بزرگترین فاجعه انسانی فعلی با کمک تهران و ریاض مهار میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز ، عادیسازی روابط میان ایران و عربستان موجی از امید را برای رسیدن به صلح در یمن ایجاد کرده است. اما این مسئله نباید باعث شود که فکر کنیم برای صلح در یمن، فقط توافق ایران و عربستان کافی است و مذاکرات فراگیر داخلی میان یمنیها را فراموش کنیم. وبگاه شورای روابط خارجی اروپا با انتشار یادداشتی این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
افزایش امیدها برای صلح در یمن
توافق اخیر میان ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط باعث شده که امیدها برای رسیدن به صلح در یمن افزایش یابد. در سالهای اخیر، یمن تبدیل به عرصهای به جنگی نیابتی برای قدرتهای منطقه شده بود و این مسئله نقش بهسزایی در تغذیۀ درگیریهای داخلی در این کشور ایفا کردند. ریاض از دولت رسمی یمن که مورد شناخت بینالمللی است حمایت میکند اما تهران از حوثیهای مخالف این دولت که اکنون بخش اعظم شمال یمن را در اختیار دارند. بنابراین تنشزدایی جدید منطقهای میان ایران و عربستان فرصتی را برای حرکت به سوی حلوفصل دائمی مناقشۀ یمن فراهم کرده است.
ریاض برای این که تهران را امتحان کند و از قصد تهران برای رسیدن طولانیمدت به صلح مطمئن شود، منتظر عملکرد ایران در یمن و کمک این کشور به صلح در یمن است. ایران نیز به دنبال راههای منطقهای برای بهبود اوضاع داخلی خود و کاهش فشارها و تحریمهای بینالمللی اتمی است و در این مسیر عربستان میتواند به این کشور کمک کند. در حال حاضر و طبق برخی گزارشها، ایران متعهد شده که ارسال سلاح به حوثیها را متوقف و رهبران حوثی را متقاعد سازد که به آتشبس دائمی با ریاض برسند.
این پیشرفت در بستر آتشبس سراسریای که با میانجیگری سازمان ملل در یمن برقرار شده بود اتفاق افتاده است؛ آتشبسی که گرچه در اکتبر 2022 به صورت رسمی فروپاشید اما عملاً همچنان تا حد زیادی برقرار است و توسط طرفین رعایت میشود. همچنین در مدت اخیر گفتگوهایی میان عربستان و حوثیها نیز وجود داشته که بر اساس آن، عقبنشینی کامل عربستان در ازای آتشبس دائمی، تبادل گستردۀ زندانیان، ازسرگیری صادرات نفت از یمن، و تعهد حوثیها به پیوستن مجدد به مذاکرات سیاسی با میانجیگری سازمان ملل، مورد توافقات اولیه قرار گرفته است.
سختترین مرحله کجاست؟
مورد آخر، یعنی مذاکرات سیاسی طرفهای یمنی با یکدیگر با میانجیگری سازمان ملل، سختترین مرحله است زیرا اساس درگیریها در یمن، نه دخالتهای خارجی، بلکه دینامیک پیچیدۀ داخلی خود این کشور و کثرت بازیگران و اختلافات و تضاد منافع میان آنهاست. در نتیجه، حتی اگر ایران و عربستان با یکدیگر به توافق هم برسند، باز هم به معنای این نیست که جنگ یمن نیز لزوماً به پایان میرسد، زیرا همچنان اختلافات میان خود یمنیها باقی است.
کشورهای اروپایی که در حمایت از توافقنامۀ صلح سرمایهگذاری کردهاند، باید اطمینان حاصل کنند که روابط بهبودیافتۀ بین عربستان و ایران برای پیشبرد مذاکرات فراگیر و درونیمنی تحت نظارت سازمان ملل استفاده میشود، نه اینکه صرفاً یک توافق میان قدرتهای منطقهای باشد و به مسائل داخلی و اختلافات داخلی یمن کمکی نکند.
