چین به دنبال لحظه کمپ دیوید در خاورمیانه
به گزارش اقتصادنیوز، پیمان کمپدیوید در سال 1978 یک حرکت دیپلماتیک غافلگیرکننده بود که با هدایت جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، انجام شد.
این توافق با میانجیگری آمریکا میان اسرائیل و مصر بسته شد و ظاهراً به دشمنیهای آشکار مصر و اسرائیل پایان داد و درگیری در شبهجزیرۀ سینا را خاتمه داد.
لحظهای بیسابقه در غرب آسیا؛ نمایشی از قدرت و وزن دیپلماتیک آمریکا
به نوشته یادداشتی در وبگاه استیتسمن، اگرچه انور سادات، رئیسجمهور وقت مصر، تاوان توافق با اسرائیل را با جان خود داد و ترور شد، اما پیمان کمپدیوید لحظۀ بیسابقهای در غرب آسیا بود که یک کشور بزرگ عربی با رژیم یهود به صلح [ظاهری] و توافق برسد. همچنین این پیمان، نمایشی از قدرت و وزن دیپلماتیک آمریکا نیز بود که توانسته دشمنان را دور یک میز بنشاند و میان آنها صلح [ظاهری] و توافق ایجاد کند.
خروج ریاض از شمایل رعیت امنیتی آمریکا
یکی از ملزومات برای یک ابرقدرت و قدرت جهانی این است که میانجیگریاش میان طرفین مناقشه مورد قبول واقع میشود و یک قدرت جهانی باید توانایی شکستن بنبستها و رسیدن به راهحلهای پایدار را در مناقشات بینالمللی داشته باشد.
کمپدیوید یک مثال برای این ایده است که یک میانجی قدرتمند میتواند طرفهای متخاصم را دور هم بیاورد و محیط بینالملل را تغییر دهد. همچنین این پیمان نشان داد که پذیرش روانی قدرت یک ابرقدرت توسط دیگر کشورها چقدر اهمیت دارد. اسرائیل و مصر بهراحتی مفاد این توافق را نپذیرفتند و بهنوعی تنها به دلیل قدرت آمریکا مجبور شدند که پای این توافق بنشینند. این توافق نشان داد که آمریکا یک قدرت جهانی با پیامدهایی جهانی است.
لحظه کمپدیوید چین؟
حالا چین نیز به این فکر افتاده که پیمان کمپدیوید خود را داشته باشد و خود را به عنوان یک قدرت جهانی با تأثیراتی جهانی که میانجیگریهایش مورد قبول واقع میشود نشان دهد. ایران رهبر بیچونوچرای شیعیان است و عربستان نیز در میان سنیها جایگاه رهبری دارد. این دو کشور با دو سیستم اعتقادی مختلف اسلامی دههها در حال رقابت با همدیگر بودند تا رهبری بلامنازع جهان اسلام را به دست بیاورند. چین اخیراً موفق شده میان این دو کشور میانجیگری کند. آیا این موفقیت را باید لحظۀ کمپدیوید چین بدانیم؟
اگر این توافق میان ایران و عربستان که با میانجیگری چین به دست آمده است تبدیل به یک صلح پایدار شود، آنگاه فرصتی برای ایجاد صلح در تمام خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد میشود و فرصتی برای پایاندادن به جنگ طولانی یمن نیز هست. این در حالی است که تلاشهای آمریکا برای شکلدادن به یک توافق دیپلماتیک میان عربستان و اسرائیل تاکنون بینتیجه مانده است.
تغییر در معادلات قدرت جهانی و بازی ماهرانه ریاض
این شکست آمریکا شاید به دلیل روابط سردی باشد که از در زمان دولت بایدن میان آمریکا و عربستان به وجود آمده است. همچنین به نظر میرسد که عربستان نیز قصد دارد منبعد با کارت چین در برابر آمریکا بازی کند و تاکنون نیز در این راه ماهرانه عمل کرده است.
بازی همزمان لولا در زمین چین و آمریکا /میانجیگر جدید وارد شد
درمجموع، معادلات قدرت جهانی تغییر کرده و کشورها سعی دارند با بازیکردن و رفتوآمد میان قدرتهای مختلف، منافع خود را بیشینه و تأمین کنند. در این شرایط، چین نیز از سواحل شرق آسیا به سوی غرب آسیا آمده و در حال آزمون است.
از گرگ جنگجو به صلحساز منطقه
توافق میان ایران و عربستان این شرایط را برای چین فراهم کرده که تا تصورات دیگران از خود را از یک تجاوزگر جهانی به یک معاملهگر جهانی تغییر دهد. هرچندکه ظرفیت چین برای ایفای نقش مذاکرهکنندۀ درجهیک و معتبر جهانی محدود است اما این کشور از زمان رویکارآمدن رئیسجمهور شی در سال 2013 سعی کرده است خود را به عنوان یک قدرت جهانی قابل قبول جا بیندازد.
