وضعیت متزلزل در مرز لبنان و اسرائیل/تاکتیک مهم حزبالله برای حمایت کنترل شده از حماس
به گزارش اقتصادنیوز و به نوشته وبسایت اندیشکده جورجتاون، در 6 نوامبر، شعبه لبنانی شاخه نظامی حماس، گردانهای القسام، اعلام کرد که 16 موشک به سمت شهرهای شمالی اسرائیل، حیفا و نهاریا پرتاب کرده است. ارتش اسرائیل بعداً گفت که حدود 30 راکت در مدت تقریباً یک ساعت شلیک شده است. 14 راکت دیگر احتمالاً توسط یک جناح فلسطینی دیگر، حزبالله یا شاید هر دو شلیک شده است. این دومین سری از حملات از لبنان در سال جاری بود. در 6 آوریل، حداقل 36 موشک با کالیبر پایین از نوع گراد از جنوب لبنان به شمال اسرائیل شلیک شد. این در آن زمان بزرگترین حمله از لبنان از زمان پایان جنگ 2006 بود. اسرائیل روز بعد یک ضد حمله هوایی به آنچه «اهداف زیرساختی» حماس در لبنان خوانده است انجام داد. حملات اخیر اکثر ساکنان شهر کریات شمونه اسرائیل را وادار به تخلیه کرده است، در حالی که حداقل 80 نفر در لبنان به دلیل حملات متقابل اسرائیل تا به امروز کشته شدهاند.
درگیریها در بزرگترین اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان، اردوگاه عین الحلوه، بین حزب محمود عباس، فتح و جناحهای اسلامگرا مانند جند الشام و الشباب المسلم از اواخر جولای آغاز شد و بیش از یک ماه ادامه داشت. این یک نگاه اجمالی به حضور رو به رشد حماس در این کشور ارائه میدهد. در 13 سپتامبر (در میانه درگیری)، موسی ابومرزوق، رئیس دفتر روابط بینالملل حماس، با یکی از مقامات ارشد جنبش فتح در سفارت فلسطین در بیروت دیدار کرد تا درگیریهای جاری را مورد بحث و بررسی قرار دهد. علیرغم توافق دو رهبر با آتش بس، این آتش بس در ابتدا توسط جناحهای حاضر در درگیری رعایت نشد.
گزارش شده است که حماس مستقیماً در این خشونتها دخالت نداشته است، اما یکی از مقامات فلسطینی در اردوگاه ادعا میکند که این گروه در طول جنگ با نیروهای اسلامگرای درگیر در تماس بوده است. به این ترتیب، به نظر میرسد که این درگیریها، تا حدی، یک نبرد نیابتی بین حماس و فتح بوده است، در حالی که حماس برای به دست آوردن نفوذ بیشتر در لبنان تلاش میکند. در 21 نوامبر، خلیل خارز، معاون فرمانده گردانهای القسام، در حمله هوایی اسرائیل در نزدیکی اردوگاه آوارگان فلسطینی در صور کشته شد، در حالی که ادعا شده است در حال حرکت بین پایگاههای پرتاب در منطقه بوده است. بنابراین حضور روزافزون این گروه در لبنان احتمالاً نشان دهنده توانایی حماس برای استخدام و آموزش جنگجویان از میان جمعیت بزرگ پناهجویان فلسطینی این کشور است.
تلاش حزب الله برای توازن
اگرچه حزبالله اسماً با حماس همسو است، اما پاسخ آن به جنگ غزه، واکنشی نسبتاً خویشتندارانه بوده است. علیرغم پرتاب موشکهای حزب الله علیه اهداف اسرائیل در «همبستگی» با فلسطینیها در غزه، و خصومت فزاینده در مبادلات دیپلماتیک، به نظر میرسد که این گروه از متعهد شدن به یک جنگ تمام عیار اجتناب میکند. برای مثال، سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله در سخنرانی سوم نوامبر اعلام کرد که حملات 7 اکتبر علیه غیرنظامیان اسرائیلی «از نظر تصمیمگیری و اجرا صد در صد فلسطینی» بود و نه حزبالله، نه تهران در تصمیم برای این حمله دخیل نبودند. این سخنرانی و سخنرانی مشابه آن توسط نصرالله در 11 نوامبر با ناامیدی بسیاری از پناهندگان فلسطینی مقیم لبنان مواجه شد. این پناهندگان و سایرین در کشور از عدم اقدام تمامعیار حزبالله تا کنون در جنگ جاری در غزه ناامید هستند. در عین حال، بسیاری از مردم لبنان همچنان در بحبوحه بحران اقتصادی شرایط رو به افولی را تجربه میکنند.
