چرا عبدالناصر همتی سکوت نمیکند؟
دو سال از انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 میگذرد، انتخاباتی که به پیروزی عبدالناصر همتی منجر نشد اما از او منتقدی خستگیناپذیر ساخت. رئیسکل پیشین بانک مرکزی از زمان تشکیل دولت سیزدهم هرگز عرصه عمومی را ترک نکرده و همچون هفتههای منتهی به انتخابات، به نقد سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم میپردازد.
نقدهای تندوتیز او گاهی اصلاحطلبان را نشانه میرود، گاهی دولت اصولگرایان را مینوازد و گاهی حتی سیاستهای دولت حسن روحانی را. همتی هم در توئیتر فعال است و هم با رسانهها گفتوگو میکند و گاهی هم در کلابهاوس به اظهارنظر میپردازد اما هرچه هست، همتی همچنان فعال است و برای نقد سیاستهای اقتصادی دولت رئیسی آمادگی کامل دارد. همین کنشگری و حاضرجوابیاش باعث شده تا رسانههای اصولگرا از هیچ فرصتی برای تخریب عملکرد رئیسکل پیشین بانک مرکزی چشمپوشی نکنند. آنها معتقدند عبدالناصر همتی با عملکرد ضعیفی که در دولت روحانی داشته، صلاحیت اظهارنظر درباره عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم را ندارد. به عقیده مدافعان دولت، عبدالناصر همتی با فراموشی «عملکرد فاجعهبار» خود، روی حافظه ضعیف ایرانیان حساب ویژهای باز کرده و میخواهد با «مانور سیاسی» بر ضعفهای موجود، خود را احیا و کارنامه ضعیفش را پاک کند.
روزنامه کیهان که در دو سال گذشته تمام و کمال از دولت سیزدهم دفاع کرده، بارها به خاطر نقدها و نظرهای همتی درباره مشکلات اقتصادی کشور به او حمله کرده است.
یکبار زمانی که همتی به خاطر ناموفق بودن دولت سیزدهم در زمینه سیاستگذاری ارزی خواستار استعفای ابراهیم رئیسی شد، کیهان در واکنش نوشت: «همتی دلار را ۹ هزار تومان تحویل گرفت و تا ۳۲ هزار تومان افزایش داد. تورم را به بالاترین نقطه در مقایسه با قبل از تصدی ریاست بانک مرکزی رساند. ارزش پول ملی را به سقوط کشاند، سرمایهگذاری خارجی را به صفر نزدیک کرد و... گفت: با وجود آن همه خرابکاری و نابلدی نهفقط استعفا نداد، بلکه بعد از پایان دولت آقای روحانی نامزد شده بود که رئیسجمهور هم بشود.»
یکبار دیگر زمانی که همتی به خاطر تعلل دولت سیزدهم در «باز کردن هرچه سریعتر گره توافق هستهای» به انتقاد از ابراهیم رئیسی پرداخت، کیهان در واکنش نوشت: «مواضع همتی و برخی سیاسیون و رسانههای همسو در حالی است که آنها همین حال به خاطر چک برگشتخورده برجام و کلاهبرداری آمریکا در آن، در موقعیت اتهام و قصور و تقصیر قرار دارند و در همین روند کلاهبردارانه بوده که آمریکا و غرب، تحریمها را دو برابر افزایش دادند و خسارتهای اقتصادی بزرگ به ایران زدند.»
یکبار دیگر روزنامه ایران نیز به اظهارات همتی که درآمدهای نفتی دولت سیزدهم را زیر سوال برده بود، واکنش نشان داد و نوشت: «اینکه کاندیدای شکستخورده انتخابات سیزدهم همچنان در فضای انتخابات به سر میبرد هرچند کمی عجیب است اما اینکه عدهای هنوز باور ندارند بدون اتکا به غربیها و بهانه آوردن میتوان برای تامین منافع ملی کار کرد، جای تعجب بیشتری دارد.»
با وجود همه این حملهها، عبدالناصر همتی هرگز خود را مقید به سکوت در برابر سیاستهای دولت رئیسی نکرده و همواره درباره مسائل مختلف روشنگری کرده است.
