به گزارش اقتصادنیوز روزنامه کیهان نوشت:توافق در «پکن» صورت گرفته و غربیها اهمیت مکانی توافق را از بازسازی رابطه عربستان و ایران مهمتر میدانند.
تحمل انجام توافق عربستان در پکن برای غرب به اندازه کافی سخت است چراکه عربستان یک عضو مهم باشگاه منطقهای آمریکاست و مسائل اساسی آن مثل جنگ یمن باید در واشنگتن رتق و فتق میشد نه در پایتختی که اسناد جامعه اطلاعاتی آمریکا (NIC) آن را رقیب شماره یک واشنگتن قلمداد کرده و نه با کشوری که همین اسناد NIC آن را «دشمن» واشنگتن خواندهاند.
به همین جهت در بعضی از رسانهها - در تحلیلهایی که فارغ از اغراق هم نبود - توافق عربستان در پکن بهعنوان علامتی از واگرایی میان ریاض و واشنگتن ارزیابی شد. نطفه این توافق هم در سفر شیجینپینگ در ریاض بسته شد. رئیسجمهور چین در آن سفر توانست لحن عربستان و دولتهای همراه آن در شورای همکاری خلیجفارس را نسبت به ایران پایین بیاورد. کمااینکه بیانیه پایانی میان عربستان و چین این تغییر ادبیات را منعکس کرد. غربیها اگر میتوانستند، جلوی توافق ایران و عربستان در پکن را میگرفتند. به همین جهت بعضی از رسانهها و محافل سیاسی غربی نوشتند این یک رخداد با پیامدهای خطرناک برای غرب و نشانه ورود جهان به عصری تازه است.
برای تحلیل دقیق توافق اخیر پکن، از یکسو دسترسی به جزئیات لازم است و از سوی دیگر به گذشت زمان نیاز است تا معلوم شود عربستان سعودی واقعاً در پی فعالسازی رابطه با ایران و خروج از رویه امنیتی قبلی است. آنچه قیمت واقعی توافق پکن را معلوم خواهد کرد، التزام طرفین به بندهای آن است. در همان حال میتوان گفت از آنجا که توافقات اخیر تابعی از تحولات بزرگتر در سطح بینالملل و در سطح منطقه و تابعی از جمعبندیهای انجامشده در پایتختهاست، میتوان به اجرایی شدن توافقات مزبور اعتماد کرد.
جالب این است که چین در این مذاکرات بیش از نقش «کمککننده» و «تسهیلکننده» نداشت و آنچه توافق شد حاصل مذاکرات دوجانبه میان ایران و عربستان سعودی بود. این در حالی است که مدل مذاکراتی که با حضور یا میزبانی آمریکا و یا انگلیس برگزار میشد، مبتنی بر جدول و دستورکار تنظیمی خود آنان و نه کشورهای اصلی طرف مناقشه بود.
چین در این صحنه بهعنوان یک قدرت «سامانبخش» جلوه کرد. مذاکرات بین ایران و عربستان در پکن با فاصله کمی از ارائه طرح دوازده مادهای چین برای توقف جنگ اوکراین شکل گرفت و این موضوع برای غرب معنای خاص خود را دارد. مدل حکومت چین متمرکز است، با این وجود در صحنه بینالمللی، نقش تسهیل «توافق» را برعهده گرفته است و این برخلاف مدل آمریکا و اروپا میباشد که در داخل، فدرالیته است و در عرصه بینالملل با «گرای اجبار» کار میکند. این تفاوت نظامهای شرقی و غربی و تفاوت راهحلهای شرقی از راهحلهای غربی است.
وجه مشترک کشورهای قدرتمند آسیا، ثبات و استمرار سیاسی در داخل و کمک به حل مسائل ملتهای دیگر در محیط بینالملل میباشد. کمااینکه عملکرد حمایتی ایران از روی کار آمدن دولتهای دموکراتیک در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین الگوی جدیدی از تعاملات سطح بینالمللی ارائه داد. قدرتهای آسیایی با این دست فرمان میتوانند منطق حاکم بر نظام بینالملل را تغییر داده و به سمت جلب رضایت طرفهای مختلف ببرند و این همان معادله برد - بردی است که غرب از آن اجتناب میکند.