ترامپیستها؛ چپ یا راستافراطی!
به گرارش افتصادنیورز برجستهترین جنبۀ قبضۀ حزب جمهوریخواه به دست دونالد ترامپ، نه برداشتن هنجارها بلکه تغییر برند محافظهکار به چیزی شبیه محافظهکاری اروپایی بود. محافظهکاران آنجا، که انقلاب لیبرال کلاسیک آمریکا را نداشتند، میکوشند سنتهای دیرینهای مانند جغرافیا، قومیت و دین را حفظ کنند.
بنیانهای ایالات متحده بر مجموعهای از اصول استوار است که در سنت کلاسیک لیبرال ریشه دارند. یعنی تکتک افراد مجموعهای از حقوق انکارناپذیر دارند که باید از آنها در برابر دخالت دولت محافظت شود. در نتیجه، محافظهکاران آمریکایی عمدتاً بهدنبال حفظ چیزی بودهاند که باقی جهان آن را «لیبرالیسم» مینامد.
اکوایران در ادامه ترجمه این مطلب اورده است: به گفتۀ انستیتو کلاسیکال لیبرال «لیبرالهای مدرن» هم همین واژه را به کار میبرند اما چارچوبشان در سنت ترقیگرایی ریشه دارد که حامی این است که افراد خصوصی، نهادهای اجتماعی و شرکتها مطیع حکومتی بزرگ و پیچیده شوند که ویژگی اصلیاش دستگاه مدیریتی گسترده و قدرتمندی است که به متخصصانی بهاصطلاح بیطرف مجهز است.
کالیفرنیا سنت مترقی طولانی دارد که دست کم از زمان فرماندار هیرام جانسون آغاز شده است، این مسئله عامل سیرک جاری در کنگرۀ این ایالت و افول کلی امور در تمامی حوزههایی است که دستگاه قدرتمند حکومت آنجا به آن ورود میکند. (آموزش، مسکن، حملونقل، منابع). ترقیگرایی به دولت باور دارد -هرچه بیشتر، بهتر- چون فلسفهای لجوج است که نهادهای مدنی را یادگاریهای آشوبزده از پدرسالاری و سرکوب میداند.
حالا بسیاری از مترقیان حتی به معنای قدیمی مترقی نیستند و «سوسیال دموکرات» هستند. برجستهترین قهرمان این فلسفه -سناتور برنی سندرز که یک بار کاندیدای ریاستجمهوری دموکراتها شد- خواهان تنظیم مجدد اقتصاد است. حرفهایش شبیه آدمهای بددهنی است که علیه کاپیتالیسم صفآرایی میکند و نظام ما را فاسد میخواند و بعضی مستبدان را دوست دارد.
برجستهترین جنبۀ قبضۀ حزب جمهوریخواه به دست دونالد ترامپ، نه برداشتن هنجارها بلکه تغییر برند محافظهکار به چیزی شبیه محافظهکاری اروپایی بود. محافظهکاران آنجا، که انقلاب لیبرال کلاسیک آمریکا را نداشتند، میکوشند سنتهای دیرینهای مانند جغرافیا، قومیت و دین را حفظ کنند.
بیدلیل نیست که محافظهکاران ایالات متحده به زیارت مجارستان اقتدارگرا رفتهاند، جایی که رهبرش نظمی «پسالیبرال» را تبلیغ میکند. در اروپا، محافظهکاران با کاپیتالیسم مشکل دارند (کسبوکارهای سنتی را به هم میریزد)، به برنامههای رفاهی گسترده باور دارند و با دولتی که رسانهها را کنترل میکند مشکلی ندارند. این محافظهکاری، رویکردی بدبینانه است چون مانع تغییر اجتماعی (حقوق همجنسگرایان، مهاجرت) میشود که شیوههای قدیمی را تهدید میکند.
همتایانشان را در سیاست آمریکا میبینیم، حزب جمهوریخواه تحت سلطۀ آمریکا را دوباره عالی کنید، خوشبینی ریگانی را کنار گذاشته و سراغ تصویر بدبینانۀ هجوم مهاجران، شهرهای ویرانشهری و نخبگان به هم زنندۀ نظام مالی رفته است. آنان مشکلاتی واقعی را شناسایی کردهاند اما مطابق سنت آمریکایی عمل نکردهاند. حالا زیاد پیش میآید که محافظهکاران بگویند کشورمان در آستانۀ فروپاشی قرار دارد -پس لازم است هر جور که شده تهدید را عقب برانیم.
از لحاظ سیاست اقتصادی، راست پوپولیست طرفدار تعرفههاست که عملاً به معنی وضع مالیاتهای گسترده بر مصرف کنندگان آمریکایی به نام جنگ با محصولات خارجی است. حالا حتی بخش بیشتری از سیاست اقتصادی جنبش آمریکا را دوباره عالی کنید را میشود دید و همانطور که میشود پیشبینی کرد، بیشتر شبیه آرمانهای سندرز است تا ریگان. ترامپ چندین بار بعضی از سیاستهای اقتصادی سندرز را ستوده است.
زِید جیلانی در مقالۀ اخیرش در گاردین اشاره کرد که هاولی لوایحی را برای ممنوعیت بازیهای ویدیویی، کنترل قیمت داروها، اِعمال جریمه بر سرمایۀ خارجی و الزام دانشگاهها به بخشیدن نیمی از وامهای دانشجویی به دانشجویان نکول کننده نوشته است. جیلانی یک مترقی است و از همین رو هیجان زده بود: «مدتها بود که حزب جمهوریخواه طرفدار تفکر لیبرتارینی بازار بود که تظاهر میکند راه حل تمام مشکلات اجتماعی تغییر در رفتار فردی است.»
فقط هاولی نیست. سناتور مارکو روبیو هنگام طرح نظرش دربارۀ «کاپیتالیسم خیر جمعی» میگوید «این مفهوم که بازار، بدون هدایت، مشکلاتمان را حل خواهد کرد، باعث تعادل میان وظایف و حقوق بخش خصوصی و کارگران آمریکایی نمیشود.» اگر در این صحبتها از دو پاپ نقل قول نشده بود، این ادبیات میتوانست کاملاً به برنی سندرز تعلق داشته باشد.
با داغ شدن کارزار انتخابات سال 2024، انتظار بیشتر شدن این صحبتها را داشته باشید. حامیان این سیاستها آنها را بخشی از دستور العمل طرفدار خانوادۀ پوپولیستی تصویر میکنند اما چیزی نیستند مگر همان دولت بزرگ قدیمی که لباسهای جذاب به آن پوشاندهاند. همین حالا هم یک حزب داریم که به آرمانهای مترقی متعهد است، پس خوشحال میشوم که جمهوریخواهان به ریشههای ریگانیشان برگردند و بار دیگر مثل «لیبرال»ها عمل کنند.