اخیراً یکی از توئیتهای رئیسکل پیشین بانک مرکزی که به بهانه کنارهگیری محسن رضایی از معاونت اقتصادی رئیسجمهوری نوشته شده، دستمایه حمله سایتهای اصولگرا به همتی شده است. او در توئیت خود نوشته: «خسته نباشید، در مناظره انتخاباتی مدعی شدید پول ملی را بعد از یورو و دلار به قویترین پول منطقه تبدیل خواهید کرد. امروز با بیش از ۱۰۰ درصد کاهش ارزش پول ملی از دولت خارج شدید.» در نسخه اولیه توئیت آقای همتی یک خطای محاسباتی وجود دارد، به این شکل که به جای 50 درصد، عدد 100 درصد نوشته شده که اشتباه است و هیچکس نمیتواند یک عدد را بیش از ۱۰۰ درصد کاهش دهد حتی اگر دکترای اقتصاد با معدل بالای ۱۹ داشته باشد. البته این عدد، در توئیت همتی ساعتی بعد اصلاح شد اما مقدمات حمله سایتهای مدافع دولت به رقیب سابق انتخاباتی ابراهیم رئیسی را فراهم کرد.
اگر به حساب کاربری عبدالناصر همتی در توئیتر مراجعه کنید، متوجه میشوید که آخرین توئیت او واکنشی به آخرین گفتوگوی تلویزیونی ابراهیم رئیسی است. همتی در این توئیت نوشته: «انتظار بود آقای رئیسی امشب بعد از دو سال بهطور شفاف راجع به سرانجام وعدههای مشخص خود در انتخابات به مردم توضیح دهند. از کاهش تورم در آخر سال ۱۴۰۰ به ۴۰ درصد گفتند ولی از تورم ۶۰درصدی اردیبهشت امسال چیزی نگفتند. صداوسیما هم کمک کرد در مورد وعدهها در برنامه دیگری صحبت شود.»
دوستان عبدالناصر همتی میگویند هرگز او را اینچنین مصمم ندیدهاند. در دو سال گذشته اتفاقات زیادی برای او رخ داده که اعلام عمومی نکرده است. از جمله اینکه برای تدریس دخترش در دانشگاه مشکلات زیادی به وجود آوردهاند اما آن را عمومی نکرده است. حتی حقوقش در دانشگاه به مشکل خورده اما باز هم ترجیح داده دربارهاش صحبت نکند. همتی این روزها خیلی بیشتر از آنچه تصور کنید تنهاست اما به نقدهای صریحش علیه دولت ادامه میدهد. رئیسکل پیشین بانک مرکزی چگونه به این نقطه رسید؟
آغاز یک راه
دولت آمریکا در تاریخ ۱۸ اردیبهشت 1397 به صورت یکجانبه از برجام خارج میشود و شوک بزرگی به دولت حسن روحانی وارد میآید. دولت برای اینکه شوک را مدیریت کند، تصمیم به تخصیص دلار ۴۲۰۰تومانی به کالاهای اساسی میگیرد. دلار اندکی پس از خروج آمریکا از برجام در کانال ۶۵۰۰ تومان نوسان دارد اما تا اوایل تیرماه به حوالی 10 هزار تومان میرسد. همان روزها دولت تصمیم میگیرد عبدالناصر همتی را به عنوان سفیر به پکن اعزام کند. همتی پیش از سفر به چین، دقایقی فرصت پیدا میکند تا برنامههایش را برای مقام معظم رهبری تشریح کند. از آنجا که رابطه با چین برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد، همتی پیش از سفر به پکن به دیدار مقام معظم رهبری میرود. ملاقات 15دقیقهای تبدیل به 40 دقیقه میشود و پای بحثهای اقتصادی هم به میان میآید که همتی نظراتش را مطرح میکند.
احتمالاً این دیدار زمینهساز پذیرش پیشنهادی است که یک ماه بعد توسط حسن روحانی مطرح میشود. ماجرای پیشنهاد روحانی از این قرار است که همتی در تیر 1397 به پکن سفر میکند تا به عنوان سفیر ایران معرفی شود اما پیش از آنکه استوارنامهاش را تقدیم مقامات دولت چین کند به تهران فراخوانده میشود. از دفتر رئیسجمهوری تماس میگیرند و برای دیدار روحانی و همتی زمانی تعیین میکنند. پیش از آنکه همتی به دیدار آقای روحانی برود، علی طیبنیا با او تماس میگیرد و میپرسد از طرف آقای روحانی با شما تماس گرفتند؟ همتی میگوید بله و به زودی قرار است به دیدار ایشان بروم. طیبنیا میگوید آماده باشید چون قرار است درباره بانک مرکزی با شما صحبت کنند. ظاهراً طبق برخی توصیهها، قرار است طیبنیا نیز به سازمان برنامه و بودجه برود، همتی عهدهدار بانک مرکزی شود. این دو از سال 1356 با هم رفیقاند. یعنی بیش از 45 سال است که رفتوآمد خانوادگی دارند. جز این، ارتباطشان و ایدههایشان به هم نزدیک است. در آن تماس تلفنی، همتی به طیبنیا میگوید «اگر شما به سازمان برنامهوبودجه بروید من هم قطعاً قبول میکنم» و طیبنیا این اتفاق را بسیار محتمل میداند. اما بعدها اتفاقات دیگری رخ میدهد که طیبنیا را از سازمان برنامه دور میکند.
