رود گنگ اژدهای زرد را میبلعد؟
به گزارش اقتصادنیوز اکنون بسیاری توانایی چین برای پیشی گرفتن از ایالات متحده در چند دهه آینده به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان را زیر سؤال بردهاند.
پراناب بردهان
به نظرم این قرن متعلق به چین، هند، یا هیچ کشور دیگری نخواهد بود. دستاوردهای چین در چند دهه اخیر خارقالعاده بود؛ اما اکنون در حال تجربه کندی محسوس و قابل انتظاری است. در حالی که رسانههای اقتصادی جهان فرارسیدن «فرصت هند» را تبلیغ میکنند، نگاهی غیراحساسی به واقعیتها نشان میدهد که چنین ارزیابیهایی، در بهترین حالت، ناپختهاند.
یکی از دلایل اصلی این امر، ترکیب جمعیتی است. بله، هند به احتمال زیاد قبلاً از چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان پیشی گرفته است و سهم جوانان از آن قابل توجه است؛ اما جمعیت نسبتاً جوان هند بدون هرگونه «مزیت جمعیتی» ممکن است یک نقطهضعف باشد؛ زیرا این کشور دستوپا میزند تا شغل مولد ایجاد کند.
هند بیشترین موفقیت را در بخشهای مهارتمحور مانند نرمافزار، فناوری دیجیتال، و داروسازی داشته و نیاز چندانی به کارگران کممهارت که سهم عظیمی از جمعیت در سن کار هند را تشکیل میدهند، ندارد. در واقع، سهم صنایع نیازمند نیروی کار غیرماهر در صادرات کالاهای هندی در دو دهه گذشته تقریباً به نصف کاهش یافته است. اکنون بسیاری از هندیها بیکار یا کمکار بوده و تعداد زیادی از کارگران ناامیدانه نیروی کار را ترک کردهاند.
عقب بودن هند در اولیات سلامت و بهداشت نیز مانع دیگری است. دادههای نظرسنجی خانوار نشان میدهد که نسبت کودکان کمرشدیافته یا دارای سوءتغذیه بسیار بالاست. به بیان ساده، در حالی که جمعیت هند زیاد است، کیفیت آن کم بوده و سطح بهرهوری برای توانمندکردن کشور جهت رقابت بینالمللی در بسیاری از بخشها کافی نیست.
یکی از دلایلی که ویتنام از نظر جذب کسبوکارهای بینالمللی که به دنبال جایگزینی برای چین هستند از هند بهتر عمل کرده، سلامت، تحصیل و مهارت نیروی کار این کشور است. دلیل دیگر نیز به این برمیگردد که دولت هند طرفدار سیاست تجاری نسبتاً محدودی است. مثلاً به جای اینکه به توافقات تجاری منطقهای بپیوندد، سرمایهداران نزدیک به خود را ارتقا حمایت میکند که عمدتاً نتوانستهاند سلطه اقتصادی داخلی خود را به رقابت بینالمللی تبدیل کنند.
علیرغم مبارزات کنونی چین، من انتظار دارم که این کشور برای چندین دهه یک قدرت بزرگ تولیدی و تجاری باقی بماند. در حالی که هند عملکرد مناسبی خواهد داشت؛ اما احتمال پیشیگرفتن زودهنگام آن از چین بسیار کم است.
برهما چلنی
به نظر میرسد شی جینپینگ، رئیسجمهور چین برای دستیابی به آنچه «رویای چینی» میخواند، یعنی برتری جهانی چین، عجله دارد. با در پیش بودن یک بحران جمعیتی، توقف رشد اقتصادی، و نامطلوب شدن محیط جهانی، به نظر میرسد شی به این نتیجه رسیده که چین فرصت استراتژیک کمی برای شکلدادن به نظم بینالمللی دلخواه خود دارد؛ بنابراین، حاضر ریسک بیشتری بکند.
اما در حالی که چین کشوری با درآمد متوسط است، محدودیتهای ساختاری بلندمدت، از جمله جمعیت رو به کاهش و پیری سریع، کندشدن رشد بهرهوری و بدهیهای هنگفت، به آرامی اثر خود را نشان میدهند. این میتواند به شدت توانایی شی برای پیشبرد جاهطلبیهای خود را مختل کرده و حتی جایگاه این کشور به عنوان کارخانه جهان را تهدید کند.
جمعیت هند حدود ۶۰۰ میلیون بیشتر از مجموع ۴۴ کشور اروپایی است. علاوه بر این، هند اولین اقتصاد در حال توسعهای است که از ابتدا تلاش کرده تا علیرغم چالشهای ناشی از تنوع فرهنگی و قومی، از طریق یک سیستم دموکراتیک، مدرن شده و پیشرفت کند. برخلاف چین، هند تشنه زمین و منابع دیگران نبوده و صعود آن جنبه تهاجمی و خصمانه کمتری دارد.
اما اگر هند بخواهد این قرن را از آن خود کند و برای تبدیلشدن به یک قطب تولیدی، بایستی از نیروی کار نسبتاً کمهزینه و علاقه فزاینده شرکتهای غربی به انتقال تولید از چین، نهایت استفاده را ببرد. این نهتنها برای اقتصاد جهانی خوب است؛ بلکه رشد شتابان هند میتواند به مقابله با توسعهطلبی چین به کار آید.
پنلوپی کوجیانو گلدبرگ
این قرن میتواند متعلق به هند باشد، اما به این معنا نیست که حتماً خواهد بود. در واقع، استراتژی توسعه صادراتمحور که باعث رشد چین شد، به احتمال زیاد در هند شکست خواهد خورد.
