توجیه عقب نشینی آمریکا از افغانستان توسط جیک سالیوان!
به گزارش اقتصادنیوز، گروهی از تحلیلگران با اشاره به گزاره های مختلف و تغییر معادلات، بر این باورند که عصر نظم تک قطبی تحت رهبری ایالات متحده به پایان رسیده و نظام جهانی، ساختاری است که در چارچوبش قدرت های دیگر هم ظهور کرده اند و تلاش دارند به انحصار ساختاری، نظامی و ایدئولوژیکی حاکم ایالات متحده، پایان دهند. در همین راستا، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده با انتشار یادداشتی درفارن افرز، ضمن اشاره به این واقعیت و همچنین چالش های آمریکا که به گفته اش ماحصل سیاست های سلف جو بایدن محسوب می شود، تلاش دارد تا ضمن حمایت از سیاست های رئیس جمهوری کنونی، چشم انداز استراتژی ترسیمی بایدن در حوزه های گوناگون؛ بالاخص حوزه نظامی را ترسیم کند. اقتصادنیوز، این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن تحت عنوان«روایت جیک سالیوان از میراث شوم ترامپ/ عضلات بایدن از کار افتاده اند؟» منتشر شده و بخش دوم در ادامه آمده است.
شبکه های آمریکایی
ایالات متحده از طریق پیمان آکوس، (مشارکت امنیتی سه جانبه میان آمریکا، استرالیا و بریتانیا)پایگاههای صنعتی دفاعی سه کشور را برای تولید زیردریاییهای مجهز به سلاح هستهای متعارف و افزایش همکاری در زمینه قابلیتهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، خودمختار کنار هم تعریف کرد.دسترسی به سایتهای جدید با توسل به توافقنامه همکاری دفاعی با فیلیپین، موقعیت استراتژیک ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام را تقویت می کند. ماه سپتامبر، بایدن به هانوی سفر کرد تا نشان دهد ایالات متحده و ویتنام در حال ارتقای روابط خود به سطح مشارکت استراتژیک جامع هستند. کواد نیز آمریکا، استرالیا، هند و ژاپن را گرد هم آورد، اشکال جدیدی از همکاری منطقه ای در زمینه فن آوری، آب و هوا، سلامت و امنیت دریایی را بازتعریف کرد.
دولت در حال تقویت مشارکت های ایالات متحده در خارج از آسیا و در سراسر بخش های سنتی منطقه ای است. دسامبر گذشته، در اولین اجلاس سران این کشور و آفریقا از سال 2014، واشنگتن یک سری تعهدات تاریخی از جمله حمایت از عضویت اتحادیه آفریقا در گروه بیست و امضای یادداشت تفاهم با دبیرخانه منطقه آزاد تجاری قاره آفریقا را پذیرفت. تلاشی که بازار ترکیبی در سراسر قاره با 1.3 میلیارد نفر و 3.4 تریلیون دلار ایجاد می کند. چنین تلاش هایی بخشی از شبکه خودتقویت کننده همکاری هستند. ایالات متحده همچنین بافت پیوندی بین اتحادهای این کشور در هند و اقیانوس آرام و در اروپا است. آمریکا به دلیل اتحادهایش در جغرافیاهای دیگر قدرتمندتر است. متحدان در اقیانوس هند و اقیانوس آرام از حامیان سرسخت اوکراین هستند، در حالی که متحدان اروپایی به ایالات متحده کمک می کنند تا از صلح و ثبات در سراسر تنگه تایوان حمایت کند.
خیز واشنگتن برای عقب زدن پکن
سال اول همهگیری کووید-19 نشان داد که اگر ایالات متحده تمایلی به رهبری تلاشها برای حل مشکلات جهانی نداشته باشد، هیچ بازیگری درگیر شکاف نخواهد شد. بایدن و تیم او همیشه بر این باور بوده اند که ایالات متحده نقش مهمی در تقویت همکاری های بین المللی، در حوزه هایی چون اقتصاد جهانی، سلامت، توسعه و یا محیط زیست دارد. از همین رو همانطور که به مجموعه چالش های جهانی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که آمریکا مجبور نیست رهبری اش را احیا کند. واشنگتن باید بازی خود را ارتقا داده و به جهان، به ویژه جنوب جهانی، پیشنهاد بهتری ارائه دهد.بسیاری از کشورها میخواهند بدانند که شرکایی دارند که میتوانند به آنها کمک کنند تا مشکلاتی را که با آن روبرو هستند، برطرف کنند. از منظر این کشورها، حضور آمریکا در این حوزه ها کم رنگ است. بایدن این حقیقت را درک می کند. جایی که ایالات متحده غایب بود، امروز درگیر رقابت است. واشنگتن چنین فعلی را با مشارکت سایر کشورها انجام می دهد و در پی یافتن راه حلی فوری برای مشکلات است.