دیدار روحانی و همتی زمانی صورت میگیرد که زمزمههایی مبنی بر کنارهگیری ولیالله سیف از بانک مرکزی به گوش میرسد. حسن روحانی از همتی میخواهد راهکارهایش را برای جلوگیری از افزایش قیمت ارز ارائه دهد و در نهایت هم از او میپرسد چه کسی را برای بانک مرکزی پیشنهاد میکنید؟ همتی میگوید: «شما اول گزینههایتان را بگویید و من هم نظرم را میگویم، اما شخصاً کسی را نمیشناسم.» روحانی با ایما و اشاره به همتی پیشنهاد ریاست بانک مرکزی را مطرح میکند و همتی هم متوجه سیگنالهای سخنان او میشود، پس خطاب به روحانی میگوید: «منظورتان این است که من قبول کنم؟» که روحانی هم پاسخ میدهد: «اگر قبول کنید خیلی خوب است.» روزی که روحانی و همتی صحبت میکنند، دوشنبه است که همتی فردای همان روز برنامهای سهصفحهای تهیه میکند و به دفتر رئیسجمهوری میدهد. روحانی همان سهشنبه از همتی میخواهد که از فردا مشغول کار شود. همتی میپرسد «قضیه چین به کجا میرسد که روحانی میگوید فرد دیگری را میفرستیم.»
روحانی به دفترش اطلاع میدهد که با امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی، عبدالناصر همتی به عنوان رئیسکل بانک مرکزی معرفی شود. این اتفاق میافتد و با امضای مسعود کرباسیان، عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی ایران میشود.
تا چند روز پس از حضور همتی در بانک مرکزی، برنامه این است که علی طیبنیا نیز به سازمان برنامه و بودجه برود و شاپور محمدی که مورد اعتماد هر دو است، سکان وزارت اقتصاد را در دست گیرد. روحانی به دلایلی که مشخص نیست، پشیمان میشود و علی طیبنیا از ورود به دولت سیزدهم بازمیماند.
سرنوشت ارز
زمانی که رئیسکل جدید پا به ساختمان بانک مرکزی میگذارد، قیمت دلار 9500 تومان است. همتی روز جمعه برای زیارت به مشهد میرود و روز شنبه هم مراسم تودیع و معارفه برگزار میشود. روز معارفه قیمت دلار به 11 هزار و 500 تومان میرسد؛ یعنی قیمت دلار در طول دو روز، دو هزار تومان افزایش پیدا میکند.
هرچه زمان میگذرد، قیمت ارز افزایش پیدا میکند و شرایط پیچیدهتر میشود. اوضاع خیلی سختتر از چیزی است که همتی تصور میکند. رئیسکل جدید بانک مرکزی بهشدت تحت فشار است که قیمت ارز را کنترل کند اما کسی نمیداند چگونه. بدترین ضربه زمانی وارد میآید که یکی از معاونان همتی به خاطر پروندهای که از قبل گشوده شده، بازداشت میشود. هنوز یک هفته از آغاز کارش نگذشته که «احمد عراقچی» معاون وقت ارزی بانک مرکزی در ادامه رسیدگی به پرونده اخلالگران در نظام پولی و ارزی کشور، با حکم دادستانی بازداشت میشود. معاونی که همه اطلاعات ارزی کشور را در اختیار دارد و بیشتر از همه اوست که اسرار ذخایر ارزی را میداند. نزدیک 50 روز طول میکشد تا همتی به معنای واقعی به کار مسلط شود و اوایل ماه مهر، سرانجام بانک مرکزی میتواند مچ بازار را بخواباند. منتقدان میگویند همتی دلار را روی قیمت 9500 تومان تحویل گرفته و برخی قیمت روز معارفه را ملاک میدانند اما همتی قیمت دلار اول مهر را گردن میگیرد؛ یعنی دلار 19 هزار و 200تومانی را، که این قیمت زمانی که همتی برای انتخابات ثبتنام میکند به 22 هزار تومان میرسد.