در 30 سال گذشته، چین به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شد. کشوری با سرانه تولید ناخالص داخلی حدود ۱۲ هزار و ۵۰۰ دلار (به دلار امروز آمریکا) در سال ۲۰۲۱، و جمعیت 1.4 میلیارد نفر، چشمانداز رشد بهرهوری چین وسیع است.
اما چین با بادهای مخالف بسیاری روبرو است، از جمله پیری جمعیت، نابرابری بالا و بازار املاک پرمشکل است. در همین حال، ایالات متحده به طور فعال تلاش میکند تا توسعه فناوری چین را مهار کند. در حالی که بعید است بتواند مانع رشد چین در بلندمدت شود، به عنوان یک محدودیت کوتاهمدت تأثیرگذار خواهد بود.
هند نیز مانند چین کشوری پرجمعیت است که فضای زیادی برای رشد بهرهوری دارد. با این حال، برخلاف چین، جمعیتی جوان و روبهرشد داشته و موقعیت خوبی جهت سرمایهگذاری برای تنشهای ژئوپلیتیک کنونی دارد. علاوه بر این، هند بیشتر از چین با هنجارهای غربی آشنا است و سهم بیشتری از جمعیت آن انگلیسی صحبت میکنند.
اما هند چالشهای داخلی خود را دارد. مهمترین آنها فقر بالا و مداوم، مشارکت کم زنان در نیروی کار، آلودگی زیاد، و تنشهای قومیتی و مذهبی است. علاوه بر این، هند نباید انتظار داشته باشد که یک معجزه رشد صادراتمحور، مانند آنچه قبلاً در اقتصادهای شرق آسیا دیده شده بود را مهندسی معکوس کند.
جهان امروز بسیار رقابتیتر از گذشته بوده و کشورهای با درآمد پایین و متوسط برای دسترسی به بازارهای صادراتی سودآور با هم رقابت میکنند. در عین حال، اتوماسیون ارزش نیروی کار ارزان اقتصادهای در حال توسعه را در بخش تولید از بین برده و اقتصادهای پیشرفته نیز به محافظت از بازار کار خود در برابر پیامدهای واردات از کشورهای کمدستمزد، تمایل بیشتری پیدا کردهاند.
در نهایت، هند نسبت به سایر کشورها در سیستم تجارت جهانی کمتر ادغام شده و موقعیت مناسبی برای مشارکت در زنجیره تأمین جهانی ندارد؛ بنابراین، در حالی که باز بودن فضای تجارت و سرمایهگذاری میتواند به رشد کمک کند، نمیتواند به عنوان موتور اصلی رشد هند عمل کند.
یی فوکشیان
دولت چین اخیراً اعلام کرد که جمعیتش در سال گذشته کاهش یافت که یک دهه زودتر از پیشبینی سازمان ملل بود؛ اما جمعیت چین در سال ۲۰۱۸ شروع به کاهش کرد و امروزه حتی از آنچه دولت ادعا میکند نیز کمتر است (۱.۲۸ میلیارد به جای ۱.۴۱ میلیارد). در هر صورت، واضح است که سیاستهای اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و خارجی سالهای اخیر چین و همچنین سیاست ایالات متحده در قبال این کشور، بر اساس دادههای جمعیتی نادرستی بنا شده است.
حتی اگر چین بتواند نرخ باروری خود را در سطح رسمی ۱.۱ حفظ کند، جمعیت آن در سال ۲۰۵۰ به ۱.۰۸ میلیارد نفر کاهش خواهد یافت. در آن زمان (از ۴۲ سال امروزی)، میانگین سنی در چین ۵۷ سال خواهد بود، در حالی که در آمریکا (از ۳۹ سال امروزی) به ۴۴ سال و در هند (از ۲۹ سال امروزی) به ۳۹ سال میرسد. در سال ۲۱۰۰، جمعیت چین تنها ۴۴۰ میلیون نفر خواهد بود، در مقایسه، هند ۱.۵۳ میلیارد نفر خواهد داشت.
رهبران چین باید بپذیرند که این کشور برای جوانسازی ملی آماده نیست. چین پایه جمعیتی مناسب این کار را نداشته و رویکرد سیاست فعلی آن یعنی اقتدارگرایانه در داخل و تهاجمی در خارج، بادوام نیست. در عوض، بهترین راه چین این است که انقباض استراتژیک، بهبود روابط با غرب، و کاهش سانسور داخلی را پیش گرفته تا پویایی اجتماعی و اقتصادی را تقویت کند که عامل جلوگیری از فروپاشی جمعیتی خواهد بود.
ایالات متحده نیز به نوبه خود، باید از این تفکر که گویی با چینی در حال رشد سروکار داشته که قادر است نظم جهانی به رهبری ایالات متحده را تضعیف کند، دست بردارد. درعوض، باید بفهمد که چین در حال افول بوده و بر این اساس رفتار خود را تعدیل کند. این به معنای حفظ موضعی قاطعانه و آغوش همکاری است. با توجه به اینکه ایالات متحده و متحدانش نیز با پیرشدن جمعیت و کاهش رشد اقتصادی مواجهاند، حفظ نظم جهانی موجود به همکاری چین نیاز دارد. شایان ذکر است که شکست آمریکا در مدیریت روابط با یک روسیه در حال زوال، راه جنگی که اکنون در اوکراین در جریان است را هموار کرد.
اقتصاد هند نیز نه تنها از چین، بلکه از آمریکا نیز پیشی خواهد گرفت، هرچند که چندین دهه طول بکشد.