پلن مطلوب پوتین؛ جنگهای متعدد کوچک به جای یک نبرد بزرگ
به گزارش اقتصادنیوز، همزمان با حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل، برخی ناظران به فعالیت محور مسکو-تهران مشکوک شدند.به ادعای آنها، روسیه عامدانه و مستقیما به درگیری در سرزمین های اشغالی دامن زد تا میدان نبردش با غرب را گسترش دهد. همزمان گروهی حمله حماس به اسرائیل را با حمله پوتین به اوکراین قیاس کردند.
هم صدایی غریب مسکو با حماس!
مسکو مدتهاست که رابطه نزدیکی با حماس دارد و دیپلماتهای روس مشتاق تعریف جایگاهی در روند صلح خاورمیانه هستند، از همین رو تلاش کردهاند تا جناحهای مختلف فلسطینی، از جمله حماس، را در قاب نیروی سیاسی واحد متحد کرده تا روند صلح را از سر بگیرند و راه حل دو کشوری را محقق کنند.نمایندگان حماس به مسکو رفته اند و با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه و میخائیل بوگدانوف معاون وزیر امور خارجه دیدار داشتند. همزمان مسکو با گروههای فلسطینی در دوحه، قطر و رامالله در کرانه باختری رایزنی کرد و میزبان گفتوگوهایی بین آنها در موسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه در مسکو بود.
آنگونه که فارین پالسی نوشته، در طول سالها، برخی از تسلیحات ساخت روسیه - مانند موشکهای ضد تانک و ضد هوایی - به غزه ارسال شده اند. اما شواهد روشنی مبنی بر حمایت روسیه از حماس در طراحی یا اجرای حمله غافلگیرانه به اسرائیل وجود ندارد.اما این بدان معنا نیست که روسیه در درگیری اخیر اسرائیل و حماس منفعل است. از زمان آغاز حمله تمام روسیه به اوکراین، مسکو همکاری اش را با ایران به طور چشمگیری تعمیق بخشیده، بالاخص در حوزه نظامی.
چرایی تمایل پوتین به جنگ در خاورمیانه؟
وقوع جنگ تازه ای در خاورمیانه به نفع پوتین است. مسکو امید دارد تا به واسطه این اهرم، توجه و منابع غرب را از اوکراین منحرف کند. به باور ناظران، طبیعتا ایجاد بیثباتی دوباره در خاورمیانه دولتهای غربی، بالاخص ایالات متحده را از جناح شرقی ناتو منحرف کرده و میتواند محدودیتهایی را بر تسلیحات و مهمات ارسالی به اوکراین تحمیل کند. اگر عادی سازی روابط دیپلماتیک اسرائیل و عربستان قربانی جنگ اخیر اسرائیل و حماس شود، مسکو پیروزی بیشتری را از آن خود خواهد کرد. چرا که از منظرش پلن عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل، برنامه ای برای به حاشیه راندن روسیه.
با این که روسیه میتواند از افزایش خشونتها بین اسرائیل و حماس سود ببرد، اما شواهدی وجود ندارد که نشان دهد این کشور مستقیما در تحریک حماس نقش داشته است. اسراییل به کی یف تسلیحات نداده و تمایلی به خصومت با روسیه ندارد و پوتین مایل است این سلاح را حفظ کند. بالاخص به این دلیل که طی یک سال و نیم گذشته، به ویژه در دوران نخست وزیری یایر لاپید، روابط دو بازیگر گرم باقی مانده بود. تل آویو و مسکو تجارت میکنند و فعالیتهای نیروی هوایی خود را در سوریه هماهنگ کردند.
بازی در دو زمین
با این حال آنگونه که ناظران مدعی اند، مسکو نمی خواهد ایران و اسرائیل وارد جنگ (ادعایی) تمام عیار شوند. به ادعای آنها درگیری گستردهتر نه تنها لبنان، بلکه سوریه را نیز در بر خواهد گرفت، جایی که پایگاههای هوایی و دریایی تحت کنترل روسیه زیربنای طرح قدرت مسکو در شرق مدیترانه و آفریقا است. با توجه به اینکه بخش عمده ای از ارتش و سخت افزارهای فعال روسیه در اوکراین فعال شده، کرملین توان لازم برای درگیر شدن در بک جنگ دیگر به ویژه در خاورمیانه را ندارد.مهمتر از همه، روسیه هنوز برای رابطه اش با اسرائیل و کشورهای عربی ارزش قائل است.
امروز مسکو با تاکید بر رنج غیرنظامیان فلسطینی و فاصله گرفتن از حمایت بی چون و چرای واشنگتن از اسرائیل، از نارضایتی ها درباره فلسطین در سراسر خاورمیانه و جنوب جهانی به نفع خود بهره برداری می کند اما خواهان جدایی از اسرائیل نیست. و با وجود تمام اهداف مشترک خود با ایران در به چالش کشیدن برتری ایالات متحده، فعلا نمی خواهد علیه واشنگتن شمشیر از رو بکشد. براساس قوانین دیپلماسی روسیه در زمان پوتین همیشه سعی کرده است - و همچنان می کوشد - بین بازیگران متخاصم متقابل در خاورمیانه تعادل برقرار کند، زیرا این امر دستاوردهای روسیه را به حداکثر می رساند. پیمایش در آتشهای کوچک، به جای یک جنگ بزرگ منطقهای، در حالی که با همه طرفها سروکار دارد، بهترین پلن برای مسکو است.
اما به نظر نمیرسد پوتین باشد که بتواند مسیر آینده را تعیین کند. ایالات متحده یکی از ناوهای هواپیمابر خود را به شرق مدیترانه فرستاده و قول حمایت صریح از اسرائیل را داده است. در چنین شرایطی اگر جنگ تشدید شود و واشنگتن سمت اسرائیل قرار بگیرد، روسیه احتمالا با توجه به پسزمینه ژئوپلیتیک جنگ جدید خاورمیانه، باز هم به مدار ایران نزدیک تر خواهد شد.