بریکس، از ایده‌ها تا واقعیت‌ها

کدخبر: ۵۹۵۱۶۳
پس از آنکه سازمان بریک در سال ۲۰۰۹ توسط برزیل، روسیه، هند و چین شکل گرفت,سال بعدش نیز با عضویت آفریقای جنوبی به بریکس تغییر نام یافت.این سازمان بین‌المللی در طول فعالیت ۱۴ ساله خود همواره تلاش کرده اعضایش را در تراز کشورهای در حال توسعه و یا مجموعه نوظهور اقتصادی حفظ کند, هرچند در این باره موفق نبوده است.
بریکس، از ایده‌ها تا واقعیت‌ها

«بریکس» به دنبال نوعی نظم سیال در قوانین حاکم بر”اقتصاد سیاسی بین الملل”است تا به مطالبات خود از مسیر مقابله با اتحادیه اروپا و آمریکا برسد. هر چند این خواسته ها میان اعضا مشترک نیست اما مجموعه این سازمان یک چنین رویکردی را دنبال می کنند.

مواجه و چالش ها

در حال حاضر اعضای بریکس دو مواجه را در روند های اقتصاد بین الملل دنبال می کنند:(یا حداقل اعلام می کنند)

۱- تجدید نظر طلبی در نظام اقتصاد سیاسی جهان, با محور شرق و جنوب گرایی

۲- کنار زدن دلار در معاملات تجاری و صورتحسابهای ارزی دولتی

اما واقعیت آنست که در اعضای بریکس در روش و هدف, با چالش های اصولی مواجهند. برای نمونه از جمله:

۱- خطوط منافع و دیدگاه سیاسی و استراتژیک بعضا متضاد و متعارض, نظیر چین و روسیه و یا چین و هند که بیشتر آن منازعات مرزی و رقابتهای منطقه ای است. برای نمونه به باور دولت هند, چین در تلاش برای جذب متحدانی برای خود در بریکس است تا قطب جدیدی در مقابل دهلی نو در داخل آن سازمان برای خود دست وپا کند.

۲- اقتصاد نه چندان قدرتمند و متکی بر وام های دریافتی و تجارت دلار پایه. مانند برزیل, هند وآفریقای جنوبی. حدود ۷۳ درصد تجارت خارجی چین بر مبادله دلاری استوار است. بویژه چین و روسیه, از وزن کافی برای مواجهه با رویکردهای شفاف اتحادیه اروپا و موازنه با آمریکا برخوردار نیستند.

۳-بخش جمعیتی فقیر. برای نمونه چین با داشتن ۱۸.۴۸ درصد از کل جمعیت دنیا، دومین کشور پرجمعیت جهان پس از هند است. هر چند دولت چین دوسال پیش اعلام کرد بیش از ۴۰ سال است که در تلاش برای بهبود زندگی مردمی است که در فقر شدید زندگی می‌کنند و ادعا کرد که در سال ۲۰۲۱، دولت موفق شده جمعیت فقیر ۸۰۰ میلیون نفری کشورش را از فقر نجات دهد,

امری که بسیاری از کارشناسان آنرا نادرست می دانند.

در حالی که چین صرفا یک “اقتصاد عظیم” در جهان بشمار می رود و حتی بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده کالا به جهان؛ اما نه یک قدرت اقتصادی توسعه یافته !

در هند نیز جمعیت در سال 2023  از چین بیشتر شد و به تبع آن جمعیت فقیر آن کشور به حدود 38 درصد کل جمعیت برآورد شد. جمعیت هند به حدود یک میلیارد و 430 میلیون نفر رسیده است. براساس گزارش سال 2022 برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) از شاخص فقر چندبعدی در هند, در ابتدای همان سال نشان می‌دهد جمعیت زیر خط فقر هند به حدود 420 میلیون نفر رسیده است.

۴-نرخ پایین سرمایه گذاری خارجی در کشورهای عضو. در این میان هند و چین,کمی وضعشان بهتر است. در این باره” جورج مگنوس، اقتصاددان انگلیسی و کارشناس مسائل اقتصادی چین در دانشگاه آکسفورد، در مصاحبه‌ با هفتۀ نامۀ فرانسوی “لوپوئن” از پایان “معجزۀ اقتصادی” چین، به ویژه در دورۀ شی جین‌پینگ، مقتدرترین و ایدئولوژیک‌ترین رهبر چین پس از مائو، خبر داده و گفته است : چین از این پس در مسیر معکوس در قیاس با دهه‌های گذشته قرار گرفته و برای مقابله با آن دولت پکن باید الگوی رشد بر اساس مصرف را جایگزین سرمشق رشد بر اساس سرمایه گذاری کند.”

