خطر اردوغان برای آبهای مرزی/ پیامدهای پیگیری سیاستهای ترانزیتی و آبی ترکیه بر ایران
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از هم میهن، با پیروزی رجب طیب اردوغان در مقابل کمال قلیچداراوغلو، نگرانیها برای تداوم سیاست نوعثمانیگری او افزایش یافته است. اردوغان که در سالهای گذشته در رویای مخوف احیای امپراطوری عثمانی به سر میبرد، گامهای بلندی برای تحقق آن برداشته است. گسترش نفوذ در قفقاز جنوبی و تلاش برای برقراری اتصال ترانزیتی با این منطقه از جمله اقداماتی است که او در این سالها به انجام رسانده است. همچنین باید این موضوع را در ذهن داشت که همکاری ترکیه با جمهوری آذربایجان برای افتتاح دالان زنگزور که به تغییرات ژئواستراتژیک میانجامد، جمهوری آذربایجان را از یکسو به محور پیمان آتلانتیکشمالی و ناتو متصل کرده و از سوی دیگر این کشور را به مرکز ثقل پروژه کمربند- جاده چین تبدیل میکند. این اتفاق دو برنده اصلی دارد؛ جمهوری آذریایجان با لیدری ترکیه که در قالب اتحاد تورانی، کشورهای ترکزبان را دعوت به اتحاد میکند.
ازسویی پیگیری پروژههای آبی گاپ روی سرچشمههای دجله و فرات و همچنین پروژه داپ بر سرچشمههای رود ارس، از دیگر اقداماتی است که با هدف افزایش هژمون ترکیه در منطقه و در ادامه سیاست نوعثمانیگری اردوغان دنبال میشود. موضوعی که به گفته مرتضی قورچی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی با سه کد ژئوپلیتیکی ازسوی اردوغان دنبال میشود. در این گزارش، سیاستهای نوعثمانیگری اردوغان و تأثیرات آن بر ایران را از سه منظر هیدروپلیتیک، ژئوپلیتیک و ترانزیت در گفتوگو با مرتضی قورچی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، احمد کاظمزاده، مدیر گروه هیدروپلیتیک انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، علی ضیایی، کارشناس حملونقل و ترانزیت و سیدعلی قائممقامی، کارشناس مسائل ترکیه مورد بررسی قرار دادیم.
نگاه کارشناس 1
جنگ کریدورها در منطقه ادامه مییابد
علی ضیایی
کارشناس حملونقل و ترانزیت
اردوغان از پیشتر به فکر شکلدهی یک جبهه با محوریت خود و ترکیه بود و به همین دلیل، علاقهمند بود مسائلی همچون ترانزیت را نیز در قالب همکاری منطقهای شکل دهد. باتوجه به اینکه اردوغان خود دارای ریشه اخوانی است، در زمان بهار عربی تلاش کرد تا خود را محور اصلی اخوانالمسلمین قرار دهد و وقتی نتوانست بهعنوان رهبر اخوانالمسلمین و رهبر جهان اسلام خود را تثبیت کند، سعی کرد خود را با وجهه ناسیونالیستی و با محور یک جهان فرضی به نام جهان ترک معرفی کند. او در سال ۲۰۰۹ اتحادی را به نام اتحاد کشورهای ترکزبان یا همان اتحاد تورانی شکل داد و کشورهایی با ریشه ترک، اویغور و... را دور هم جمع کرد.
اردوغان تلاش کرد محور اصلی این اتحاد، مسائل اقتصادی باشد و باتوجه به موقعیت جغرافیایی ترکیه که موقعیت مناسبی برای اتصال اروپا و آسیا به شمار میرود و حتی در کریدور شمال-جنوب نیز تا حدی صاحب امتیاز است، سعی کرد کریدور شرق-غرب را با محوریت کشورهای ترکزبان شکل دهد. بهعنوان نمونه طرح راهآهن باکو-قارص-تفلیس در سال ۲۰۰۸ در همین راستا و با همین تفکر حتی پیش از شکلگیری اتحاد تورانی آغاز شد و 10 سال به طول انجامید و در سال ۲۰۱۸ از این راهآهن بهرهبرداری شد. پس از آن، کریدورهای تورانی مانند کریدور میانی (Middle Corridor) یا کریدور ترانسکاسپین پیگیری شد و سال گذشته در میانه جنگ روسیه و اوکراین و رویگردانی کشورهای اروپایی از همکاری با روسیه، این کریدور در اوج اهمیت خود قرار گرفت و رکورد فعالیت خود را ثبت کرد.
