ظهور خاورمیانه چند قطبی/ انرژی؛ بهانهای برای پایان دادن به هژمونی آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، سفر شی جین پینگ به عربستان و استقبال گرم رهبران پادشاهی از رهبر چین در تضادی آشکار با نشست خاموش جوبایدن و محمد بن سلمان داشت و همزمان فرصتی را در اختیار «شی» قرار داد تا در میانه نگرانیهای خود در باب سیاست کووید صفر و موج اعتراض ها بدان، از خانه دور باشد.
اقدام تلافی جویانه آمریکا علیه روسیه/ مبادله اطلاعات نیروهای هستهای راهبردی منتفی شد
دهن کجی «شی» به بایدن
در باب سفر «شی» به خاورمیانه تحلیل های بسیاری مطرح شده، سفری که به نوعی دهن کجی رئیس جمهوری چین به همتای آمریکایی اش توصیف شد. برخی از تحلیلگران می گویند، فارغ از آن که سفر رهبر چین به خاورمیانه را می توان در قاب رقابت پکن و واشنگتن تبیین کرد؛ طبیعتا نشست مشترک «شی» و رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس بالاخص عربستان برای این گروه از بازیگران معنایی خاص داشته و دارد.
این پنجمین باری بود که رئیس جمهوری از چین به پادشاهی می رفت؛ سال 1999جیانگ زمین چنین دیدارهایی را کلید زد و زمینه را برای روابط دوجانه میان پکن و ریاض هموار و تعامل دو بازیگر را عمیق و گسترده تر کرد. شورای آتلانتیک با انتشار گزارشی در این باره نوشت: چین و عربستان در باب طیف وسیعی از موضوعات با یکدیگر تعامل دارند و این همان گزاره با اهمیتی است که واشنگتن باید لحاظ کند.
شراکت تجاری یا تعامل استراتژیک
چین به طور معمول حدود 18 درصد نفت خود را از طریق عربستان تامین می کند. تجارت میان دو بازیگر در سال 2021 بالغ بر 80 میلیارد دلار بود و شرکت های چینی از سال 2005 تاکنون بیش از 36 میلیارد دلار در قراردادهای خود با عربستان به دست آورده اند.از همین رو انگونه که گروهی از ناظران می گویند پکن شریک تجاری شماره یک پادشاهی، مشتری بلندت مدت انرژی این کشو ر و شریک استراتژیک ریاض است که در شورای امنیت کرسی دائم دارد.
جاناتان فولتون، کارشناس فعال در شورای آتلانتیک بر این باور است که سفر «شی» به عربستات نشان از پیشرفت در روابط چین و ریاض دارد بالاخص آن که ریاض از سال 1989 چشمش به حمایت های مالی چین به ارامکو بوده و هست. انرژی ستون فقرات روابط چین و عربستان است از همین رو سفر «شی» در حالی انجام شد که چین به دنبال تضمین امنیت انرژی خود در میانه تنش های حاکم بر بازاهای جهانی نفت و گاز است؛ تنش هایی که ماحصل حمله روسیه به اوکراین است.
انرژی؛ بهانه برای پایان دادن به هژمونی آمریکا
در چنین شرایطی طبیعتا عربستان تامین کننده شماره یک نفت چین محسوب می شود. حفظ این موقعیت نه تنها اهمیت ریاض را برای چین چند برابر می کند بلکه قدرت چانه زنی به پکن خواهد داد تا با توسل بدان بهای واردات نفت روسیه را در سطح پایین نگاه دارد. از طرفی دیگر جای تعجب نیست که چین و عربستان یادداشت تفاهمی در باب هیدروژن امضا کردند چرا که پکن برای به دست آوردن نقش برجسته تری در خاورمیانه به عنوان یک ابرقدرت در حوزه فن آوری، انرژی پاک و پایدار خیز برداشته و چنین همکاری هایی مزایای ژئواستاتژیک فراوانی برای این بازیگر بر جای می گذارد.
مقاومت بن سلمان در برابر خواست و فشارهای بایدن جهت افزایش تولید نفت، به سان ملودی شیرینی بود که در گوش چین خوانده شد. هراندازه چین بتواند نفوذش را بر بخش انرژی خاورمیانه بیشتر کند قدرت بیشتری برای کاهش هژمونی آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت.احمد عبوده، کارشناس خاورمیانه فعال در شورای آتلانتیک تاکید دارد که برخلاف تصور آمریکا مبنی بر این که روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس ماهیتی استراتژیک ندارند بلکه در سطح معامله ای پایدارتعریف می شوند، پکن بر ثبات و امنیت ژئواستراتژیک در خاورمیانه مانور می دهد چرا که این دو مقوله اهرم های منافع اقتصادی پکن محسوب می شوند.
از طرفی دیگر منابع انرژی موجب شده تا خاورمیانه به جغرافیای تبدیل شود که منافع و ترجیح های چین و ایالات متحده به هم نزدیک شوند. از همین رو تنها ضمانتی که چین بر آن تاکید دارد، سیستم امنیتی منطقه ای تحت رهبری خود این بازیگر است.
ظهور خاورمیانه چند قطبی
نکته قابل تامل دیگر در باب سفر «شی» به خاورمیانه قیاس این سفر با دیدار بایدن، همتای آمریکایی اش از ریاض است. اکثر بازیگران خاورمیانه امنیت خود را در گرو حمایت های نظامی ایالات متحده می دانند. با این همه نمی توان نگرانی های کشورهای حاشیه خلیج فارس را از انفعال آمریکا و حضور کم رنگش در منطقه کتمان کرد.
امروز کشورهای خاورمیانه بیش از هر زمان دیگر درگیر چشم انداز خود برای آینده پسا سوخت فسیلی است بالاخص عربستان. با این همه واشنگتن بی تفاوت به دغدغه متحدان خود برای محدود کردن گزینه های چین در حیات خلوتش، انگار نبردی ذهنی به راه انداخته تا شرکایش ناچار شوند میان امریکا و چین، یک ظرف را برگزینند.اما سفر «شی» به خاورمیانه نشان داد که عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس درگیر این فضای قطبی شده نمی شوند و پکن را هم گزینه ای قابل اتکا می دانند؛ شاید بیش از واشنگتن. این گروه از بازیگران از اهمیت استراتژیک خود برای قدرت های ذینفع چون امریکا و چین باخبر هستند و تلاش دارند از اهرم هایی که در اختیارشان است حداکثر سود را از آن خود کنند.همانگونه که وزیر خارجه عربستان تاکید دارد، ریاض به قطبی شدن یا انتخاب میان شرکا اعتقادی ندارد چرا که اقتصاد پادشاهی به سرعت در حال رشد است. حتی از منظر امنیتی هم جایگزینی برای بازدارندگی یکپارچه ایالات متحده تعریف نشده بالاخص آن که چین گزینه هایی را در سیستم های تسلیحاتی پیشرفته خود با قیمت های رقابتی ارائه می دهد.