آستانهسازی از یمن، نگرانی اصلی این روزها
یکی از نگرانیهای اصلی این است که مذاکرات ایران و عربستان منجر به «آستانهسازی» روند صلح در یمن شود که بر اساس آن، قدرتهای منطقهای به دنبال شکلدهی نتیجۀ مورد دلخواه خود و تحمیل آن به بازیگران داخلی و سازمان ملل هستند. مذاکرات ایران-عربستان و همچنین عربستان-حوثیها عمدتاً بر پایاندادن به حملات حوثیها به عربستان متمرکز است و فقط خروج عربستان از درگیری در یمن را تسهیل میکند، و نه ایجاد صلح در داخل یمن را. بنابراین به نظر میرسد که صلح در یمن ممکن است قربانی نجات قدرتهای منطقهای از این درگیری شود: ایران و عربستان پای خود را از این مهلکه بیرون بکشند اما جنگ و درگیری در داخل یمن ادامه یابد. همین که حوثیها به دنبال امضای توافق با ریاض هستند و نه با دولت رسمی یمن، نشان میدهد که روند اخیر قرار نیست صلح میان خود یمنیها را تضمین و فراهم کند.
آیا حوثیها حاضر به تقسیم قدرت هستند؟
مسئلۀ یمن با تقسیم قدرت حل میشود. در یمن بازیگران زیادی با منافع متضادی وجود دارند که ایجاد توافق میان آنها مستلزم این است که بتوانند با گفتگو با یکدیگر، به یک نقشه برای تقسیم قدرت برسند و قدرت را با یکدیگر شریک شود. آیا حوثیها اساساً چنین ارادهای دارند و میتوانند نقش سازندهای در این مسیر ایفا کنند؟
باید به این نکته توجه داشت که گرچه ایران روی حوثیها نفوذ دارد ولی حوثیها تحت کنترل کامل تهران نیستند و نمایندۀ تهران محسوب نمیشوند و هدف و منافع خاص خود را دارند
حوثیها قبلاً گفته بودند که به یک توافق منطقهای پایبند نخواهند بود، یعنی قرار نیست کشورهای منطقه تصمیمی بگیرند و توافقی کنند و حوثیها هم ضرورتاً نسبت به آن پایبند باشند.
تکلیف کنترل حوثیها بر یمن چه میشود؟
همچنین مشخص نیست که مذاکرات اخیر عربستان و حوثیها در صنعا آیا به معنای پذیرش ضمنی کنترل ارضی حوثیها بر یمن توسط ریاض باشد یا خیر. حوثیها شاید توافق با ریاض را اینگونه تفسیر کنند که به آنها فرصتی برای تهاجمات جدید نظامی برای کنترل مناطق نفتخیز مأرب میدهد. تصاویر ماهوارهای از تحرکات حوثیها نیز تا حدود زیادی مؤید همین امر است. از سوی دیگر، بازیگران یمنی مخالف حوثی احتمالاً به پیشرفتهای جدید حوثیها واکنش نظامی نشان میدهند و جرقۀ جنگهای جدیدی را میزنند.
همچنین جنوبیهای مخالف حوثی نمیتوانند زیر بار کنترل ارضی حوثیها بر یمن و افزایش نفوذ سیاسی آنها در مذاکرات بروند، آن هم در شرایطی که جنوبیها کاملاً غایب بودهاند و به بازی گرفته نشدهاند. بنابراین، اگر عربستان تقسیم عملی یمن میان حوثیها در شمال و جنوبیها را بپذیرد، آنگاه با توجه به علاقۀ امارات به کنترل سواحل و آبراههای یمن، عربستان از امارات خواهد خواست که این کشور نیز صلحی در جنوب برقرار سازد. این یک فرصت خوب برای جنوبیهاست که از این مسئله استفاده کنند و ایدۀ یمن جنوبی مستقل خود را با کمک امارات پیش ببرند.
ضرورت گفتگوهای داخلی
این دینامیک پیچیدۀ مسائل داخلی یمن و بازیگران یمنی و اختلافات میان آنها نشان میدهد که برای رسیدن به صلح در یمن، تنشزدایی و توافقات منطقهای میان ایران و عربستان اصلاً کافی نیست و نیاز به گفتگوهای فراگیر درونیمنی و یمنی-یمنی با میانجیگری سازمان ملل وجود دارد.