پس از آن ترکیه در قالب همان اتحاد تورانی، هدفگذاری دیگری را در پیش گرفت و آن اتصال این جغرافیای ترک به یکدیگر بود؛ هرچند دریای خزر در آن میان قرار دارد. در این میان، ارمنستان و گرجستان عملاً اتصال مستقیم جغرافیایی ترکیه با کشورهای ترکزبان را قطع کردهاند. به همین دلیل ترکیه بهترین فرصت برای اتصال کشورهای ترکزبان را تصرف جنوب ارمنستان دید. در سال ۲۰۲۰ که جنگ دوم قرهباغ آغاز شد، با دمیدن ترکیه در آتش این جنگ آغاز شد. با اینکه دعوا بر سر قرهباغ بود، در ابتدا نیروهای جمهوری آذربایجان سعی داشتند از جنوب ارمنستان و بهموازات مرزهای ایران پیشروی کنند که ارتباطی با قرهباغ نداشت که البته با فشارهای ایران و روسیه، روبهرو شدند و پیشروی از آنجا صورت نگرفت و به یکباره به سمت قرهباغ حرکت کردند.
بنابراین باید در نظر داشت که تفکر نوعثمانیگری اردوغان سبب میشود تا به بهانه ترانزیت، اتحاد کشورهای ترکزبان به یکدیگر صورت بگیرد. البته این اقدام ترکیه را به یک رقیب بلامنازع در حوزه ترانزیت منطقه بدل میکند، زیرا این اقدامات ترکیه روی کریدور شمال-جنوب که مختص ایران است نیز اثر میگذارد. ترکیه با اینکه کشوری در محور کریدور شرق-غرب به شمار میرود، اما با بلندپروازی تلاش دارد در کریدور شمال-جنوب نیز مدعی باشد. همچنین ترکیه در حال تلاش است که از طریق عراق، مسیری را تحت عنوان کریدور راه خشک احداث کند و با آن با هر دو کریدور شرق-غرب و شمال-جنوب ایران رقابت کند. ازسوی دیگر ترکیه در قالب تفاهمنامه صادرات غلات، خود را در میانه جنگ روسیه و اوکراین دخالت داد و بهعنوان واسط صادرات غلات این دو کشور در حال جنگ به اقصینقاط جهان معرفی شد. همین امر نشان میدهد که ترکیه روی محور کریدور شمال-جنوب نیز ادعا دارد. ترکیه در نظر دارد که دالان زنگزور را احداث کند که در اینصورت با تصرف استان سیونیک ارمنستان و پیوست آن به دولت باکو، میتواند اتصال ایران را با جبهه شمالی خود قطع کند. در این حالت، ترکیه تا حد زیادی میتواند ایران را محدود کند.
باید در نظر داشت که ایران چهار گزینه برای اتصال به کشورهای شمالی خود دارد؛ دریای خزر، جمهوری آذربایجان، کشورهای CIS و دیگری، ارمنستان در روز مبادا. ترکیه با این اقدام، حربه ارمنستان را از ایران خواهد گرفت. بنابراین طرف ایرانی باید با هوشیاری تمام، اقدامات ترکیه و جمهوری آذربایجان را در منطقه دنبال کند و در صورت نیاز، برای خنثیسازی آن وارد عمل شود.
نگاه کارشناس 2
خطر اردوغان برای آبهای مرزی
احمد کاظمزاده
مدیر گروه هیدروپلیتیک انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا
اتخاذ رویکرد عثمانیگری طی سالهای گذشته هرچند از جهاتی، منافعی را برای ترکیه به همراه داشته، اما در مواردی هم خسارتهای جبرانناپذیری برای این کشور به بار آورده و هزینههای سیاسی و نظامی سنگینی را به این کشور تحمیل کرده است. بنابراین اینکه اردوغان در دوره جدید ریاستجمهوری، نوعی بازنگری در این رویکرد داشته باشد، یک احتمال جدی به نظر میرسد. باید در نظر داشت که خاورمیانه جدید از نظامیگری فاصله گرفته و اکنون در حال پوستاندازی است و در رویکردهای جدید به سمت شکلگیری خاورمیانه جدید با ماهیت اقتصادی پیش میرویم.