کارنامه همتی
عبدالناصر همتی خود را یکی از سکانداران موفق بانک مرکزی میداند و معتقد است با تمهیدات او، خطرات زیادی از کشور دور شده است. احتمالاً اشاره او به تورم فزاینده و احتمال ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران است که پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و به پایان رسیدن آن، بارها مطرح شد. در آن مقطع گفته میشد دولت برای اداره کشور سیاستهایی را در پیش گرفته که تحریککننده پایه پولی و باعث افزایش تورم است؛ آنقدر که برخی اقتصاددانان نگران ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران بودند.
عبدالناصر همتی در گفتوگویی با نشریه آگاهینو با اشاره به اینکه ماموریتش در بانک مرکزی «جلوگیری از فروپاشی اقتصاد» بوده گفته: «سال ۹۸ کل وصول درآمد نفتی بانک مرکزی هشت میلیارد دلار بود، سال ۹۹ شد چهار میلیارد دلار. من سال ۹۹ با چهار میلیارد دلار وصولی توانستم کل نیازهای کشور و مسائل مربوطه را از طریق سامانه نیما و مقدار کمی از ذخایر آزاد تامین کنم.»
همتی با اشاره به افزایش شدید نرخ ارز در دوران حضورش در بانک مرکزی به برخی مشقتها اشاره کرده و گفته: «میگفتند چرا جلوی رشد ارز را نمیگیرید؟ کشوری که در سال ۹۰، نود میلیارد دلار واردات داشت، در سال ۹۷ بانک مرکزی ۳۰ میلیارد دلار ارز تامین کرده بود، همان سالی که من به بانک مرکزی رفتم، پیش از آن ۲۰ میلیارد دلار تامین کرده بود و نیمه دوم سال توانستم ۱۰ میلیارد دلار برای کالای اساسی تامین کنم؛ سال ۹۸ دریافتی ما هشت میلیارد دلار بود و سال ۹۹ شد چهار میلیارد دلار. مشخص است که درآمد دولت به هم میخورد و فشار وارد میشود تا منابعش را از منبعی تامین کند.»
رئیسکل پیشین بانک مرکزی با اشاره به اینکه فشارهای زیادی را تحمل کرده، به «آگاهینو» گفته است: «با قدرت جلوی دولت ایستادم، به من اصرار میکردند که نرخ ارز را پایین بیاورید، میگفتم پایین نمیآید، شما رانت ایجاد میکنید، چطور میتوان نرخ ارز را پایین آورد، وقتی چهار هزار تومان کاهش مییابد، همه میروند در کشورهای همسایه خانه میخرند. شما اگر فشار بیاورید که نرخ ارز را پایین بیاورید، صادرکننده ارز نمیآورد. ما توانستیم با ارز صادرکننده، کشور را اداره کنیم، با برخی ذخایر که آزاد بود برای کشور کالاهای اساسی بیاوریم ولی بهطور بیمبنا میگویند نقدینگی را افزایش دادید و...»
آقای همتی در بخش دیگری از این گفتوگو در دفاع از عملکرد خود گفته: «همه میدانند که این کارها را کردیم، اما در انتخابات من را جزو دولت مستقر محسوب کردند، در حالی که من در انتخابات هم گفتم که بخشی از اصلاح وضع موجود هستم و نه بخشی از وضع موجود. این ظلم است. یکی گفته بود که همتی قربانی شد، گفتم نه همتی مظلوم این قضیه است. من دیگر چه کاری باید میکردم؟ هر کاری میتوانستم کردم و به تعبیر بعضی از مسوولان، جلو سقوط دولت را گرفتم. این را رسماً به من گفتند، خب سقوط مگر چطور اتفاق میافتد؟ بعضیها میگویند که این روند کاری ندارد؟ تورم بهسرعت میتواند به ۲۰۰ درصد برسد. اگر به این سقف رسید دیگر نمیشود کاری کرد.»
