزشهای مذهبی، اشتیاق به گذشته اسطورهای و رد ارزشهای لیبرال معاصر نشان دادهاند.
پوپولیستی با حاشیههای بسیار
بیبی سیاستمداری نیست که ساکن تل آویو باشد، او میلیونری است که در حومه مرفه قیصریه زندگیاش را میگذراند. نتانیاهو در ایالات متحده بزرگ شده، فارغالتحصیل امآیتی است، انگلیسی-آمریکایی را روان صحبت میکند و ترجیح میدهد با دوستان خود در راهروهای واشنگتن - نیویورک بوستون و سیلیکونولی وقت بگذراند تا با میزراحیها، طبقه متوسط رو به پایین، مهاجرانی که در حاشیههای اجتماعی و اقتصادی سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند و پایگاه انتخاباتی حزب لیکود را تشکیل میدهند.
نتانیاهو به ندرت از کنیسه بازدید میکند و متهم است به مصرف مواد غذایی غیر «کوشر» (غذایی که در آیین یهود حلال است). همین گزاره او را درگیر رسواییهایی بسیاری کرده است. بیبی احتمالا در مورد ارتدوکسهای افراطی که به او در به دست آوردن اکثریت آرا در کنست کمک میکنند، همان احساسی را دارد که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا به حامیان مسیحی انجیلیاش داشت؛ نگاهی تحقیرآمیز.
فرصتطلبی به سبک بیبی
اگر نتانیاهو، چهرهای که برای بازه زمانی طولانی عنوان نخستوزیری اسرائیل را عهدهدار بود، پوپولیست است، هنوز بهسان بوریس جانسون، نخستوزیر پیشین بریتانیا انجیل را علنا کناری نگذاشته یا دستور اقتصادی ملیگرایانه جدید لاترامپیسم را ارائه نکرده است. همه این گزارهها سوالهایی است در باب این گزاره که نتانیاهو امیدوار به کابینه ائتلافی تازهاش است؛ کابینهای متشکل از سیاستمداران رادیکال قومی مذهبی؛ چهرههایی چون ایامار بن گویر و بزالل اسموتریچ.
ناظران میگویند همانگونه که درباره دونالد ترامپ و بوریس جانسون گفته شد، تولد دوباره نتانیاهو به عنوان رهبری پوپولیست و مشارکت او با چهرههای سیاسی که بیش از اندازه کمرنگ هستند، بازتابی است از فرصتطلبی بیبی. به باور تحلیلگران بر کسی پنهان نیست که نخستوزیر اسرائیل ترجیح میدهد با رهبران دو حزب میانهرو یعنی یائیر لاپید و بنی گانتز ائتلافی تعریف کند؛ اما آنها از پیوستن به کابینهای تحت رهبری سیاستمداری که به اتهامهایی چون رشوه و کلاهبرداری در آستانه محاکمه قرار داشت، دوری میکنند.
تلاش برای تعریف ناتوی خاورمیانه
شراکت با دو فعال راستگرای افراطی تنها راه برای نخستوزیر شدن بیبی بود؛ اما آنگونه که نشنال اینترست نوشته، نتانیاهو بر این باور است که چه با محاکمه یا بدون محاکمه، با ایاتامار بن گویر یا با گانتز، ماموریت ادعاییاش یعنی نجات اسرائیل از دست نیروهای جهانی که در برابر این رژیم ایستادهاند را به سرانجام میرساند. نتانیاهو با درک این موضوع که جو بایدن و دستیارانش برای حمله ماجراجویانه اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران چراغ سبز نشان نخواهند داد و حتی ممکن است زمینه را برای توافق با ایران هموار کنند، بر این باور ادعایی است که تنها راه تغییر وضع موجود و وادار کردن آمریکاییها، تشکیل یک جبهه دیپلماتیک و نظامی با عربستان و متحدان عرب - سنی ریاض است.
بر اساس گزارشهای ادعایی رسانهای، نتانیاهو در گذشته با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان دیدار داشته و در باب پتانسیلهای همکاری میان سعودیها و اسرائیل برای مهار نفوذ و قدرت ایران گفتوگو کرده است. امید در سرزمینهای اشغالی این بوده که علاوه بر تسهیل تجارت و سرمایهگذاری، به واسطه عادیسازی روابط با کشورهای عربی اولین گام به سوی تعریف نیروی واکنش سریع با الگوبرداری از ناتو برداشته شود؛ ساختار رؤیایی بیبی متشکل از اسرائیل و کشورهای خلیج فارس و ذیل ترتیبهایی چون گفتوگوهای چهارجانبه امنیتی آسیایی یا چهارجانبه ذیل رهبری ایالات متحده آمریکا.