اگر بخواهیم نگاهی به سیاستهای هیدروپلیتیک ترکیه داشته باشیم، سیاست هیدروپلیتیک ترکیه با تاریخ سیاسی جدید ترکیه نوین پیوند خورده است. با شکلگیری ترکیه جدید، بسیاری از قلمروهایی که در گذشته تحت سلطه عثمانی بوده، از دست رفته و به همین دلیل ترکیه از همان ابتدا یک دولت ناراضی بوده و در پی سیاست تجدیدنظرطلبی حرکت کرده است. اما دوران جنگ سرد اجازه این تجدیدنظرطلبی را نمیداد. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و با اجرای پروژه بهار عربی، ترکیه در مقطعی توانست از این فضا برای رویکرد تجدیدنظرطلبانه استفاده کند. بخشی از دلایلی که ترکیه هیچوقت خود را متعهد به قراردادهای آبی با کشورهای پاییندست رودخانههای دجله و فرات نمیدانست، به دلیل همین مسئله بود و در واقع از همان ابتدا راضی به اجرای بخشی از قراردادهایی که مرزهای ترکیه نوین را مشخص میکرد، نبود.
ترکیه نوین پس از شکلگیری بهدنبال توسعه به شکل غرب بود. ترکیه به فکر این بود که بتواند از منابع آبی برای تولید برق استفاده کند تا از آن در جهت اجرای برنامههای توسعه بهره بگیرد. دستور مطالعات در این زمینه در دوره آتاترک صادر شد که بعد از چند دهه مطالعه در نهایت با اجرای پروژه گاپ در دهه هشتاد میلادی بر روی دجله و فرات، این پروژه صورت عملی به خود گرفت و اکنون هم با رسیدن پروژهها به مرحله نهایی، توجه ترکیه به پروژه داپ با احداث ۱۴ سد روی رود ارس متمایل شده است. باتوجه به اینکه رسانهای شدن پروژه گاپ، مشکلاتی را برای این کشور در عرصه بینالمللی ایجاد کرد، ترکیه سعی دارد به لحاظ رسانهای پروژه داپ را به دور از چشم رسانهها پیگیری کند. همچنین باید در نظر داشت که ورود ترکیه به منطقه قفقاز طی سالهای اخیر بهنوعی با پروژه داپ روی رود ارس و قفقاز کوچک، کاملاً مرتبط است. ترکیه تاکنون به قوانین بینالمللی درخصوص منابع آبی مشترک پایبند نبوده و تابع دکترین حاکمیت مطلق سرزمینی عمل کرده است که یک دکترین منسوخ بوده و در رویههای قضایی بینالمللی کاملاً رد شده است. این در حالی است که ترکیه باید از دکترین حاکمیت محدود سرزمینی که یک دکترین بینابین است و تابع اصل بهرهبرداری منصفانه و معقول و قاعده لاضرر که هم حقوق کشورهای پاییندست را در نظر میگیرد و هم حقوق کشورهای بالادست، پیروی میکرد، اما بیشتر بر نیازهای خود متمرکز شده است.
عامل تعیینکننده در این زمینه آن است که کموکیف سیاست هیدروپلیتیک ترکیه با سیاست خارجی آن کاملاً پیوند دارد. در واقع در مواقعی که ترکیه احساس کرد سیگنالهای مثبت از سوی اروپا برای الحاق دریافت میکند، باتوجه به اینکه پیشنیاز الحاق به اتحادیه اروپا، اجرای مقررات آبی این اتحادیه است که در آن دکترین حاکمیت محدود سرزمینی است، تلاش کرده سیاستهای آبی خود را نزدیک به این دکترین نشان دهد. در این مقطع نیز تمایلاتی را برای همکاری با کشورهای پاییندست مانند عراق و سوریه نشان داده است، اما در مواقعی که از عضویت در اروپا رانده شده است، سیاستهای هیدروپلیتیک خود را بدون توجه به کشورهای پاییندست برنامهریزی کرده است.
با پیروزی اردوغان، امیدواریای که با پیروزی احتمالی کمال قلیچداراوغلو برای پیوستن به اتحادیه اروپا وجود داشت، از بین رفته و از این بابت به نظر میرسد که ترکیه همان سیاست یکجانبهگرایی خود را درخصوص مسائل آبی همچون گذشته ادامه دهد.
