چرخش برجامی در راه است؟
تحلیل بیانیه هیروشیما
بیانیه رهبران گروه٧ در مورد خلع سلاح هستهای در هیروشیما که محورهای متعددی را دربرمیگیرد، شاهد چرخش دیدگاه این گروه در مورد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است. در این بیانیه تاکید شده است که راه حل دیپلماتیک بهترین راه برای حل نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران است، اما برنامه جامع اقدام مشترک دیگر صرفا یک مرجع یا منبع مفید برای این راه حل دیپلماتیک خواهد بود.
جملات بهکار گرفته شده در بیانیه گروه ۷ دقیقا همسان با بیانیه وزرای خارجه کشورهای گروه ٧ در تاریخ ٢٣ آوریل ٢٠٢٣ است؛ در این بیانیه نیز برجام نه به عنوان راهکار نهایی بلکه به مثابه منبع مفید برای راهکارهای دیپلماتیک در نظر گرفته شده است. چرخش بزرگ گروه ٧زمانی قابل درک است که به بیانیه وزرای خارجه این گروه در ٢٢مه ٢٠٢٢توجه کنیم (تغییرات بزرگ فقط در یکسال). در این بیانیه تاکید شده بود: «ما مجددا حمایت خود را از احیا و اجرای کامل برجام مورد تاکید قرار میدهیم.» تفاوت و چرخش دقیقا در این دو جمله «We reaffirm our support for a restoration and full implementation of JCPOA. «۲۰۲۲ و JCPOA «continues to provide a useful reference.» ۲۰۲۳ آشکار میشود. این چرخش یک معنای قطعی و روشن دارد؛ از نظر گروه ٧ برجام سال ٢٠١٥با همان مختصات و ویژگیها دیگر قابلیت احیا ندارد و حداقل باید در آن تغییراتی متناسب با وضعیت موجود از حیث پیشرفت در برنامه هستهای ایران و بهتبع آن تعهدات ایران انجام گیرد یا در یک نگاه حداکثری توافق جامع دیگری بر پایه الگوی برجام جایگزین توافق سال ٢٠١٥شود.
در بیانیه سال گذشته تاکید وزرای گروه ۷ بر احیای کامل برجام به معنی این بود که این گروه در آن مقطع برجام را به عنوان یک گزینه یا یک هدف در نظر میگرفتند، اما وقتی این گروه در بیانیه جدید تاکید میکند که برجام یک رفرنس است، یعنی گزینهای برای الگوهای دیگر است. به این معنی که برجام از حالت آپشن بودن خارج میشود و حالتی الهام بخش پیدا میکند. اظهارات رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاییدی بر پیچیدگیهای احیای برجام است. گروسی هفته گذشته در مصاحبه با سی بیسی کانادا در خصوص احیای برجام گفت: هنوز تصمیمی درباره بازگشت طرفین به توافق گرفته نشده است، اما در حال حاضر، چشمانداز بازگشت سریع طرفین به این توافق، بسیار ضعیف است. الگوی جایگزین برجام مدتی است که در ادبیات رسانهای و اتاق فکر غربی در حال پردازش و انتشار است و بهنظر میرسد پایتختهای غربی پس از بروز متغیرهای جدید در روابط با جمهوری اسلامی به سمت آن متمایل شدهاند.
امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه پیشتر دوشنبه (۱۴ نوامبر، ۲۳ آبان) سال گذشته در مصاحبه با رادیو فرانسه، در اشاره به مذاکرات احیای برجام ادعا کرد اعتقاد ندارد که هیچ پیشنهاد جدیدی بتواند به احیای توافق هستهای با ایران در آینده نزدیک کمک کند و احتمالا به چارچوب جدیدی برای رسیدگی به این موضوع نیاز است. پایگاه آکسیوس نیز اواسط فروردین به نقل از منابع آگاه نوشت دولت جو بایدن با مقامهای اسرائیلی و اروپایی درباره توافق موقت با ایران رایزنی کرده است. مقامهای اسرائیلی، دیپلماتهای غربی و کارشناسان آمریکایی که از جزئیات طرح آمریکا مطلع هستند گفتهاند که طرح مدنظر کاخ سفید شامل رفع برخی تحریمها در ازای توقف بخشهایی از برنامه هستهای ایران خواهد بود.