اگرچه تواناییهای نظامی حزبالله پس از جنگ با اسرائیل به طور قابلتوجهی بهبود یافته است، اما ترس از حمله کامل اسرائیل مانند آنچه در سال 2006 مشاهده شد، ظاهراً باعث میشود این گروه خویشتنداری نشان دهد. این احتمالاً به این دلیل است که اگرچه حزبالله توانایی وارد کردن خسارات شدید به اسرائیل را دارد، اما قدرت آن بیشتر ناشی از تهدیدی است که علیه اسرائیل ایجاد میکند. این نشان میدهد که حزبالله تنها در صورتی متعهد به حمله تمامعیار به اسرائیل میشود که با یک بحران وجودی، مانند حمله اسرائیل به لبنان مواجه شود.
تهدید حزب الله همچنین ابزار ارزشمندی برای ایران است که نگرانی فزایندهای از افزایش حضور نظامی ایالات متحده در شرق مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس نشان میدهد. فعالیت ایالات متحده به ویژه در خلیج فارس در ماه اوت شروع به افزایش کرد. این عوامل احتمالاً تعهد اعلام شده حزبالله به آرمان فلسطین را محدود میسازد، به خصوص با توجه به اینکه حزبالله عملاً با قدرت نظامی ترکیبی اسرائیل و ایالات متحده روبرو است. حزبالله همچنین باید قلمرو خود را با جمعیت زیادی از پناهندگان فلسطینی که اکثراً سنیهای ساکن در یک منطقه عمدتاً شیعه هستند، تقسیم کند. این عوامل باعث میشود که حفظ موضع حزب الله در قبال مسئله فلسطین در داخل کشور چالش برانگیزتر باشد.
هدف حزب الله از اجازه دادن به حماس برای ایجاد پایگاه عملیاتی در جنوب لبنان، احتمالاً جبران احساسات منفی برخی از آوارگان فلسطینی نسبت به این گروه است. این تا حد زیادی ناشی از عدم تمایل حزبالله به تشدید درگیری با اسرائیل است. علاوه بر این، افزایش حضور حماس ظاهرا منجر به درگیری بین جناحی در جامعه فلسطینی در لبنان شده است. این ممکن است دو فایده داشته باشد: اول اینکه خشم پناهندگان را، به جای حزبالله، به درون هدایت کرد، و دوم، شهرت خوبی را برای گروه ایجاد کرد، زیرا پس از غیرقابل کنترل شدن درگیری، حزبالله توانست نقش صلحجو را بر عهده بگیرد. در نهایت، حزبالله با تسلیح حماس به سلاحهای کالیبر پایینی که تاکنون در جنوب لبنان استفاده کردهاند، به گروه این امکان را میدهد که حملات محدودی را علیه اسرائیل انجام دهد، به گونهای که احتمال تشدید درگیری کمتر باشد. به این ترتیب، به نظر میرسد که حزبالله جاهطلبیهای حماس را کنترل میکند و در عین حال استراتژی عمومی خودداری را دنبال میکند.
نتیجهگیری
اگرچه به نظر میرسد که حزب الله روابط خود با حماس را به دقت مدیریت میکند تا از تشدید تنش کامل با اسرائیل جلوگیری کند، اما این کار امکان وقوع یک درگیری بزرگ را از بین نمیبرد. لفاظیهای اسرائیل درباره گشایش جبهه دوم جنگ تهاجمی بوده است، و اگرچه این لفاظیها ظاهراً به عنوان یک ابزار بازدارنده انجام شده است، اما در صورت ادامه تبادلات محدود بین دو طرف، لزوماً احتمال حمله پیشدستانه اسرائیل را از بین نمیبرد. علاوه بر این، مدیریت دقیق حزبالله بر روابط خود با حماس، به معنای کنترل تک تک نیروهای فعال حماس در لبنان نیست. بنابراین، توانایی حزب الله برای محافظت از زرادخانه خود در برابر نفوذهای احتمالی حماس یا دیگر جناح های فلسطینی برای استراتژی فعلی آن ضروری است. به همین دلیل، وضعیت در مرز اسرائیل و لبنان به شدت متزلزل است و عواملی مانند تواناییهای حماس و رابطه آن با حزبالله تعیینکننده چگونگی تکامل درگیری خواهد بود.