روزهای عسر و حرج
عملکرد عبدالناصر همتی در بانک مرکزی را باید در دو مقطع بررسی و تحلیل کرد؛ نخست از زمانی که سکان بانک مرکزی را در دست گرفت و دوم از زمانی که یکی از بزرگترین شوکهای غیراقتصادی یک قرن گذشته، با خروج یکجانبه آمریکا از برجام به اقتصاد ایران وارد شد. پیش از آنکه عبدالناصر همتی در سوم مردادماه 1397 به بانک مرکزی برود، کارشناسان بسیاری گفته بودند هیچ رئیسی در بانک مرکزی نمیتواند کاری از پیش ببرد مگر آنکه اصلاح نظام بانکی و نظام بودجهریزی را در اولویت قرار دهد و تمامقد پیگیر اصلاحات شود. همتی از همان ابتدای ورود به ساختمان فیروزهای بانک مرکزی، مقتدر ظاهر شد و به خیلی از خواستههای سیاستمداران «نه» گفت. اصلاحات بانکی را آغاز کرد، بازارها را آرام کرد و بر قیمت ارز لگام زد. او بازار آزاد را به رسمیت شناخت، دستور خرید و فروش ارز آزاد در صرافیها را صادر کرد، برای تراکنشهای بانکی سقف گذاشت و مقررات جدیدی برای چکهای برگشتی وضع کرد. فهرست کارهایی که همتی انجام داد بهخصوص در حوزه سیاستگذاری ارزی بیش از این موارد بود اما تبعات خروج یکجانبه آمریکا از پیمان برجام، بسیار بیشتر از آن بود که با برنامههای همتی در بانک مرکزی خنثی شود.
البته در این مدت همتی توانست با کمترین درآمدها، اقتصاد کشور را از بدترین بلایا عبور دهد. در سال ۹۸ کل وصول درآمد نفتی بانک مرکزی هشت میلیارد دلار بود که این رقم در سال 1399 به چهار میلیارد دلار کاهش یافت. همتی سال ۹۹ را با چهار میلیارد درآمد به پایان رساند و در حالی که کرونا ضربه سنگینی به اقتصاد کشور وارد آورده بود، توانست کل نیازهای کشور و مسائل مربوطه را از طریق سامانه نیما و مقدار کمی از ذخایر آزاد تامین کند.
یکی از نقدهایی که به عملکرد همتی صورت میگیرد، جهش نرخ ارز است اما چرا نرخ ارز یکباره جهش کرد؟
آمریکا در روز ۱۸ اردیبهشت 1397 به صورت رسمی از برجام خارج شد. این در حالی بود که از حضور همتی در بانک مرکزی کمتر از سه ماه میگذشت و پیش از آن، متغیرهای اقتصادی روند عادی خود را طی میکردند و همهچیز آرام بود. با خروج آمریکا از برجام، تحریمهای شدیدی علیه ایران وضع شد و شوک بیسابقهای به اقتصاد ایران ضربه زد. در سال ۹۷ بانک مرکزی ۳۰ میلیارد دلار ارز تامین کرده بود، همان سالی که همتی به بانک مرکزی رفت. پیش از حضور او در کسوت ریاست بانک مرکزی، ۲۰ میلیارد دلار تامین شده بود اما همتی در نیمه دوم سال توانست ۱۰ میلیارد دلار برای کالای اساسی تامین کند. در سال ۹۸ که آمریکا از برجام خارج شد، درآمدهای کشور به هشت میلیارد دلار تنزل کرد که این رقم در سال ۹۹ به چهار میلیارد دلار و معادل ۱۶ هزار میلیارد تومان رسید و این در حالی بود که بودجه کشور حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان تنظیم شده بود؛ یعنی با درآمد نفتی، حتی هشت درصد بودجه کشور هم تامین نمیشد. عبدالناصر همتی برای عبور از مرحله سخت خروج آمریکا از پیمان برجام و تحریمهای جدید، تمهیداتی اندیشید که تا حد زیادی موفق بود. بانک مرکزی از طریق مکانیسم ارز نیمایی موفق شد حدود ۳۰ میلیارد دلار ارز برای کشور تامین کند. متغیر دیگری که با آن میشود کارنامه همتی را تحلیل کرد، نقدینگی و تورم است. در طول ۲۰ سال گذشته متوسط رشد نقدینگی ۲۷ درصد بوده است، در سه سالی که همتی در بانک مرکزی بود، متوسط رشد نقدینگی به ۳۰ درصد رسید. سال ۸۴ رشد نقدینگی ۴۰ درصد بود؛ سال ۹۲ هم ۳۹ درصد؛ یعنی رشد نقدینگی در دوره حضور همتی در بانک مرکزی عدد فوقالعادهای نبود، اما فضایی که ایجاد شد مسالهساز بود. علت اصلی افزایش تورم در این