نکتهای که وجود دارد آن است که ماهیت مسائل آبی، بهگونهای است که هرگونه اقدام یکجانبه میتواند مشکلات آبی را برای همه طرفین ایجاد کند. باتوجه به گستره حوضههای مشترک که ۲۷۶ حوضه رودخانهای و نزدیک به ۳۰۰ آبخوان مشترک است، همکاری تنها راه ممکن برای استفاده و بهرهبرداری مشترک است. بهترین راه آن است که آبهای مشترک محمل همکاری و همگرایی منطقهای قرار گیرد. پیش از آنکه اتحادیه اروپا برمبنای ذغالسنگ و فولاد شکل بگیرد، اروپاییان دارای سازوکارهای همکاری در حوضههای دانوب و راین و سایر رودهای فرامرزی بودند. همین همکاری موجب شکلگیری همگرایی پس از جنگ جهانی دوم شد. از این تجربه میتوان در حوضه ارس، دجله و فرات و هیرمند بهره گرفت که لازمه آن، این است که همه کشورها اصول و قوانین بینالمللی را بپذیرند. دیپلماسی آبی را در دستور کار قرار داده و وابستههای آبی را در سفارتخانه در نظر بگیرند و با چنین همکاری مشروع، میتوان تهدیدهای ناشی از کمآبی را به فرصتهای همراهی و همکاری منطقهای تبدیل کرد.
نگاه کارشناس / 3
بازی اردوغان با سه کد ژئوپلیتیکی
مرتضی قورچی
متخصص ژئوپلیتیک
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در راستای سیاست نوعثمانیگری خود، با سه کد ژئوپلیتیکی بازی میکند که تاکنون دستاوردهای زیادی را در سالهای گذشته برای ترکیه به همراه آورده و احتمالا در آینده نیز فراهم خواهد کرد.
نخست، سیاست ترکیه مبتنی بر یک قانونی اساسی است که اجازه میدهد ترکیه در قالب اقتصاد آزاد و جهانی شدن در فرصتهای مناسب بتواند با تمامی کشورهای جهان ارتباط برقرار کند یا خود اقدام به فرصتسازی کند. همچنین اردوغان در گذشته و همینطور در آینده با مسئله تصویرسازی از قلمروی نفوذ امپراطوری عثمانی در بسیاری از کشورهای همسایه ترکیه نوین، سعی دارد یک نوع تصویر ژئوپلیتیکی برای داخل و خارج از ترکیه فراهم کند. در بیرون از مرزها اردوغان تلاش میکند تا مناسبات اقتصادی و سیاسی خود را با این کشورها تقویت کند. ورود ترکیه براساس مسائل زبانی و قومی به آسیای مرکزی، سومین کد ژئوپلیتیکیای است که اردوغان به کار گرفته است که نشان میدهد ترکیه قصد دارد در این منطقه از جهان نیز نفوذ خود را گسترش دهد. اردوغان با این سه کد ژئوپلیتیکی میتواند شرایطی را میسر کند که این شرایط دستاوردهای زیادی را در حوزه اقتصادی و سیاسی برای این ترکیه فراهم کند. ایجاد سد برای افزایش هژمون خود در منطقه و ایجاد دالان زنگزور نیز در همین دایره میگنجد. اینکه این ایده تا چه اندازه عملیاتی باشد، به شرایط ژئوپلیتیکی، مناسبت قدرتها با ترکیه و اینکه سایر کشورها چقدر بگذارند این پروژه عملیاتی شود، بازمیگردد. دالان زنگزور هم میتواند آرمانی برای ترکیه باشد که به این وسیله به جمهوری آذربایجان متصل شود تا اتصال ترکیه به آکتائو برقرار شده و آنکارا بتواند وارد آسیای مرکزی شود و در ادامه بتواند به ابتکار یک کمربند-یک راه ارتباط برقرار کند.
باید دید فعالان سیاسی در ایران چه برنامههایی در مقابل این تصویرسازی دارند و از چه راهبردهایی به ترکیه فشار میآورند. از این منظر باید دید که ایران چگونه مناسبات خود را با ترکیه و قفقاز تعریف میکند، زیرا هر تصمیمی میتواند منافع ملی ایران و همچنین پیگیری پروژههای ژئوپلیتیکی ایران در ارتباط با ترکیه را متأثر کند.
