حملات شدید یک نماینده به سوپرانقلابی ها/ اینها نفوذی های باند احمدی نژادند
*کشور در بسیاری از مواقع درگیر مسائل دست چندم میشود. حتی بسیاری از نخبگان وارد دعواهای دست چندم میشوند و به ویژه در فضای مجازی میبینیم نخبگان بر سر مسائل کوچک دعواهای بزرگ راه میاندازند. به نظر میرسد خطر تشدید عقبماندگی تمدنی ایران نسبت به رقبای جهانی و منطقهای را بسیاری از نخبگان و مسوولان متوجه نیستند. در داخل دولت نیز با وجود تلاشهای خوبی که در برخی بخشها در حال انجام است؛ یک احساس رضایت کاذبی از تغییر رویکرد دیده میشود؛ در حالی که برای مردم تغییر رویکرد و حتی سفر استانی و کنار مردم نشستن اهمیت زیادی ندارد. تورم بالای ۴۰ درصد در ۵ سال اخیر، گرانی ارزاق عمومی، اجاره خانههای سرسامآور و هزینههای سنگین زندگی در کنار معضلات اجتماعی و محیط زیستی، مساله اصلی است.
*برای رسیدن به توسعه باید از درک نمایشی و خود رضایتمندی موجود از برخی اقدامات فاصله بگیریم و بدانیم برای جامعهای که چند سال درگیر تورم سنگین و افت شدید ارزش پول ملی بوده است، اقدامات گفتمانی و تغییر رویکرد و سفر استانی و همنشینی با مردم اگرچه خوب است، اما به هیچوجه کافی نیست. یکی از پیشنهادهای خوبی که دکتر قالیباف برای رفع این مشکل پیشنهاد کرد و متاسفانه مسوولان اجرایی در مورد آن کملطفی داشتند این بود که رئیس مجلس برای ایجاد اجماع میان همه طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی پیشنهاد داده بودند که بر پیشرانهای اقتصادی در برنامه تاکید کنیم مثلا پیشرانها در حوزه دیجیتال یا در حوزه آب یا...
*انتظار این بود که دولت در فرآیند تدوین برنامه، نظر طیفهای مختلف نخبگان از دانشگاهها تا اندیشکدهها و تشکلهای صنفی و تخصصی را دریافت کند. در هر حال در مجلس سعی میکنیم این خلأ را جبران کنیم و در حال دریافت نظرات گروههای مختلف نخبگانی هستیم.
* من بعید میدانم مجموعه دولت، واقعیتی به نام تحریم را نادیده بگیرد. ممکن است در بزرگی این پدیده بحث و اختلاف نظر باشد یا درباره چگونگی مواجهه با آن و چگونگی رفع تحریمها تفاوت رویکرد بین دولتها وجود داشته باشد، ولی واقعیت این است که تمرکز صرف بر کار دیپلماتیک، چنان که در دولت قبل انجام شد نیز به رفع تحریم حداقل به صورت پایدار منتج نمیشود. غفلت از کار دیپلماتیک اثرگذار نیز چنان که در دولت فعلی میبینیم نتیجهای برای رفع تحریمها ندارد. تحریمها را باید با یک نگاه کلان در حوزه بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهانی و همزمان استفاده درست از ابزار دیپلماسی در جهت بازتعریف نقش ایران و مذاکرات با این نوع نگاه به مناسبات جهانی رفع کرد. از طرف دیگر اگر دولت فعلی حداقل در شعار به توانمندی داخلی برای عبور از تحریمها اشاره میکند، اما متاسفانه در عمل شبیه دولت سابق، هنوز حتی در مرحله شناخت، درک دقیقی از توانمندیهای بالای داخلی ندارد.
* در بسیاری از موضوعات اقتصادی بین اجزای کابینه اختلاف نظر میبینیم که بخشی از آن ظهور و بروز بیرونی و رسانهای هم داشته است.