دوره، به خاطر رشد نقدینگی نبود، بلکه به خاطر هزینه تولیدکننده بود که در این مقطع به خاطر افزایش نرخ ارز بالا رفت. هزینه تولیدکننده به شاخص بهای کالاها و بعد از آن به شاخص مصرفی منتقل شد و طبیعی بود که چنین اتفاقی رخ دهد. یکی از نقدهایی که در این دوره به عملکرد همتی میشود، تن دادن به سیاست تسعیر نرخ ارز است که در شورای سران قوا به تصویب رسید و بانک مرکزی ملزم به اجرای آن شد. در این مقطع تصمیم گرفته میشود که کسری بودجه را از طریق تسعیر منابع ارزی صندوق توسعه ملی که به دولت قرض داده بودند جبران کنند. همتی در گفتوگو با آگاهینو تصریح میکند که در اعتراض به این مصوبه به مقامات ارشد کشور نامه نوشته اما نتوانسته آنها را متقاعد کند که از این مصوبه چشمپوشی کنند؛ «در جلسه سران قوا گفتم این تصمیم باعث افزایش نقدینگی و رشد پایه پولی میشود، گفتند خب چه کنیم، شب عید است، حقوق و عیدی کارمندان را چطور باید بدهیم؟»
اقتصاد ایران چرا ونزوئلایی نشد؟
در آغاز دوره دوم دولت یعنی زمانی که ترامپ از برجام خارج شده بود، بعضی از چهرههای اقتصادی دولت گفتند که مساله دولت دیگر اقتصادی نیست، بلکه سیاسی است، بنابراین باید کار را واگذار کنیم و از دولت خارج شویم. حتی یکی از وزرای اقتصادی این تحلیل را داشت که ما دولت جنگ نیستیم و قرار بود دولت مذاکرات باشیم؛ بنابراین همه باید استعفا بدهیم. همتی با این دیدگاه مخالف بود و اعتقاد داشت استعفای دستهجمعی وزرا، کار کشور را پیچیده میکند، به همین دلیل درصدد تقویت راهحلهای اقتصادی برای کاهش آثار تحریم برآمد. او برای گذار از این مرحله، از انتشار اوراق بدهی دولت استقبال کرد، تراکنشهای ریالی را متوقف کرد، تامین ارز و تخصیص آن سیستماتیک شد، عملیات بازارِ باز در این دوره به بهرهبرداری رسید، بازار متشکل ارزی راه افتاد. بانک مرکزی در ۱۵ سال منتهی به مسوولیت همتی ۲۸۲ میلیارد دلار ارز در بازار تزریق کرده بود، این در حالی است که همتی در مدت زمان سه سالی که در بانک مرکزی حضور داشت، در مجموع یک میلیارد دلار ارز به بازار تزریق کرد.
آغاز حاشیههای همتی
انتخابات ریاستجمهوری 1400 برای عبدالناصر همتی هزینههای سنگینی داشته. حواشی این انتخابات از روز ثبتنام نامزدها آغاز شد و تا امروز که بیش از دو سال از آن روزها میگذرد همچنان ادامه دارد.
در روزهای آخر مهلت ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، حسن روحانی و عبدالناصر همتی پس از برگزاری نشست ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، دقایقی به گفتوگو میایستند. همتی به روحانی میگوید: «خیلیها به من فشار میآورند که کاندیدا شوم اما من بدون نظر شما که نمیروم، پیش از هر چیزی اجازه میگیرم.» در همین شرایط، عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور هم به جمع آنها میپیوندد. روحانی میپرسد تا امروز چه کسانی کاندیدا شدهاند؟ رحمانیفضلی در پاسخ میگوید: «مشخص نیست چه کسانی کاندیدا شوند، اما فکر میکنم اصلاحطلبان قرار است از آقای جهانگیری یا آقای همتی حمایت کنند.»
روحانی که هنوز به احتمال نامزدی همتی در انتخابات واکنش نشان نداده، میگوید: «باید صحبت کنیم، شرکت کنند تا ببینیم نتیجه صلاحیتها چه میشود.»
این اظهارنظر به گونهای است که همتی فکر میکند روحانی با نامزدی او در انتخابات پیشرو مشکلی ندارد و به نوعی اجازه حضور صادر شده است. به این ترتیب عبدالناصر همتی ساعت چهار بعدازظهر ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ با حضور در وزارت کشور در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام میکند.