ایالات متحده رهبری دیرینه اش در عرصه توسعه جهانی را حفظ کرده، همزمان بایدن تلاش هایش را برای افزایش جاه طلبی آمریکا افزایش داده است. در سالهای اخیر، طرح کمربند و جاده چین غالب بود و ایالات متحده در حوزه سرمایهگذاری زیرساختی در مقیاس وسیع در کشورهای در حال توسعه از پکن عقب ماند. اکنون، ایالات متحده صدها میلیارد دلار سرمایه را از طریق مشارک اعضای گروه هفت برای تعریف زیرساختها و سرمایهگذاری بسیج میکند.دولت بایدن شکاف بزرگ بین جاه طلبی و واقعیت را در مورد کاهش کربن به ارث برده است از همین رو در حال پیشبرد استقرار جهانی فن آوری انرژی پاک است. رئیسجمهور همچنین میداند که کشورها باید بتوانند در چالشهایی که در چندی پیش غیرقابل درک بودند، همکاری کنند. این نیاز به ویژه با توجه به هوش مصنوعی ضروری است. در کل کمک به سایر کشورها برای قوی تر شدن، آمریکا را قوی تر و امن تر می کند.
حمله ای که محاسبات بایدن را تغییر داد
دهه 1990، سیاست دفاعی ایالات متحده تحت تاثیر پرسش هایی در باب چگونه حضور در کشورهای جنگ زده برای جلوگیری از جنایات گسترده بود. پس از 11 سپتامبر، این کشور بر فعالیت گروه های تروریستی متمرکز شد. در آن بازه زمانی خطر درگیری قدرت های بزرگ دور از ذهن بود. این وضعیت با حمله روسیه به گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 و همچنین با مدرنیزه سازی نظامی چین و تحریکات نظامی فزاینده این بازیگر در دریاهای چین شرقی و جنوب چین و تنگه تایوان تغییر کرد. اما اولویتهای آمریکا با چالشها به موقع تطابق پیدا نکرد.بایدن مصمم به سازگاری بود. او به مداخله ایالات متحده در جنگ افغانستان پایان داد. این انتقال بیتردید دردناک بود، بهویژه برای مردم افغانستان و سربازان ایالات متحده و سایر پرسنلی که در آنجا خدمت میکردند. اما برای آماده سازی ارتش ایالات متحده جهت مقابله چالش های پیش رو ضروری بود.
یکی از این چالشها حمله روسیه به اوکراین است. اگر ایالات متحده همچنان در افغانستان میجنگید، به احتمال زیاد روسیه در حال حاضر هر کاری را که می توانست را انجام می داد.با این همه حتی زمانی که اولویتهای آمریکا از مداخلات نظامی بزرگ فاصله میگیرد، ایالات متحده آماده مقابله با تهدید پایدار تروریسم بینالمللی است. رئیس جمهور خاورمیانه ای را به ارث برد که بسیار تحت فشار بود. بحران پناهندگان، ظهور خلافت تروریستی خوداعلام شده، انقلاب ها و ضدانقلاب ها، و از هم گسیختگی روابط میان کشورهای کلیدی منطقه بخشی از چالش های پیش از حمله 7 اکتبر حماس بود. حملات 7 اکتبر بر کل تصویر منطقه سایه افکنده و پیامدهایش چون خطر تشدید تنش های منطقه ای همچنان ادامه دارد. همانطور که بایدن در سفری نادر به اسرائیل نشان داد، ایالات متحده قاطعانه از این بازیگر حمایت می کند. آمریکا نسبت به خطر تبدیل شدن بحران کنونی به یک درگیری منطقه ای آگاه است. آمریکا راهبرد دیپلماتیک گسترده ای را در منطقه اتخاذ کرده و موقعیت نیروی نظامی خود را در منطقه تقویت کرده است.