*محیط کسب و کار ما بیش از هر چیز از نااطمینانی نسبت به تصمیمات آینده رنج میبرد. این نااطمینانی فقط در حوزه اقتصاد نیست. نحوه غلط مواجهه با موضوع حجاب را نیز به عنوان یک نمونه از موارد غیراقتصادی که موجب فرار سرمایه شده است، باید مدنظر قرار دهیم. قطعا بخش بسیار اندکی از جامعه با پدیده گشت ارشاد بهطور مستقیم مواجه شده است، اما اثر این موضوع، روی بخش مهمی از جامعه و امکان موج سواری دشمن روی اشتباهات تصمیمگیران حوزه امنیتی و فرهنگی موجب ناامن شدن فضای داخلی و طبیعتا تاثیر منفی روی وضعیت سرمایه خواهد داشت. بحث حجاب و عفاف که یکی از موضوعات ضروری است و باید با آن با تدبیر برخورد کرد با اظهارات عدهای سوپرانقلابی دستمایه رقابتهای سیاسی شده است.
* جماعتی از سوپرانقلابیها تحلیلی دارند مبنی بر اینکه هر چه بتوانند فضا را بستهتر، تاریکتر و ناامیدانهتر نسبت به آینده نشان دهند مردم نسبت به صندوق رای ناامید میشوند و این سوپرانقلابیها پیروز میدان خواهند شد. بنابراین اظهاراتی از قبیل تقویت فیلترینگ گسترده، پیگیری برپایی گشت ارشاد به شیوه سابق، پافشاری بر اقتصاد رانتی و دستوری، ارائه دیدگاههای بگیر و ببند و... در همین راستا ارزیابی میشود.
*نباید بگذاریم این جماعت خوارجیمسلک و سوپرانقلابی که البته اقلیت هستند، اما پرسروصدا، خود را وجه غالب جریانهای سیاسی- اجتماعی نشان دهند که نتیجه اقدامات آنان حذف افراد کارآمد از مجلس و دولت خواهد بود. باید تدبیر رهبری را جدی بگیریم و هر آنچه میتوانیم اظهارات و برنامههایی داشته باشیم که به ایمان و امید بیشتر به آینده منجر شود و آنگاه است که شاهد حضور گسترده مردم در عرصه، از جمله انتخابات خواهیم بود و شکست سنگین آن اقلیت را شاهد خواهیم بود.
*بعد از تیر ۱۳۸۴، جماعتی از بچههای انقلابی که تصور میکردند احمدینژاد با گفتمان انقلاب همراهی دارد، مواضع خود را با او تنظیم کردند؛ اما با وقوع ماجرای معاون اولی آقای مشایی، احمدینژاد که قبلا در پشت صحنه از جریان اصولگرا جدا شده بود، بهطور رسمی از این جریان اعلام جدایی کرد و بنابراین بخشی از بچههای انقلابی که به آقای احمدینژاد ارادت داشتند، در عمل بیسر شدند، بنابراین برخی درصدد برآمدند که به سر این جماعت تبدیل شوند و وقتی از آنها در این باره سوال میکردیم، ادعا میکردند: «آمدهایم کار گفتمانی کنیم و برنامهای برای انتخابات نداریم و فهرست انتخاباتی ارائه نمیکنیم.» اما هر چه به انتخابات مجلس نهم نزدیک شدیم این گروه که دنبال جمعکردن بدنه آقای احمدینژاد بود، در عمل فهرست انتخاباتی ارائه کرد و به یکی از پایههای ایجاد تفرقه و شکاف در جریان نیروهای انقلاب تبدیل شد.
*این جریان از مجلس نهم و انتخابات ریاستجمهوری یازدهم تاکنون همواره ساز جدایی، تفرقه و دودستگی کوک کرده و این روند را در تمامی انتخابات پیگیری کردهاند. البته چنین ظهور و بروزی، خوشایند جریان اصلاحات هم بود و به همین دلیل از طرف رسانههای این جریان برجسته و به اصطلاح، «باد» میشدند. سران این گروه سوپرانقلابی، برای در اختیار گرفتن لیدری بدنه آقای احمدینژاد حرفهای تند میزدند و بنابراین مورد بهرهبرداری سیاسی جریان اصلاحات قرار میگرفتند؛ ضمن اینکه تفرقه هم مشی سیاسیشان بود. این جریان با تکیه بر مشی خود، معمولا از فهرستهای ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس و شوراها امتیاز میگرفتند و از این طریق برخی پستهای دولتی را نیز از آن خود میکردند.
