انتقاد آخوندی از دلمردگی سیاستمداران در ایران
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: سیاست نمرده است. منِ سیاستمدار دلمردهام، نه سیاست. و برای زندگی باید به گفتهی عطار چون ققنوس وقت مرگ خود را آشکارا بدانم
کمتر روزگاری برای سیاستمداران چنین تیره و تار بوده است. نه دل شادی در قدرت دارند و نه رویی در میان مردمان. از سویی، قدرت آنان را رمانده که خودی نیستند و از سوی دیگر، معترضان خشمگین بدبین به هرکه ربطی با سیاست رسمی دارد. از چشم آنان، سیاست دنیای نیرنگ و نامردی است.
صحنه سیاست چنان زشت و پلشت و همراه با دروغ، ریا، خودخواهی، فساد، نابرابری و ظلم ترسیم شده که دیگر نه بازیگر و نه تماشاگری دارد. مجلس و دولتی برخاسته از رای اقلیت تکیه بر اریکه قدرتِ رسمی زده و معترضان آنان را به چیزی نمیگیرند تا که دشنامی نثارشان کنند.
صحنه ویران سیاست جای خود را به میدان تاخت خشم، نفرت و اعتراض داده است. مردمان تحقیر شده فرصتی برای فریاد یافتهاند. روزگار، روزگار فریاد است. هرچه فریاد بلندتر باشد، هلهله پاسخ گرمتر است. ولی، کار ویژه سیاست فریاد نیست. آرامش و تدبیر است. هنر سیاستورزی مدیریت تعارض، ایجاد سازگاری و خلق امید و صلح اجتماعی است و سیاستورزان و سیاستمداران ملی بازیگران چنین میدانی هستند. هنری که اگر هنروری هم به آن آراسته باشد فعلا خریداری ندارد. ولی آیا این وضعیت خود نتیجه غیبت سیاستمدار از صحنه سیاستورزی نیست؟ ما در وضعیتی هستیم که سیاستمداران ملی از سه حیث در حیرت و سردرگمی قرار دارند و همین موجب شده که از کنش سیاسی باز بمانند و موقعیت خود را در میان مردم از دست بدهند.
1