بهطور مشخص سیاست ایران در این رابطه با ابهام همراه است. در جاهایی سطح تعاملات ایران با این پروژههای ژئوپلیتیکی ترکیه مدارا بوده و در برخی موارد، احساسی، سیاسی یا بعضاً برخورد نظامی در سطح رسانه مطرح شده است. اما اینکه در واقعیت امر ایران چه راهبرد ژئوپلیتیکی را در برابر اقدامات ترکیه دنبال میکند، مسئلهای است که با ابهامات فراوانی روبهروست.
ایران در پروژه شمال- جنوب بهدنبال آن است که اتصال رشت-آستارا برقرار و از بعد فنی تکمیل شود، اما به ادامه آن فکری نشده است. در گذشته سطح تنش ایران با جمهوری آذربایجان در سطح کنونی نبود و میشد در نظر گرفت که ادامه این کریدور به باکو و قفقاز و در ادامه به داخل قفقاز کشیده شود و به اهدافمان در کریدور شمال-جنوب برسیم، اما اکنون وقتی به مرز میرسیم، از نظر ایران، «دیگری» وجود دارد و در این حالت، پروژه میتواند متوقف شود. بنابراین همه این موارد به این بازمیگردد که ایران چه نوع ارتباطی با جمهوری آذربایجان برقرار میکند.
ایران در ماههای گذشته یک سیاست معقولانه ذیل چتر سه کد ژئوپلیتیکی که رئیسجمهور مطرح کرده، عمل کرده است؛ نگاه به شرق، ارتباط با کشورهای اسلامی و سوم سیاست همسایگی که به ترتیب، از بعد جهانی، منطقهای و محلی دنبال میشود.
وقتی سیاست همسایگی پررنگ میشود، شاهد هستیم که مناسبات ایران و عربستان بهبود یافته و از فاز «دیگری» خارج میشود. در کد ژئوپلیتیکی که اکنون دنبال میشود، باید به این سو حرکت کنیم که بتوانیم منافع ملی خود را به حداکثر برسانیم و در ارتباط با سیاست همسایگی از چه روزنههایی با مشارکت کدام کشورها و چگونه میتوانیم با جمهوری آذربایجان، سطح تنش خود را کاهش دهیم و به مناسبات همکاری در تصویر ژئوپلیتیکی تبدیل کنیم. بنابراین اگر بخواهیم منافع ملی خود را دنبال کنیم، باید از ابهامی که در منطقه قفقاز وجود دارد و مشخص نیست ایران چه راهبرد ژئوپلیتیکی را دنبال میکند، خارج شده و به شفافسازی بپردازیم و در عین حال، سیاست همسایگی را با کشورهای همسایه دنبال کرده تا بتوانیم پروژههای ژئوپلیتیکی خود را در راستای منافع ملی تعریف کنیم.
نگاه کارشناس / 4
سیاست نوعثمانیگری اردوغان از پنج زاویه
سیدعلی قائممقامی
کارشناس مسائل ترکیه
اگر بخواهیم تصویری از وضعیت اقتصادی ترکیه در حال حاضر ارائه دهیم، اقتصاد ترکیه در حال حاضر ۵۰۰ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد، ۵۴ میلیارد دلار کسری جاری و ۱۵ میلیارد دلار کسری بودجه دارد. ازسویی با کاهش ارزش لیر در برابر دلار، خزانهداری ترکیه باید بیش از ۲۰۰ میلیارد لیر به صاحبان حساب لیر ترکیه پرداخت کند، زیرا تضمین نرخ بهره بانکی لیر ترکیه با نرخ ارز مواج را در دستور کار قرار داده بود و بر این اساس باید مابهالتفاوت ارزش لیر در برابر دلار در قرارداد را به صاحبان سپرده به صورت لیر، پرداخت کند. ازسویی حدود ۷۰ درصد تولیدات ترکیه مبتنی بر واردات مواد اولیه است که طبیعتاً وابسته به درآمد ارزی ترکیه است تا بتواند هزینه واردات مواد خام را تقبل کند که همین مسئله بر اقتصاد ترکیه فشار وارد کرده است.
از طرفی در ماه گذشته میلادی، نرخ تورم ترکیه ازسوی انجمن نظارت بر تورم که متشکل از اساتید دانشگاهها و اقتصاددانان عالیرتبه ترکیه است، ۱۰۵درصد اعلام شد، اما اردوغان معتقد است که نرخ تورم را کاهش داده و به ۲۳درصد رسانده و سال آینده به یک درصد کاهش مییابد که باتوجه به کاهش درآمد دلار ترکیه دور از انتظار است. علاوه بر آن، در حال حاضر ورود سرمایه خارجی به ترکیه در برخی مناطق متوقف و در برخی موارد نیز به نصف کاهش یافته است.
