چرا اصولگرایان اسناد اخیر مربوط به امام خمینی را بایکوت کردند؟
به گزارش اقتصادنیوز اعتماد در این باره نوشت: انتشار این اسناد با استقبال و توجه رسانههای گوناگون و نیز نویسندگان مختلفی روبهرو شده است. به عنوان مثال، انتشار برگههای رای امام در چند انتخابات که حاکی از توجه ایشان به جناحهای مختلف سیاسی بود در میان این اوراق منتشره مورد پسند و نگاه ناظران و تحلیلگران مختلف قرار گرفت. اما آنچه جالب توجه است، سکوت اصولگرایان، بایکوت این اسناد منتشره از سوی آنان و بعضا انتقاد از انتشار آنها بوده است. بهطوری که مثلا در موردی که بالا ذکر شد، برخی از آنها علنا نارضایتی خود را از انتشار آرای امام اعلام کردند و آن را بیدلیل دانستند؛ بدون توجه به اینکه وظیفه این موسسه «تنظیم و نشر آثار امام» است!
این در حالی است که باید به آنها گفت، این اسناد مربوط به رهبر همه مردم ایران از جمله شماست. البته در خصوص چرایی این بیتوجهی با نارضایتی ضمنی، چند احتمال وجود دارد:
اول اینکه، نام چهرههای شاخص جریانات جدید این جناح در اسناد امام مطرح نشده و گویی از عدم وجود سوابق و نقشآفرینی آنها در آن دوران ناخرسند باشند. دوم اینکه، با انتشار این اسناد توسط یک «منبع بیطرف» که بدون توجه به نزاعهای سیاسی جاری در کشور و فارغ از نگاه این طرفی یا آن طرفی اسناد را منتشر میکند، موافق نیستند. چه بسا از نقشآفرینی موسسهای که همواره به آن هجمه میکنند، ناراحت باشند. احتمال سوم هم این است که چون گلوگاه انتشار این اسناد در دست آنها نیست، از اسنادی که در آینده احتمالا منتشر شود، نگرانند؛ چرا که ممکن است به واسطه ناهمخوانی با کلیشههای ساختهشده توسط آنها از تاریخ انقلاب مطابق نباشد و به این ترتیب به ذائقه آنها خوش نیاید.
ولی باید گفت، این دوستان اشتباه میکنند. دوستداران امام باید هر چه از او هست را بر چشم بگذارند و به تعبیر قرآن «نُومِنُ بِبعضٍ وکفُرُ بِبعضٍ» نباشند و الّا متهم به التقاطی بودن میشوند.
با توجه به سوابق موجود در این دوستان، گویا آنان برای دفاع از برخی روندها و سیاستهای فعلی، صرفا علاقهمند به بازنمایی «قاطعیت» امام در مواجهه با دشمنان انقلاب هستند. این در حالی است که گرچه صلابت امام مهم است و بر همگان واضح، اما تاریخ و نسلهای امروز و فردا به آگاهی از ابعاد دیگر شخصیت امام نیز نیازمند هستند و حق دارند که سایر جنبههای واقعیات دهه اول انقلاب را بدانند تا ذهنشان محصور در روایتهای متصلب اینسو و آنسو باقی نماند