مطابق معمول، فردای آن روز ساعت ۸ صبح جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت برگزار میشود. روحانی در همان ابتدای جلسه خطاب به همتی میگوید: «شما برای چه رفتید ثبتنام کردید؟» همتی پاسخ میدهد: «با خودتان هماهنگ کردم. آن روز که سرپایی صحبت کردیم.» روحانی معترض میشود «آنکه جلسه نبود.» همتی میگوید: «چه فرقی میکند آقای دکتر با شما صحبت کردم و گفتید ثبتنام کنید، حالا هم که ثبتنام کردهام و کاری نمیشود کرد.»
در چهارم خرداد ۱۴۰۰ ستاد انتخابات طی بیانیهای نتایج بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری را اعلام میکند که نام عبدالناصر همتی و شش کاندیدای دیگر در فهرست تاییدشدهها وجود دارد. دوباره فردای آن روز همتی باید اول صبح در نشست ستاد اقتصادی دولت شرکت کند.
روحانی دیر به این جلسه میآید اما اسحاق جهانگیری که جزو ردصلاحیتشدههاست، بهشدت عصبانی است. روحانی خطاب به رئیسکل بانک مرکزیاش میگوید: «آقای همتی میخواهید انتخابات را ادامه بدهی یا استعفا میدهی؟» همتی میگوید: «یعنی شما میگویید حالا که تاییدصلاحیت شدهام استعفا بدهم؟ این کار معنایی ندارد و برای نظام خوب نیست.» روحانی به صراحت میگوید: «اینطوری نمیشود، شما یا باید بانک مرکزی باشید یا در انتخابات بمانید. باید یکی را انتخاب کنید.» همتی در پاسخ میگوید: «انشاءالله میروم و دوستان هم حمایت میکنند. آقای جهانگیری حتماً حمایت میکنند و شانسمان زیاد میشود.» جهانگیری در پاسخ میگوید: «نه بههیچوجه از شما حمایت نمیکنم. اگر روی من حساب کردید حتی فکرش را هم نکنید.» بعد از این نشست، حسن روحانی از همتی میخواهد که از بانک مرکزی استعفا دهد و او در هشتم خرداد 1400 در کلابهاوس اعلام میکند که بنا به خواسته رئیسجمهوری از بانک مرکزی کنارهگیری کرده است. فردای آن روز اکبر کمیجانی به عنوان رئیسکل جدید بانک مرکزی در نشست دولت شرکت میکند و پرونده همتی در این بانک بسته میشود.
همتی در حالی مجبور به استعفا میشود که سیدابراهیم رئیسی با شرایطی تقریباً مشابه بدون اینکه از ریاست قوه قضائیه استعفا دهد در انتخابات شرکت میکند. همه این اتفاقات به همتی این پیام را میدهد که در مسیر پیشرو کاملاً تنهاست و حتی رفقا و همکارانش با او همراهی نمیکنند.
آغاز ماراتن
رقابتهای انتخاباتی آغاز میشود و عبدالناصر همتی در شرایطی پا به رقابتها میگذارد که هیچ حامی و همراهی ندارد. اصلاحطلبان مردم را تشویق به عدم مشارکت در انتخابات میکنند، روحانی و جهانگیری به صراحت گفتهاند که کمکی نخواهند کرد، سیدحسن خمینی تاییدصلاحیت او را شیطنت میداند و دیگر چهرههای اصلاحطلب کمکی به عبدالناصر همتی نمیکنند. جمعی از اقتصاددانان که قصد دارند بیانیهای در حمایت از او منتشر کنند، منصرف میشوند. حتی علی طیبنیا که 45 سال سابقه دوستی با همتی دارد به کمکش نمیرود و او کاملاً تنها پا به رقابتهای انتخابات میگذارد.
چرا همتی پیروز انتخابات نشد؟
عبدالناصر همتی اگر در انتخابات سال 1400 از مردم رای میگرفت میتوانست کمال درویش اقتصاد ایران باشد. او میان حکمرانان ارشد کشور دارای حسن شهرت بود و میتوانست در این دوره دشوار، بخش مهمی از سیاستمداران را در زمینه کاهش هزینههای دولت و کاهش کسری بودجه متقاعد کند. البته برخی معتقدند اگر همتی هم رئیسجمهور میشد، اقتصاد همین وضع را داشت. به این دیدگاه دو نقد وارد است؛ یکی اینکه این افراد که عموماً در انتخابات سال گذشته پای صندوقهای رای نیامدند، در زمینه حجم تخریبهای دولت سیزدهم که امروز جامعه را گرفتار خود کرده، محاسبه درستی نداشتند و دیگر اینکه میان فردی که از پدیدههای اقتصادی شناخت دارد با فردی که شناخت ندارد، قطعاً تفاوت زیادی وجود دارد. اگر همتی رئیسجمهور میشد به احتمال زیاد تورم در سطح فعلی قرار نمیگرفت.