بدینترتیب مجموع این عوامل بهعنوان بحرانهای اقتصادی در ترکیه میتواند هم بر سیاست داخلی و هم سیاست خارجی ترکیه اثرگذار باشد و سیاست نوعثمانیگری اردوغان را تحت تأثیر قرار دهد.
همچنین اردوغان اعلام کرده که میخواهد با همه کشورهای همسایه روابط اقتصادی گستردهای را برقرار و سیاستهای صلحطلبانه را اجرا کند، اما اکنون شاهد هستیم که اردوغان، ۸۲۰۰ کیلومترمربع از شمال سوریه را تحت اشغال خود قرار داده است.
ازطرفی در شرق فرات، نیروهای دموکراتیک سوری هستند و همچنین یگانهای مدافع خلق که تحت دکترین ارتش آمریکا قرار دارند. در واقع اردوغان با این سیاستها، سوریه را تجزیه کرده و تمایلی ندارد که از منافع خود عقبنشینی کند و یکی از اختلافات او با قلیچداراوغلو نیز بر سر همین موضوع بود.
اکنون اردوغان اعلام کرده که ۲۵۰ هزار خانه آجری در شمال سوریه تا سالهای آینده احداث کرده و یک میلیون نفر از پناهندههای سوری را از ترکیه به این منطقه منتقل خواهد کرد. او با این اقدام در تلاش است که شمال سوریه را بهنوعی به یک منطقه وابسته به ترکیه بدل کند، زیرا در آنجا ارتش آزاد سوریه را تحت فرمان ترکیه تشکیل داده و بیمارستان، مدرسه و... ساخته است و به تعبیری این منطقه را از کنترل بشار اسد خارج کرده است که این اقدامات را میتوان در قالب نوعثمانیگری اردوغان تعریف کرد.
ازطرفی ترکیه، اسرائیل و جمهوری آذربایجان، مثلث همکاریهای همهجانبه را در منطقه قفقاز امضا کردهاند. ترکیه با حمایت از الهام علیاف، نفوذ اسرائیل را در قفقاز جنوبی شامل جمهوریآذربایجان و گرجستان گسترش داده است. همچنین الهام علیاف اعلام کرده که ایران چه بخواهد و چه نخواهد ما کریدور زنگزور را افتتاح خواهیم کرد و حتی آماده جنگ هستیم. روزنامه شقق در ترکیه (وابسته به حزب اردوغان) نیز اخیراً با همین مضمون مقالهای را منتشر کرده است. هرچند ایران مخالفت خود را در این زمینه اعلام و بر آن تأکید کرده است. در روزهای اخیر نیز ارمنستان مخالفت خود را با افتتاح این کریدور اعلام کرد، مگر آنکه تحت نظارت و سلطه ارمنستان باشد و نیروهای جمهوری آذربایجان و ترکیه در این منطقه ورود نکنند. نکته عجیب آنکه سفیر چین در ترکیه نیز حمایت خود را از کریدور غرب به شرق زنگزور اعلام کرده و روسیه نیز تنها نظارهگر میدان است.
اردوغان همچنین استفاده از منابع آبی بهعنوان ابزار سیاسی را در دستور کار قرار داده است. این کشور با پروژه گاپ در حوضه دجله و فرات، عراق، سوریه و ایران را در مخمصه قرار داده و این کشورها را با خشکسالی و ریزگرد روبهرو کرده است. همچنین در پروژه داپ بر سرچشمههای رود ارس، آذربایجانهای ایران و همچنین جمهوری آذربایجان را تحت تأثیر قرار میدهد. از لحاظ امنیتی نیز ترکیه، اسرائیل و جمهوریآذربایجان همکاری گستردهای را دنبال میکنند و تلآویو به کمک این دو کشور نفوذ منطقهای خود را افزایش میدهد. اگر بخواهیم بهصورت جزئیتر به این موضوع بپردازیم، اسرائیل به کمک ترکیه در قفقاز جنوبی در حال گسترش نفوذ خود است که امنیت ملی ایران را تهدید میکند.