پایگاه آکسیوس نوشته رویکرد جدید دولت بایدن نشاندهنده میزان نگرانی کاخ سفید از پیشرویهای جدید برنامه هستهای ایران است. در همین ارتباط دولتهای اروپایی اخیرا واشنگتن را برای احیای برجام تحت فشار قرار دادهاند. والاستریتژورنال گزارش داده کشورهای اروپایی با توجه به پیشرفتهای برنامه هستهای ایران کاخ سفید را برای احیای دیپلماسی با ایران تحت فشار گذاشتهاند.
این رسانه آمریکایی در گزارش ۱۲ مه-۲۲اردیبهشت نوشت: کشورهای اروپایی که از پیشرفتهای ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم نگران هستند دولت بایدن را برای احیای مسیر دیپلماسی با ایران با هدف جلوگیری از بحران هستهای احتمالی تحت فشار قرار دادهاند. با وجود این و بهرغم بروز نشانههایی مبنی بر تمایل اروپا به بازگشت به ریل برجام، اما همچنان گره برجام در واشنگتن در حال کورتر شدن است. با این اوصاف به نظر میرسد مذاکرات هستهای با پیچیدگیهای بیشتری در هفتهها و ماههای آتی مواجه شود. از همین رو انتظار میرود غرب با توجه به چنین چشماندازی دیپلماسی را با چاشنی بازدارندگی مورد پیگیری قرار دهد.
بازدارندگی از طریق تهدید به استفاده از اسنپبک نه اعمال آن؛ و اقدامات نمایشی همچون انتقال جتهای مجهز به بمبهای سنگرشکن به منطقه (نه استفاده از آنها) و تکرار بیشتر مانورهای مشترک با اسرائیل با هدف شبیهسازی حمله به تاسیسات هستهای ایران؛ همه این اقدامات انجام میشود تا از نظر غرب ایران از غنیسازی ٦٠درصدی به عنوان یک خط قرمز اصولی عبور نکند و بدین وسیله شرایط برای برخی تغییرات در بندهای برجام یا توافق جامع دیگر فراهم شود؛ در غیر اینصورت آمریکا توافق ضمنی و غیررسمی با ایران را همچون بحران موشکی کوبا دنبال خواهد کرد.
بر این اساس آمریکا احتمالا بهطور ضمنی خطوط قرمزی برای ایران تعیین و اعلام میکند؛ در عین حال که ظرفیت هستهای ایران را مورد پذیرش غیررسمی قرار میدهد و در عین حال اجازه حمله بازیگر ثالثی را نیز نمیدهد اما ایران نیز در مقابل اجازه ندارد از غنیسازی ٦٠درصدی عبور و به سمت سلاح هستهای حرکت کند.
این دقیقا الگویی است که در بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ مورد استفاده قرار گرفت؛ یعنی زمانی که جان کندی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، به محض آگاهی از حضور موشکهای روسی در هاوانا، در پیام خود در شب ۲۲ اکتبر ۱۹۶۲ آمادهباش نیروهای آمریکایی را اعلام و حرکت کلیه کشتیهای شوروی به مقصد کوبا را ممنوع اعلام کرد. وی همچنین از نیکیتا خروشچف رهبر اتحاد شوروی خواست موشکها را تحت نظارت سازمان ملل از کوبا خارج کند و این درخواست کندی از سوی کرملین در ۲۸ اکتبر مورد پذیرش قرار گرفت و در مقابل ایالات متحده نیز موشکهای اتمی خود را از ترکیه خارج کرد.
آمریکا احتمالا تصور میکند این الگو قابلیت تکرار در مورد ایران و برنامه هستهایاش را دارد. پس امکان دارد دولت بایدن و ایران در چارچوب این الگو، در اوج بحران و در لحظات آخر ترجیح دهند بر اساس دیپلماسی ضمنی و توافق غیررسمی از برخی اقدامات خود عقبنشینی کنند: یعنی آمریکا از توسل به قدرت سختافزاری خودداری کند (بازدارندگی جانشین کنش سختافزاری) و ایران نیز از حرکت به سمت ساخت سلاح و عبور از غنی سازی ٦٠درصدی صرف نظر کند. در اینجا برای ایران ترجیح، حراست از ظرفیت هستهای و حفظ آن خواهد بود.