*به دلیل زیادهخواهیهای این گروه سیاسی تفرقهافکن، بالاخره جریان ائتلاف نیروهای انقلاب در انتخابات اخیر شورای شهر، تصمیم گرفت اگر این گروه سیاسی در فرآیند بررسی نامزدها ساز جدا بزند و درصدد برآید از بیرون اعمال فشار کند، امتیازی به آن داده نشود و همین اتفاق هم روی داد و در عمل سوپرانقلابیها، فهرستی جدا بدون هیچ اشتراکی با فهرست اصلی جریان نیروهای انقلاب دادند، آنها شکست خوردند و هیچکدام از نامزدهای مورد حمایتشان وارد شورای شهر نشدند. به نظر بنده این سوپرانقلابیها تجربه شورای شهر را در ذهن دارند و به همین دلیل تلاش میکنند هم با ساز جدایی و هم با چانهزنی از شورای ائتلاف نیروهای انقلاب امتیاز بالایی دریافت کنند. با این همه جریان آقای قالیباف و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب آنقدر انعطاف دارند که اگر این گروه سیاسی اشتباهات گذشته خود را بپذیرد و دست از زیادهخواهی بردارد پذیرای حضور آنها در سازوکارهای جبهه انقلاب باشند، اما بنده به شخصه پیشبینی میکنم که این جماعت سوپرانقلابی نه حاضرند از اشتباهات گذشته خود برگردند و نه از زیادهخواهیشان؛ و صد البته شورای ائتلاف هم در عین انعطاف، اصولی دارد که از آن کوتاه نخواهد آمد و احتمال قوی ماجرای انتخابات شورای شهر اخیر در انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند سال جاری تکرار خواهد شد.
*بر اساس تحلیل شخصی خود-بدون ارتباط با عضویتم در یکی از گروههای سیاسی-باید تاکید کنم این سوپرانقلابیها نفوذی حلقه انحراف آقای احمدینژاد هستند. دلایل بسیاری برای این ادعای خود دارم، اما دلیل اصلیام این است که چه در دولت و چه در مجلس، همواره موضوعاتی را طرح کردهاند که از کارآمدی دولت یا مجلس در اختیار نیروهای انقلاب بکاهند؛ چرا که میخواهند جامعه و مردم را به این نتیجه برسانند و این نکته را القا کنند که ناجی مردم در برابر مشکلات، آقای احمدینژاد است. صریحا و با شفافیت خدمت شما عرض کنم که اگر ناکارآمدی در بخشی از مجلس یازدهم مشاهده میشود یا قوانین راهگشای مشکلات کشور به کُندی در این مجلس مصوب میشود؛ بهدلیل طرحهای نامعقول، کذایی و وقتگیری است که توسط همین جماعت در مجلس دنبال میشد و میشود. صریحتر بگویم من این جماعت را نفوذیهای آقای احمدینژاد میدانم که اگر اجازه داشتم برخی اقدامات پشت صحنهشان در مجلس و دولت را میگفتم تا متوجه میشدید چگونه دنبال ضربه به رهبری و کارآمدی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.
*همچنان اقلیتی از بچه حزباللهیها تصور میکنند چون این گروه سیاسی حرفهای داغ انقلابی(با فریاد) میزند، پس انقلابی هستند، بنابراین همچنان از اینان حرفشنوی دارند، اما نمیدانند در پشت صحنه، دلیل اصلی بخشی از ناکارآمدی مجلس و دولت انقلابی، همین گروه هستند و بنابراین تا زمانی که این بچه حزباللهیها که البته مخلص و باصفا هم هستند، در این زمینه هوشیار نشوند یا به تعبیر رهبری، بصیرتشان افزونتر نشود، لاجرم باید سران سوپرانقلابی این گروه سیاسی را تحمل کرد؛ چرا که جریان ائتلاف نیروهای انقلاب میخواهد بهگونهای رفتار کند که چتر فراگیری برای همه نیروهای انقلابی و مردمی باشد.