با همۀ اینها، تبدیلشدن به یک قدرت جهانی برای چین چندان آسان نیست، چراکه مجبور است تغییر رویه دهد و از کشوری که همیشه فقط به منافع خود فکر کرده، تبدیل به بازیگری بزرگوار و بخشنده شود و گاهی هم از منافع خودش چشمپوشی کند. این در حالی است که چیزی که چین را امروز تبدیل به کشوری قدرتمند کرده و غربیها را در برابرش عقب رانده، قاطعیت و جسارت چینیها همراه با جاهطلبی بوده است.
چین تاکنون سعی کرده بود که از قدرت اقتصادی خود به عنوان سلاح استفاده کند و بدین طریق دیگر کشورها را به تبعیت از خواستههای خود وادارد. همین باعث شده بود که کشورها نیز سعی کنند به زنجیرۀ تأمین خود تنوع بدهند و از وابستگی به چین پرهیز داشته باشند. این راهبرد استفاده از قدرت اقتصادی به عنوان سلاح بهوضوح اعتبار چین را کاهش داده و به آرزوی این کشور برای تبدیلشدن به یک قدرت جهانی آسیب زده است. بنابراین چین تصمیم گرفته است که این تصویر از خود را تغییر دهد.
برای مدتی طولانی، غرب آسیا و خصوصاً عربستان سعودی متحد آمریکا محسوب میشدند. موقعیت جغرافیایی اسرائیل در کنار چالش امنیتی و نیاز به فرآوردههای نفتی، روابط خوب عربستان و غرب را ایجاب میکرد.
دوری از فضای جنگ سرد
از منظر عربستان، اجازهدادن به چین برای میانجیگری میان این کشور و ایران، دو هدف میتواند داشته باشد: با این کار، عربستان هم چین را آزمایش میکند و هم به آمریکا این پیام را میفرستد که دیگر مانند گذشته تنها تکیهگاه عربستان نیست و این کشور در حال تنوعبخشی به منابع و منافع خویش است.
البته با توجه به محدودیتهای ذاتی چین و همچنین ایران و عربستان، توافق اخیر میان آنها ممکن است به صلح پایدار نرسد و تبدیل به لحظۀ کمپدیوید چین نشود. این توافق صرفاً نشان میدهد که ایدۀ صلح پایدار در نزد سران ایران و عربستان وجود دارد اما این که به ثمر هم بنشیند یا نه، هنوز روشن نیست. در کمپدیوید اسرائیل و مصر متقاعد شدند که اختلافات خود را کنار بگذارند اما در توافق میان ایران و عربستان هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. بههرحال، چیزی که روشن است این است که کشورها از فضای دوقطبی جنگ سرد فاصله گرفتهاند و به جای پیروی کورکورانه از یک بلوک و اردوگاه، در هر موردی منافع خود را میسنجند و بر اساس آن عمل میکنند.
برای مثال، بعد از قتل خاشقجی، و خصوصاً توسط سیاستمداران و رسانههای دموکرات آمریکا، فشار زیادی علیه عربستان وارد شد. این مسئله یکی از دلایلی است که این کشور میانجیگری چین میان خود و ایران را پذیرفت. ایران نیز که تحت شدیدترین تحریمهای آمریکاست و به گوشۀ رینگ سوق داده شده است، چارهای جز تجدیدنظر در دوستان و دشمنان و شرکا و متحدان خود نداشته است. ایران و عربستان بهسرعت در حال بازتنظیم منافع خود در سطح روابط بینالملل هستند.
اتحاد تحول خواهان نظم جهانی
از سوی دیگر، چین و روسیه به طور فعال در تلاشند تا کشورهایی را که با آمریکا به مشکل میخورند جذب کنند. علاوه بر ایران، چین سعی میکند پاکستان و عربستان را نیز به مدار خود وارد کند. آیا چین در آینده میتواند گروهی را تشکیل دهد که نظم جهانی را تغییر دهد؟ سؤال دیگر این است که میراث دیپلماتیک روسیه بوده که زمینۀ چنین موقعیتی را برای چین فراهم کرده است. بنابراین موضع روسیه چگونه خواهد بود؟
در اینجا به هند نیز به عنوان یک قدرت در حال ظهور باید توجه داشت. هند همواره تلاش کرده تا موضعی مستقل در مسائل مختلف بینالمللی اتخاذ کند و با دوری از نگاه و هزینههای ایدئولوژیک، مانور استراتژیک خود را بر منافع اصلی خود مبتنی سازد.
با تغییر وضعیت در غرب آسیا پس از توافق عربستان و ایران، هند به دقت به روابط میان این دو کشور نگاه میکند. یکی از گزینههای مهم در قبال غرب آسیا برای هند این است که حضورش را حضوری نرم به حضوری آشکار و جدی تبدیل کند.