چرا ارتش چین، طبل توخالی است؟
به گزارش اقتصادنیوز، گروهی از تحلیلگران بر این باورند که برتری نظامی چین این امکان را به این بازیگر میدهد تا آمریکا را در تایوان شکست دهد. اما برخی دیگر می گویند، توان نظامی این بازیگر به سان نقاط قوت برتر فرضی اقتصادش، نمادین است. به باور این گروه، واقعیت این است که قدرت نظامی چین از نظر عملی اثبات نشده و چین نیز مانند متحدش روسیه، دارای ضعف های نظامی جدی است.
قدرت نظامی چین را جدی نگیرید!
آژانس تحقیقات دفاعی سوئد اخیرا اعلام کرده، بازنگری توانایی نظامی مسکو برای درک علل ضعف تواناییهای نظامی روسیه ضروری است. به گفته این نهاد دفاعی، تحلیلگران و سیاستگذاران اطلاعاتی غربی می بایست به شکلی مداوم قدرت نظامی چین را بررسی کنند، تا اشتباه محاسباتی را که در ارتباط با توان نظامی روسیه مرتکب شده بودند را تکرار نکنند.همانطور که پروفسور زولتان بارانی فعال در دانشگاه تگزاس استدلال کرده است: زمانی که دشمن، دولتی تمامیت خواه است، قضاوت بر اساس ارزیابی های کمی، مقوله هایی چون شمارش سلاح ها - تانک ها، جت های جنگنده، و موشک ها - و نیروی انسانی خام، آسان تر است تا قضاوت بر مبنای ویژگی های کیفی. ویژگی های کیفی و روانی غالبا عملکرد ارتش را در میدان جنگ تعیین می کند.
از منظری دیگر، به دلیل سیستمهای استبدادی حاکم بر روسیه و چین و فساد فراگیر، ارائه انواع نوآوری، سازگاری و تطبیق پذیری در میدان جنگ برای این گروه از بازیگران دشوار است. در همین راستا، یکی از جدیترین چالش های نامشهود نیروهای نظامی چین و روسیه این است که این گروه فاقد افسران آموزش دیده حرفهای هستند. کمبود افسران حرفه ای به این معنی است که ارتش های تمامیت خواه قادر به جنگیدن موثر نیستند. فرهنگ فرماندهی و کنترل نظامی بالاخص در سطح عملیاتی به اعتماد مرتبط می شود.اعتماد یکی از نقاط ضعف کشورهای مستبد مانند چین و روسیه هست. همانطور که مرکز امنیت و فناوری های نوظهور ایالات متحده گزارش داده، فرماندهی و کنترل نظامی در رژیم های مستبد دارای ساختارهای فرماندهی و کنترلی سفت و سخت و پراکنده است، زیرا رهبری سیاسی به رهبری نظامی اعتماد ندارد. چنین سیستمهایی در به اشتراک گذاشتن موفقیتآمیز اطلاعات شکست میخورند، ابتکار عمل ندارند و از اطلاعرسانی استراتژی یا گنجاندن تجربه ها در دکترین نظامی آینده جلوگیری میکنند. این کمبودهای ساختاری حیاتی بخشی از دی ای ان نظامی چین و روسیه است.
ادعاهایی توخالی
آنگونه که موسسه سیاست های استراتژیک استرالیا نوشته، تمرکز بیش از حد بر سیستم های تسلیحاتی و فناوری جدید و ادعاهای بی پایان مبنی بر اینکه سلاح های جدید چینی یا روسی بسیار برتر از سلاح های ایالات متحده است، بازی را پیچیده تر کرده است. براساس برآوردها، زیردریاییهای هستهای استراتژیک چین (SSBN) نیروی ضربت دوم هستهای مطمئنی را در اختیار پکن قرار نمیدهند، زیرا در برابر زیردریاییهای تهاجمی ایالات متحده (SSN) بسیار آسیبپذیر هستند.با این حال، تعداد کمی در غرب به ترکیب واقعی، آموزش و آمادگی خود سربازان روسی و چینی یا توانایی آنها برای عملیات به عنوان یک نیروی مشترک خارج از تمرینات برنامه ریزی شده مصنوعی توجه می کنند.
علاوه بر مواردی که بدان ها اشاره شد، رهبری اقتدارگرا در چین و روسیه زمینه ساز فسادی فراگیر شده و بدینگونه قدرت جنگی نیروهای مسلح را تضعیف می کند.در کنار این گزاره، مهم ترین عامل ضعف توانایی نظامی چین و روسیه وفاداری این گروه ها به رهبران و ایدئولوزی حاکم است. ارتش روسیه متعهد به پوتین است . ارتش چین وفادار به تبلیغات حزب کمونیست، طبیعتا این گزاره تخصص نظامی این گروه ها را کاهش می دهد.چرا که آنها زمان زیادی را صرف ایدئولوژی و اندیشه شی جین پینگ می کنند.با این همه نمی توان گفت که میزان ضعف نظامی چین و روسیه یکسان است. اما واقعیت این است چین تجربه رزمی عملی ندارد که در مورد آن صحبت شود. چین آخرین بار در سال 1979 در ویتنام به زور متوسل شد و به بدترین شکل شکست خورد.
فرضیه شکست آمریکا در تایوان (و شاید ناتو در اروپا) خطرات جنگ هسته ای را به اشتباه افزایش می دهد. گروهی که باور دارند واشنگتن باید تایوان را به چین تسلیم کرده یا خطر رویارویی هسته ای را به جان بخرد، ضعف های نظامی چین را درک نکرده اند.بخشی از تحلیلگران، ادعای گروهی که می گویند ایالات متحده به پایان رسیده، چین به قدرت نظامی مسلط بر کل منطقه آسیا و اقیانوسیه تبدیل خواهد شد، و اینکه تنها راه بقای ایالات متحده خروج از اتحاد آکوس خواهد بود، رد کرده و می گویند، این گروه باید فرضیه شان را بازتعریف کنند. استدلال آنها مبتنی بر دیدگاه های بسیار متزلزل از برتری نظامی چین است که ادعایی سطحی و آزمایش نشده است.
واقعیت این است که چین به سان ارتش روسیه دارای نقاط ضعف بسیاری است، ارتشی که در جنگ مسکو در اوکراین بسیار بد عمل می کند. از همین رو به باور منتقدان سیاست های نظامی پکن، سیاست دفاعی محتاطانه ایالات متحده و متحدانش در منطقه آسیا-اقیانوسیه، از جمله استرالیا، باید افزایش توانایی های نظامی جهت محدود کردن، کنترل و بازدارندگی هرگونه جاه طلبی توسعه طلبانه ارتش خلق چین باشد.