آنچه باعث شد عبدالناصر همتی که مورد حمایت بخشی از جریان اصلاحات بود، رای نیاورد، هم به تحریم عمومی انتخابات بازمیگردد و هم به گفتمان اصلاحات. واقعیت این بود؛ گفتمانی که تا سال 1400 اصلاحطلبان ذیل آن حرکت کردهاند، برخی از موضوعات را که اتفاقاً بخش عمدهای از مردم را درگیر کرده بود نادیده گرفته بود. یکی از اصلیترین این موارد معیشت بود. جایی که مردم از برآورده کردن اساسیترین نیازهایشان درمانده شده بودند، حرف از جمهوریت و آزادی زدن، طنز تلخی بیش نبود. وقتی در کشوری بنابر آمارهای رسمی بیش از 12 میلیون نفر ساکن حاشیه شهرها وجود دارد، یکی از برنامههای اصلی جریانی که به دنبال کسب قدرت سیاسی است، باید شناخت دقیق وضعیت این گروه و برنامهریزی برای بهبود شرایط آنها باشد. چیزی که در گفتمان اصلاحطلبی جایی نداشت. چگونه میتوان صحبت از رفع فقر طبقات محروم کرد وقتی که محرومترین و در حاشیهترین آنها نادیده گرفته شدهاند. از سوی دیگر با اعمال تحریمهای حداکثری در دوران ترامپ عملاً طبقه متوسط که جزو حامیان اصلی گفتمان اصلاحطلبی بودند، در تنگنای اقتصادی قرار گرفتند. این در حالی بود که هیچ تغییر معناداری در گفتمان اصلاحطلبی اتفاق نیفتاده بود. به عبارت دیگر، جمهوریت مدنظر اصلاحطلبان نمیتوانست کاری برای توده مردمی انجام دهد که شرایط اقتصادی سختی را میگذراندند. البته با وجود تحریمهای کمرشکن ترامپ، عملکرد همتی نزد بخشی از جامعه قابل دفاع بود، اما همتی نزد عامه مردم که در سه سال آخر دولت روحانی شرایط اقتصادی سختی را متحمل شده بودند، خیلی محبوب نبود.
چرا همتی سکوت نمیکند؟
یکی از پرسشهای مهم درباره رئیسکل پیشین بانک مرکزی این است که با چه انگیزهای به کنشگری در عرصه سیاسی ادامه میدهد؟ او در پاسخ به این پرسش که چرا پس از انتخابات سکوت نکرده، گفته است: استراتژی من این بود که حداقل تا مدتی سکوت کنم و اگر دولت مشکلاتی در عدم حل مسائل اقتصادی پیدا میکند، مدام انگشت اشارهشان را به سمت کسانی نگیرند و بگویند که مخالفان یا منتقدان اجازه نمیدهند کار کنیم یا بازار دچار مشکل شود. به همین دلیل هم سعی کردم سکوت کنم تا دولت جدید تیمش را بچیند و برنامههایش را اعلام کند. با توجه به گذشت چند ماه از استقرار دولت، فعلاً نتیجه ملموسی از اقدامات دولت ندیدیم. بنابراین در آینده بهمرور زمان نظراتم را در جامعه مطرح خواهم کرد و فکر میکنم ضروری است افرادی مانند من در جامعه باشیم و مطالب مهمی را که فکر میکنیم ضرورت دارد مطرح کنیم. از همه مهمتر مسائل اقتصادی است؛ سبقه اصلی من هم اقتصادی است و بنابراین طبیعی است که بخواهم در ارتباط با مسائل اقتصادی نظر بدهم.
با این توضیحات واضح است که همتی قصد خانهنشینی و سکوت ندارد اما این کار برای او هزینههای زیادی دارد. فکرش را بکنید در شرایطی که ابراهیم رئیسی مدعی است، اقتصاد ایران احیا شده و رئیس سازمان برنامه و بودجه معتقد است، ضریب جینی کاهش پیدا کرده و احسان خاندوزی ادعا دارد که سرعت موتورهای تورمزا در حال کاهش است و محمدرضا فرزین هم مدعی است که بازار ارز به آرامش رسیده، اگر عبدالناصر همتی سکوت کند، پس چه کسی پاسخ این ادعاها را بدهد؟
منبع: تجارت فردا