این امر مستلزم حمایت از مسیری فراگیر است که شامل حوثیها، گروههای جنوبی و نیز نمایندگانی از سراسر جامعۀ یمن میشود. باید تلاش شود که طیفی نسبتاً کامل از تمام دیدگاههای سیاسی در مذاکرات، بهویژه نمایندۀ مشخصی از طرف زنان، وجود داشته باشند. اولویت بعدی باید این باشد که اردوگاه ضدحوثی باید اختلافات میان خود را کاهش دهد و کنترل کند تا بتواند با حوثیها دور یک میز نشسته و مذاکره کند.
اهمیت شورای رهبری ریاستجمهوری
یکی از عناصر مهم برای پیشبرد روند صلح و مذاکره در یمن، تقویت جایگاه شؤرای رهبری ریاستجمهوری است. این شورا در آوریل 2022 در ریاض تشکیل شد تا موقتاً جایگزین شخص رئیسجمهور شود و وظایف وی به طیفی از نمایندگان یمنی در این شؤرا محول شود. این شؤرا عملاً در انحصار و کنترل گروههای ضدحوثی است. بنابراین گروهههای ضدحوثی اگر بتوانند ذیل شؤرای رهبری ریاستجمهوری متحد شوند میتوانند با محوریت این شؤرا، به مذاکره با حوثیها بپردازند.
نهادسازی در یمن
مسئلۀ مهم بعدی بحث نهادسازی در یمن با توجه به ماهیت این کشور و ماهیت دولت در یمن است. این که چگونه میتوان فدرالیسم را در این کشور پیاده کرد و چه نهادهایی چه نقشی در این کشور داشته باشند. این مسئله نیز فقط از طریق مذاکرات درونیمنی قابل حل است، اما نیاز به تمرکز دقیق و حمایت خارجی نیز دارد. اروپاییها میتوانند تجربۀ خود را در ایجاد شکلهای مختلف نهادهای دولتی، ترتیبات قانون اساسی، و ساختارهای حاکمیتی فراگیر و درعینحال رعایت اصول کلیدی مانند عدالت و مسئولیتپذیری، در اختیار یمنیها بگذارند.
اهمیت رسیدگی به وضعیت انسانی و اقتصادی در یمن
با این حال، این سؤالات سیاسی نباید رسیدگی به سایر چالشهای اصلی کشور را به تأخیر بیندازد. فرصتی که از گرمشدن روابط عربستان و ایران ایجاد شده است میتواند به تضمین دستاوردهایی برای مردم یمن کمک کند و همین دستاوردها و امیدها سبب شود که مردم به گروههای سیاسی و نمایندگان خود فشار بیاورند تا زودتر به راهحلهای پایدار برسند. در حال حاضر، مردم یمن نیازهای غذایی و بهداشتی فوریای دارند اما این کشور با کمبود بودجه مواجه است. بنابراین باید بودجۀ بشردوستانۀ این کشور افزایش یابد.
در مجموع باید توجه داشت که تلاشهای داخلی و منطقهای و سازمان ملل برای دستیابی به صلح پایدار در یمن بدون حمایت بینالمللی از احیای اقتصاد یمن، بدون حمایت از ظرفیتهای حکومتداری محلی، بدون رسیدگی به کمبودهای جدی آب و تهدیدات زیستمحیطی، و بدون اصلاح سیستم آموزشی ناکارآمد این کشور، احتمالاً با شکست مواجه خواهد شد.
یمن فرصتی بیسابقه برای رهایی از یک دهه درگیری ویرانگر دارد. توافق میان ایران و عربستان میتواند وعدهدهنده و طلیعۀ صلح در یمن باشد و نه خود صلح در یمن و بهخودیخود کافی نیست. اروپاییها و سازمان ملل و ایران و عربستان و خود طرفهای مختلف یمنی همچنان باید برای برداشتن گامهای سیاسی و غیرسیاسی لازم برای رسیدن به صلح تلاش کنند.