چالشهای بیبی و بن سلمان
از زمانی که فرایند عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب کلید خورد، جنبههایی از معادلات جهانی تغییر کرد، به شکلی که هم اسرائیلیها و هم سعودیها ناچار شدهاند واقعیتهای بینالمللی تازه را لحاظ کنند؛ واقعیتهایی که در چارچوب آن تعهدات نظامی فزاینده ایالات متحده در اروپا و آسیا، توانایی آمریکا برای حراست از این ائتلاف ادعایی را کاهش میدهد. در عین حال، تنشهای زیادی میان محمد بن سلمان و بایدن در باب امتناع عربستان از پمپاژ نفت بیشتر برای کاهش بهای جهانی انرژی در میانه پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین و تحریمهای غرب، ریاض را در شرایط دشواری قرار داده است.
سعودیها تلاش دارند با اتکای مستمر به حمایت نظامی ایالات متحده، منافع اقتصادیشان را که برخلاف منافع ایالات متحده است، متعادل و حفظ کنند. علاوه بر این، رهبران ریاض بهواسطه کارنامه حقوق بشریشان هدف حملههای تند جناح مترقی حزب دموکرات قرار دارند. این گروه از آمریکاییها میخواهند شراکت و اتحاد ایالات متحده و عربستان بار دیگر مورد ارزیابی قرار بگیرد. آنها همچنین بر بازنگری روابط آمریکا با اسرائیل نیز تاکید دارند.
اتحاد جبری
بن سلمان و بیبی، هر دو از دوستان نزدیک ترامپ هستند که میدانند احتمالا بازگشت رئیسجمهوری پیشین آمریکا در سال 2024 رخ نمیدهد، پس باید راههایی برای همکاری با دموکراتها در واشنگتن بیابند. از این منظر، اسرائیل و عربستان منافع مشترکی در تضمین حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه دارند.
در عین حال، آنها همچنین باید برای این احتمال آماده شوند که آمریکاییها اندک اندک تعهدات نظامیشان در منطقه را کاهش دهند و بدین طریق خلاء استراتژیک ایجاد کنند و اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس را برای حفظ یک جبهه نظامی مشترک به تحرک وادارند.
عقل و منطق متعارف حکم میکند که محمد بن سلمان تا زمانی که پدرش ملک سلمان، چهره ملیگرای عرب و از حامیان دیرینه آرمانهای مردم فلسطین زنده است، از برقراری رابطه دیپلماتیک کامل با اسرائیل خودداری کند. با این همه این احتمال وجود دارد که در مواجهه با تغییر توازن قدرت جهانی و منطقهای، محمد بن سلمان تمایل بیشتری به برداشتن گامهایی در جهت تنشزدایی دیپلماتیک با اسرائیل داشته باشد؛ گزارهای که میتواند به ولیعهد کمک کند تا شهرت و اعتبار آسیبدیدهاش در واشنگتن را احیا کند.
علاوه بر این، تصویر امضای توافق صلح میان نتانیاهو و محمد بن سلمان در کاخ سفید بهسان برگ برنده و پیروزی دیپلماتیک برای بایدن است؛ هرچند میتواند احتمال احیای توافق هستهای با ایران را کاهش دهد.
حیات سیاسی بیبی در دستان بن سلمان
از منظری دیگر، توافق صلح با عربستان قطعا به منزله پیروزی سیاسی برای نتانیاهو خواهد بود و توجه اعضای کابینه جنجالی او و ائتلاف بیثباتش را که ممکن است یک سال هم دوام نداشته باشد، جلب خواهد کرد. با این حال درباره اینکه محمد بن سلمان با نتانیاهو بدون لحاظ کردن برخی امتیازها در باب مسأله فلسطین، تعهد دوباره اسرائیل به راه حل دوکشوری و احترام به اماکن مقدس مسلمانان در بیتالمقدس و حرم شریف و مسجدالاقصی توافقی داشته باشد، دور از ذهن است. با این همه حرکت در این مسیر برای بیبی میتواند تعیینکننده باشد.
طبیعتا با ارائه برخی از امتیازها به فلسطینیها چهرههای رادیکالی چون بن گویر و اسموتریچ چارهای جز کنارهگیری از کابینه نخواهند داشت؛ پس راه برای حضور لاپید و گانتز باز میشود که به نتانیاهو بپیوندند. به این شکل هرگونه توافق با سعودیها در کنست تایید خواهد شد. از همین رو ناظران بر این باورند که شاهزاده سعودی کلید بقای حیات سیاسی بیبی و کابینه او را در دست دارد و این مقوله نشان میدهد که معادلات خاورمیانه چگونه به سرعت در حال تغییر است.