در تصور”دلار زدایی”

یکی از شعارهایی اصلی چین و روسیه در چارچوب “بریکس” پایین کشیدن صدرنشینی دلار آمریکا در اقتصاد بین‌المللی است. به عبارتی تلاش برای به چالش کشیدن نظام پولی -مالی جهانی”برتون وودز”. در حالیکه با ورود روسیه, چین و هند به چرخه کشورهای درحال توسعه از اوایل دهه ۱۹۹۰,”پیوستگی آنها با مبادلات دلاری”, با وجود رخدادهای مهم جهانی افزایش یافت. زیرا تبادلات تجاری و ارزش افزوده آن با کشورهای طرف معامله در غرب , ضرورتا مسیر روابط را حسب ارز جهانی دلار  رقم زده است. وگرنه ارزهای ملی اعضای اصلی تر بریکس, سهم مالی و پولی اندکی در روابط تجاری و اقتصادی دارند

ضمن آنکه برزیل و آفریقای جنوبی در نهایت عملگرایی در برنامه های توسعه ملی خود, مخالف هر گونه تقابل و تعارض با گروه هفت کشور صنعتی و یا دیگر نهادهای جهانی غربی هستند.

دو سطح تحلیل

در اینجا دو سطح تحلیل وجود دارد:

الف= یکی خرد دامنه و از دیدگاه یک عضو به به منافع ملی اش در چارچوب بریکس.

ب= دیگری سطح کلان دامنه یعنی نقش و وزن گروه بریکس.

در بررسی این دو سطح تحلیل باید ملاحظات واقعی ذیل را مورد توجه قرار داد:

۱- برزیل و هند در خوشبینانه ترین حالت رشد اقتصادی ۶ و دو دهم درصد ، و نه نرخ توسعه ! را تجربه کرده اند ، انهم با جمعیت کثیر فقر مطلق و بدهی دولتی بالا.

۲_ انفکاک روسیه از نظام پرداخت سوییفت, باعث شده پوتین دیگر دوستان معدود خود را تشویق به پرهیز از دلار در تجارت کند.

” ملاحظات اقتصاد سیاسی در روسیه نشان می دهد رخدادهایی از نوع شورش شبه نظامیان می تواند نتایج متفاوت تری را رقم بزند. چرا که نظام اقتصاد سیاسی آن کشور دچار ناسازمندی است. برای نمونه توزیع نامتوازن درآمدها, سهم بالای بودجه ملی نظامی و دفاعی(در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۵۵ میلیارد دلار), فقرگسترده (نسبت فقرا حدود ۲۲ میلیون نفر از کل جمعیت ۱۴۷میلیونی کشور) , بیکاری و سرمایه گذاری اندک خارجی در اثر عواملی مانند گسترش تحریم های اقتصادی علیه روسیه و وخامت اوضاع در بازارهای مالی در دوسال اخیر و کاهش متداوم قیمت نفت و البته هزینه های جنگ با اوکراین.”

۳_در حال حاضر دلار ، حدود ۸۳ درصد از ارز مبادلات بین المللی را به خود اختصاص داده است.

۴_ امروز سهم دلار در صورتحسابهای تجارت جهانی حدود ۶۲ درصد براورد شده .

۵_ تجارت خارجی هر چهار عضو اصلی بریکس، به طور متوسط بین ۶۰ تا ۷۱ در صد با دلار انجام میشود. بنابر این شعار آن کشورها در دلار زدایی ! !  در همان حد ایده است .

۶_ رقم بالای بدهی کشورهای عضو اصلی، بجز چین و تا حدودی افریقای جنوبی انقدر است که بانک جهانی حاضر به ارایه وام به انها نیست.

۹- چین و افریقای جنوبی کمی وضعیتشان بهتر است، اما در مجموع نه در بریکس بلکه به تنهایی و دوجانبه شاید بتوانند بر مشکلاتی نظیر فقر۳۴ تا ۳۶ درصدی جمعیت خود فایق آیند. در صورتی که اقتصاد و تجارت این کشورها  به شدت وابسته به تبادل دلار است .

۱۰- اعضای بریکس مانند روسیه و چین تحت تحریمهای دو جانبه و بین المللی هستند.

۱۱- اعضای بریکس دارای اختلاف سطح در میزان رشد اقتصادی و و ذخایراستراتژیک پولی هستند. چین با اختلاف بالاتر از روسیه و هند ایستاده است.

در نهایت اینکه طی ۱۴ سال اخیر, این نهاد هنوز نتوانسته مناسبات تجاری و مالی نهادینه‌شده و استواری را مطابق قواعد جهانی,پی ریزی کند.

ضمن آنکه حضور و تمایل به عضویت برخی کشورها نظیر امارات متحده عربی, عربستان و آرژانتین در آن سازمان, قطعیت کامل ندارد. در مورد ایران نیز کافیست بدانیم نابسامانی اقتصاد و تجارت کشور در شرایط تحریمهای بین المللی و با” سهم پنج دهم درصد از تجارت جهانی”, گویای آنست که ایران نمی تواند نقش موردانتظار و تحول گر در ‌فعالیتهای بریکس داشته باشد.

فراموش نکنیم که روابط میان دولتها و دولتها با سازمانهای بین المللی بر مبنای منافع ملی و چگونگی درک منافع مشترک در پهنه منطقه ای و جهانی است. چرا که دو آموزه واقعگرایی و عملگرایی در رقابت سیاسی و اقتصادی میان کشورها, به ما آموخته که “شناخت ترجیحات عقلانی در روابط بین الملل” تنها استراتژی اصولی بهره گیری از فرصتهاست. 

* مدیر دپارتمان اقتصاد سیاسی انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید